دفتر سردار محسن رفیق دوست توضیحاتی درباره مصاحبه اخیر محسن رفیق دوست ارائه کرد.
متن جوابیه دفتر رئیس اسبق بنیاد مستضفان به شرح ذیل است:
محسن رفیق دوست روز ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ با سایت دیده بان ایران گفت و گویی ویدئویی بیش از ۲ ساعته انجام داد.
در این گفت و گوی ویدئویی بیش از ۲ ساعته مباحثی درباره خاطرات دوران مسئولیت آقای رفیق دوست از جمله مسئولیت ایشان در دوران پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در جوار امام راحل و در دوران دفاع مقدس اشاره شد. بخش دیگری از این گفتوگو درباره دوران مسئولیت موفق ایشان در بنیاد مستضعفان با حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی بود.
در بخش کوتاهی از انتهای مصاحبه (دقایق پایانی) مجری سوالی درباره کتاب خاطرات انیس نقاش میپرسد که آقای رفیق دوست در پاسخ به خاطره شخص دیگری مطالبی را طرح میکند که مورد بهره برداری و سو استفاده رسانههای معاند خارج از کشور و رسانههای مغرض داخلی با اهداف سیاسی خاص قرار میگیرد.
در ادامه ذکر چند نکته درباره مسائل طرح شده در مصاحبه ویدئویی اخیر حائز اهمیت است:
۱- سوال مذکور در پاسخ به خاطره انیس نقاش ذکر شده که به صورت کامل و مشخص از سوی مجری بدان پرداخته نشده بود، بنابراین پاسخ آقای رفیق دوست به این پرسش در دقایق پایانی مصاحبه کامل نبوده و به لحاظ حقوقی قابل استناد نیست.
۲- آقای رفیق دوست درسنوات گذشته جراحی مغز با عوارض گسترده انجام داده و ممکن است برخی خاطرات و اسامی را به اشتباه به خاطر آورد به هر صورت اظهارات مطرح شده به لحاظ حقوقی و تاریخی قابل استناد نمیباشد.
۳- برخی رسانههای مغرض در داخل و رسانههای ضد انقلاب در خارج با اهداف خود صحبتهای ایشان را تحریف کرده و با حذف قبل و بعد مصاحبه تصویری، ادعاهایی را درباره ایشان و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران درباره ترور برخی افراد مطرح کردند که صحیح نیست و تکذیب میگردد.
۴-لازم به یادآوری است این رسانهها به دلیل بیش از ۵۰ سال خدمت آقای رفیق دوست به نظام و امامین انقلاب موضوعات موهوم را دستاویزی برای تخریب ایشان و نظام قرار دادهاند. بی تردید در دستکاری گفت وگوی یاد شده ردپای عناصر منافق خارج نشین در تخریب نظام جمهوری اسلامی و دیپلماسی نظام دیده میشود. محتوای منتشر شده در رسانههای ضدانقلاب بخش تقطیع شده مصاحبه کامل ایشان است و مورد تایید دفتر ایشان نمیباشد.
۵- ذکر این نکته حائز اهمیت است که با توجه به بیماری قبلی ایشان و زمان طولانی مصاحبه، مطالب طرح شده در بخش پایانی فاقد اصالت و استناد حقوقی، تاریخی و بین المللی است و رسانه منتشر کننده هم باید به این موارد پیش از انتشار توجه میکرد. انتظار میرفت رسانه منتشر کننده با توجه به شرایط کشور و الزامات بین المللی اقدام به انتشار مطالب میکرد.
۶- قضاوت برخی رسانهها درباره مطالب طرح شده با توجه به وضعیت سلامت سردار رفیق دوست پس از عمل جراحی، زمان طولانی مصاحبه و گستردگی مباحث طرح شده صحیح نیست، فقط روایت رسمی درباره وقایع طرح شده قابل تایید است.
۷- پیش از مصاحبه بحثهایی درباره خاطرات دیگران از برخی ترورها در خارج از کشور مطرح میشود که در سوال آخر مصاحبه به این مباحث و اسامی اشخاص دیگر و خاطرات آنها ارجاع میشود ودر حقیقت نقل قول از افراد دیگر میباشد و از سوی دیگر برخی قتلها مانند قتل فریدون فرخزاد ارتباطی با دوران مسئولیت آقای رفیق دوست ندارد.
۸- با توجه به جمیع جهات درباره روایت آقای محسن رفیق دوست و منافع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ رسانهها از پیش داوری وقضاوت درباره مطالب مطرح شده از سوی ایشان خودداری کرده و روایت درست را به لحاظ حقوقی از منابع رسمی دریافت کنند.
