سعید جلیلی در ماههای بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ فعال بود؛ سخنرانیهای مکرر، هدف گذاری برای جذب مخاطبان نوجوان با حضور در مدارس و مراسمهای دانش آموزی و سازماندهی نیروهای ضددولت از طریق نیروهای حاضر در نهادهای مختلف و تجمعات خیابانی تنها بخشی از فعالیتهای عیان جلیلی بود.
علی رغم رویه همیشگی او در نقد مذاکرات و توافق با غرب، اما این روزها او در سکوت کامل به سر میبرد؛ نه واکنشی به نامه ترامپ داشت و نه حرفی درباره پاسخ آن زد. او در سکوتی عجیب در قبال مذاکرات ایران و آمریکا در عمان به سر میبرد. چرا شمایل مخالفت با توافق و مذاکرات سکوت کرده و با این سکوت به دنبال رساندن چه پیامی است؟ دلیل سکوت او چیست و با چه انگیزه یا دلایلی زبان در کام گرفته است؟
چند سناریو در اینباره قابل ترسیم کرد. سناریوهایی که در هر کدام جلیلی بر اساس انگیزهها یا برنامه ریزیهایی تصمیم گرفته تا هیچ واکنشی در اینباره نداشته باشد. فارغ از این که کدام سناریو میتواند به واقعیت نزدیک باشد، یک واقعیت غیرقابل انکار است؛ جلیلی ساکت باقی نمیماند.
سناریو اول؛ سکوت راهبردی و سازماندهی نیروهای پیاده نظام
ممکن است سعید جلیلی در سکوت ظاهری در حال سازماندهی نیروهای تحت مدیریت خوداز طریق حلقه نزدیکانش باشد. مشخصا برخی نمایندگان نزدیک به او در روزهای اخیر به طور مستقیم و غیرمستقیم از مذاکرات انتقاد کرده و حصول هرگونه توافق را با تندترین ادبیات محکوم کر دهاند. از این منظر جلیلی مشخصا هم صدای مخالفت را بیان میکند و هم مسئولیت تاریخی و رسانهای آن را از گردن خود باز میکند.
جلیلی با این راهبرد هم خود را از صف مخالفان مذاکره جدا کرده و هم نیت قبلی و افکار ضدتوسعه و مذاکره خود را پیگیر میکند. آنچه در روزهای اخیر در قالب تجمع مقابل وزارت امور خارجه و یا کمپین نه به مذاکره در حال انجام است در قالب این سناریو زیر نظر سعید جلیلی قابل تحلیل است.
از طرف دیگر جلیلی صداوسیما را با خود همراه دارد. برادران جلیلی با سلطه فکری کامل بر صداوسیما اصلیترین رسانه کشور را در مقابل مذاکره قرار دادهاند. این که خبرنگار نه چندان خوشنام صداوسیما مستقیما با طرح سوال از عباس عراقچی وزیر امور خارجه مبنی بر این که «طرفین مذاکره چه کسانی هستند» سعی در هزینه تراشی سیاسی برای دولت دارد نشان میدهد صداوسیما از ابتدای کار هدف حملات خود را مشخص کرده و به جای آمریکا، دولت پزشکیان را زیر ضرب گرفته است.
فراموش نکنیم در قائله حجاب و رفع فیلتر و برکناری طرف از دولت هم خود جلیلی کمتر به صورت مستقیم به مخالفت بر میخواست، اما نیروهای تحت امر او از ستاد امر به معروف و نهی از منکر تا مجلس و کف خیابان صدای بلند دیدگاههای او بودند.