انتقاد شدید رسانه نزدیک به سپاه از رفیفدوست
خبرگزرای تسنیم نیز در یادداشتی با عنوان "ادای تیزهوشی محسن رفیقدوست و اینهمه جهالت؟"، نوشت: تاریخ شفاهی هر چند تاریخ نیست، اما یکی از منابع مؤثر به شمار میآید. مؤلفههای مختلفی در تاریخپژوهی مؤثرند که از آن جملهاند روایتهای افراد از رخدادهای تاریخی. هر چه راوی به حوادث نزدیکتر و سطح دانش وی در برخورداری از نگاهی همهجانبه بالاتر باشد میتواند در تولید یک سند تاریخی، مؤفقتر عمل کند؛ البته انگیزهها هم در ورود به بیان خاطرات متفاوت و هم البته آفاتی بر آن مترتب است. گاه روایتگر، خاطرات خود را در زمان وقوع ثبت کرده است و گاه پس از چندین دهه؛ در هر دو حالت روایتگر یکی است، اما میزان وثوق اطلاعات یکی نیست؛ زیرا در حالت دوم فراموشی و افزوده شدن توهمات حافظه تغییرات اساسی در محفوظات ذهنی ایجاد میکند. همچنین گاه انگیزه فرد از خاطرهگویی غلو کردن در مورد عملکردهای مثبتش یا تطهیر خود در ارتباط با خطاهاست و قس علی هذا.
۱ ـ آقای محسن رفیقدوست به عنوان فردی بازاری در جریان تحولات ایران در جایگاه تأمین تدارکات مورد نیاز برای دفاع ملت ایران در برابر تجاوز بیگاه نقش مؤثر و قابل تقدیری داشت، اما بعد از نزدیک به چهار دهه اخیراً در مصاحبه با یک سایت، ادعاهایی را در مورد رویدادهای تاریخی مطرح کرده است که از یک سو با قابلیت «تدارکچی بودن» وی و از دیگر سو با آن چه سالها پیش به عنوان تاریخ شفاهی تحت عنوان «برای تاریخ میگویم» در اختیار افکار عمومی قرار داده، کاملاً منافات دارد. آقای رفیقدوست در سن ۸۴ سالگی باید به کمک جوانترهای خانوادهاش به بررسی آن چه به نام وی منتشر شده بپردازد؛ زیرا وی که حتی فارسی را با لحنی عامیانه و با اصطلاحات بازاری ادا میکند به تازگی متوجه شده است که به زبانهای خارجه مسلط بوده و رهبری تیمی از استقلالطلبان باسک! را بر عهده داشته است.
رفیقدوست به طور مشخص مدعی است او رهبری تیمهای عملیاتی حذف فیزیکی اویسی، شهریار شفیق، فریدون فرخزاد و شاپور بختیار را به کمک اعضای حزب باسک اسپانی (از احزاب جداییطلب اسپانیا) بر عهده داشته است.
این مصاحبه اگرچه به دلیل بنیان سست آن از صفحه سایت دیدهبان ایران حذف شده، اما مستمسکی برای رسانههای خارج کشور شده است؛ چراکه برای اولین بار فردی در حوزه تدارکات مهم دفاع مقدس چنین ادعایی را مطرح میکند. این اظهارات رفیقدوست در حالی است که نه تنها جمهوری اسلامی بارها چنین اتهاماتی که بیشتر از سمت ضدانقلاب متوجه آن شده را رد کرده، بلکه دقیقاً اسنادی مقابل ادعاهای معارضان نظام درباره قتل هرکدام از عناصر سابق جبهه ضد ایرانی ارائه کرده است.
برای مثال، درباره ترور فریدون فرخزاد، حسین دهباشی (مستندساز و تاریخنگار) معتقد است وی در یک تسویهحساب درون سازمانی کشته شده است. دهباشی در یادداشتی در سال ۱۳۹۷ در سالگرد قتل فریدون فرخزاد نوشت که احتمالاً وی به دست سازمان درفش کاویانی به رهبری منوچهر گنجی کشته شده است.
درفش کاویانی یکی از گروهکهای سلطنتطلب و مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور بود که در آن مقطع مورد حمایت مالی سیا، دفاتر متعددی در اروپا و آمریکا و دارای شاخه نظامی و ایستگاههای رادیویی در ترکیه و عراق بود.
دهباشی معتقد است «فرخزاد که از همکاری درفش کاویانی و مجاهدین خلق با رژیم بعث عراق در جریان جنگ با ایران شوکه شده بود، علیرغم مخالفت با رهبران جمهوری اسلامی تصمیم گرفت به ایران بازگشته و علیه فرقه رجوی افشاگری کند».
دهباشی همچنین میگوید منوچهر گنجی البته نقش درفش کاویانی را در قتل فرخزاد نمیپذیرد، اما در گفتوگو با وی به صراحت از تغییر علنی ظاهر و رفتار فرخزاد در اواخر عمر و حتی روابط پنهان او با سفارت ایران در آلمان و قصدش برای بازگشت میگوید.
عباس سلیمینمین (مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران) در بخشی از گفتوگوی ویدئویی خود با برنامه رادیکال اعتماد آنلاین درباره درخواست فریدون فرخزاد برای بازگشت به ایران و پشیمانی وی از همکاری با منافقین در تماس تلفنی با نشریه کیهان هوایی سخن گفته بود.