وقتی اصلیترین رسانه کشور در دست این جریان است، وقتی نمایندگانی در مجلس هستند که لعن و دشنام را حواله مذاکره و مذاکره کننده کنند دیگر چه نیاز به توئیت و سخنرانی جلیلی است؟!. در این شرایط جلیلی از تمامی ابزارهای خود در جهت فشار بر مذاکره کنندگان و ارسال پالسهای پرتنش به مذاکرات استفاده کرده و میکند و در سکوت منتظر بر هم خوردن همه چیز است تا بعد دوباره صدای ناطق باشد و بگوید که «همان شد که گفتیم»
سناریو دوم؛ اطمینان از عدم توفیق در مذاکره
شاید سعید جلیلی و نیروهای او که همواره ژست ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی گرفتهاند با تکیه بر دیوار بدعهدیهای طرف غربی منتظر به سرانجام نرسیدن مذاکرات هستند. برخلاف آنچه آنها همیشه و همواره درباره قدرت ایران در مقابله با غرب بیان میکنند در رویه رفتاری و راهبردهایی که در «نه به مذاکره» بیان میکنند نوعی خود کم بینی وجود دارد.
در پس ذهن دیدگاههای سعید جلیلی، ایران هرگز نمیتوان در مسیر دیپلماسی امتیاز بگیرد و دست برتر مذاکرات باشد. آنها بر اساس احوالات و ضعف خود در مذاکرهای که بتواند تامین نسبی منافع داشته و تنش را از سر ایران دور کند عموما با مذاکره مخالفت میکنند و این راهبرد کلی را در قالب «عدم تمایل به مذاکره در چهارچوب روحیه انقلابی گری» تعریف میکنند. در لایههای پنهان این روحیات، اما ضعفی خفته پنهان شده است. ضعفی که ایران و مذاکره کنندگانش را پای میز مذاکره هرگز در سطح تعیین شرط و اقناع طرف مقابل نمیبیند. در این شرایط و با این سابقه فکری، سعید جلیلی در سکوت منتظر نشسته تا اسرائیلیها بازی را بر هم بزنند و آمریکاییها پای میز مذاکره دبه کنند.
این پیش بینیها البته غیرممکن و منحل نیست، اما اتکای جریانی که خود را لایه و حلقه سخت نظام میداند به این که دولت فعلی نیز در مذاکره به هیچ جایی نمیرسد، چون مذاکره با غرب ممکن نیست، در جای خود قابل بررسی و توجه است. از منظر سعید جلیلی هیچ مذاکره کنندهای نمیتواند «توافق خوب» را معماری کند. چرا؟ چون جلیلی طی سالهای مذاکره نتوانسته این کار را بکند.
سناریو سوم؛ سکوت اجباری
در سناریویی دیگر بعد از دو مورد فوق شاید با سعید جلیلی و نیروهایش در این شرایط کشور نوعی اتمام حجت شده و حاکمیت عِده و عُده آنها را برایشان یادآوری کرده است. اگر نحوه برخورد با تجمع کنندگان مطالبه گرِ ابلاغ قانون حجاب در روزهای اخیر را در نظر داشته باشیم ممکن است از اساس بعد از ماهها تنش آفرینی با این جریان تعیین تکلیف غیررسمی شده است. در این شرایط سعید جلیلی که نمیخواهد مهرهای خارج از نظام باشد سکوت کرده است، به امید ایجاد موقعیتی دوباره برای از سایه بیرون آمدن و ترویج دیدگاههای فکری خود در نفی مذاکره و توافق.
این که برخی نیروهای جبهه پایداری و چهرههای نزدیک به سعید جلیلی در ماههای اخیر با ادبیاتی طلبکارانه خط و نشان کشیده و یادآوری کردهاند که حلقه سخت نظام در صورت عدم تامین مطالباتش چه در حوزه ابلاغ قانون حجاب و چه در زمین سیاست خارجی «جور دیگری رفتار خواهد کرد» نشان میدهد که گسلهایی در حال شکل گیری است. گسلهایی که البته نیروهای پیاده نظام به آن اشاره میکنند و سعید جلیلی در سکوت آنها را هدایت و فضا را برایشان تئوریزه میکند.