سلیمی نمین در این ایام (دهههای شصت و هفتاد) مدیر مسئول کیهان هوایی بود و از برنامه این هفتهنامه برای ارتباط با همه ایرانیان خارج کشور و انتشار و نقد مطالب آنها در نشریات خارج کشور سخن گفته بود. فرخزاد به فاصله چند روز بعد از این تماس تلفنی به قتل رسید.
احمدعلی مسعودانصاری (از اعضای دربار پهلوی) در مصاحبهای که سال ۱۳۹۹ با خبرگزاری تسنیم داشت، قتل تیمسار اویسی را به رژیم بعث عراق، قتل شهریار شفیق (فرزند اشرف پهلوی و افسر نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی) را به اسرائیل مرتبط دانست.
وی درباره ترور شفیق به تسنیم چنین گفته بود: «شهریار شفیق برنامهاش این بود که برای مقابله با تهاجم صدام به ایران بیاید و به نیروی دریایی ارتش بپیوندد. خواهر او آزاده شفیق این موضوع را به من گفت، البته مدام به من هم گوشزد میکردند که به او بگویم این کار را نکند و اقدامی خودسر مرتکب نشود. شهریار هدفش این بود به نیروی دریایی بپیوندد؛ شهریار برای انجام این کار با اسرائیلیها مشورت میکرد. آنها به او گفتند این کار را انجام ندهد، اما شهریار گوش نکرد و در نتیجه او را شب قبل از اینکه حرکت کند، کُشتند. این موضوع را خانم آزاده شفیق برای من تعریف کرد. او همراه با برادرش پیش اسرائیلیها میرفت. آزاده میگفت وقتی برادرم کشته شد، پیش رابط اسرائیلی رفتم و گفتم «شما کُشتید؟» آن اسرائیلی نفی کرد، اما برداشت خانم آزاده شفیق این بود که برادرش را اسرائیلیها کشتند.»
از سوی دیگر شهریار شفیق یا فریدون فرخزاد از وزن خاصی در بین چهرههای معاند جمهوری اسلامی برخوردار نبودند که از جانب آنها احساس خطری شود و نظام، برنامه ترورشان را در خاک اروپا پیریزی کند.
۲ ـ اگر بر فرض صحت این ادعاها، مسئولیت ترور این افراد در خارج کشور با آقای رفیقدوست بوده، بلاشک چنین موضوعی جزو مسائل محرمانه و دارای طبقهبندی فوقسری به شمار میرود و باید پرسید آیا این اسناد از حالت طبقهبندی خارج شده یا خیر؟ و اگر خارج شده، کجاست و چرا انتشار عمومی پیدا نکرده است؟ کدام دستگاه مجوز اعلام این مطالب را به آقای رفیقدوست داده است؟ آقای رفیقدوست از طرف چه کسی مسئولیت این کار را بر عهده گرفته است؟
حال سؤال این است که اگر فردی آنقدر باهوش و محاسبهگر بوده که توانسته چنین اقدامات پیچیدهای را انجام دهد و در کار خودش هم موفق باشد (در حالی که بعد از جنگ، وی نتوانست بنیاد مستضعفان را اداره کند و عزل شد) و در کنار آن توانسته چندین سال همه این اتفاقات را مخفی و مکتوم نگه دارد، طبیعتاً نمیتواند اینقدر همزمان جاهل هم باشد که به انتشار علنی این مسائل هم اقدام کند؛ این موضوع خود تردید در صحت سخنان رفیقدوست را مضاعف میکند!
اینها علامت سؤالهای مهمیاند که تاریخ شفاهی باید به آنها پاسخ دهند و نمیتوان به بهانه حذف مصاحبه از پاسخ طفره روند؛ زیرا اگر به اشتباه این ادعاها را منتشر کرده باشند متهم به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومیاند و اگر راست گفته باشند، متهم به انتشار اسناد طبقهبندی، و در هر دو حال مدعیالعموم باید برای کشف حقیقت به این مسئله ورود کند.
۳ ـ متأسفانه بارها پیش آمده که افراد به بهانه روایتگری خاطرات دوران مسئولیت خود، اطلاعاتی ناقص یا اغراقآمیز بیان میکنند و گاه بیان چنین مواردی مورد سوءاستفاده رسانههای ضدانقلاب قرار میگیرد؛ ضبط تاریخ شفاهی از سوی رسانهها و ثبت خاطرات شخصیتهای برجسته، یک فعالیت ماندگار و درخور تقدیر است، اما در نقطه مقابل، انتشار اطلاعات اشتباه و گاه کذب میتواند تاریخنگاری صحیح را با دشواری مواجه سازد.
برای جلوگیری از چنین آفاتی هم شخص مصاحبهشونده باید مراقب اظهاراتش باشد و از بیان سخنان تردیدآمیز خودداری کند و هم رسانهها در برخورد با خودبزرگبینیهای شاذّ سعی کنند پیش از انتشار آنها را با رجوع به اسناد و مراکز تاریخنگاری، راستیآزمایی کنند.