تاکنون بسیار در مورد چالشهای بخش مسکن ایران گفته و بحث شده است. قیمت مسکن در ایران در سالهای گذشته، افزایش قابل توجهی را تجربه کرده و با توجه به عدم رشد متناسب درآمد مردم با نرخ تورم در کشورمان، دستِ طیفهای قابل توجهی از ایرانیان از خرید مسکن کوتاه شده است.
گزارشهای رسمی حاکی از این هستند که میانگین قیمتی هر متر مربع مسکن در تهران به عنوان پایتخت کشورمان از ۱۱۲ میلیون تومان فراتر رفته است. بر اساس ارزیابیها مختلف، خانهدار شدن در کلانشهری نظیر تهران با توجه به حداقل دستمزدهای پرداختی، تا یک و نیم قرن نیز به طول میانجامد. این آمارها سبب شدهاند تا بسیاری از افراد که قدرت خرید مسکن ندارند، در بخش اجاره مسکن نیز وضعیت خود را با چالش و مشکل رو به رو ببینند. گزارشهای رسمی وزارت کار که سال ۱۴۰۳ منتشر شدند نشان میدهند که در برخی از استانهای کشورمان نظیر البرز و قم، افراد با اضافه شدن هزینههای مسکن، به جرگه فقرا پیوستهاند. در کلانشهری نظیر تهران نیز حدودا ۵۵ درصد از درآمد خانوارها صرف پرداخت اجارهبها میشود.
برخی آمارها حاکی از این هستند که در تهران، حدودا ۵۰ درصد خانوارها مستاجر هستند. البته که مشکلات بخش مسکن ایران، بسیار گسترده است با این حال، به تازگی شاهد یک رکوردزنی عجیب و قابل تامل در این بخش بودهایم. به تازگی خبرگزای فارس در گزارشی به این مساله اشاره کرده که تعداد مسکن خالی در ایران به ۲.۸ میلیون واحد رسیده که این عدد دو برابر میانگین جهانی است. جالب اینکه بانک مرکزی پیشتر اعلام کرده که در کشورحدودا ۳ میلیون خانوار مستاجر داریم.
یکی از مهمترین موضوعاتی که سبب شده قیمت مسکن و متعاقبا اجاره بهای مسکن در کشورمان افزایشی باشد، این مساله است که تعادلی میان عرضه و تقاضا در بازار مسکن برقرار نیست. این در حالی است که خالی ماندن ۲.۸ میلیون واحد مسکونی در ایران، خود از ظرفیتی خبر میدهد که آزادشدن آن میتواند بسیاری از حبابها را در بازار مسکن ایران را بترکاند و شرایط زندگی را برای مردم کشورمان راحتتر کند. در این رابطه، توجه به دو موضوع مهم به نظر میرسد.
اول اینکه همانطور که ابوالفضل نوروزی کارشناس بخش مسکن گفته، در سال ۱۳۸۵ حدودا ۶۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در ایران وجود داشت که این عدد اکنون به رقم ۲.۸ میلیون واحد رسیده است. این مساله نشان میدهد که با افزایش احتکار مسکن در ایران، این مولفه خسارات قابل توجهی را در کنار برخی از دیگر مولفه ها، نظیر تشدید تحریمهای خارجی علیه ایران و البته برخی نواقص ساختاری در حوزه حکمرانی بخش مسکن، به این حوزه وارد کرده است. موضوعی که با در پیش گرفتن سیاستهای جدید نظیر وضع مالیات بر خانههای خالی و طیفی از دیگر ابتکارها، باید به نحوی جدی مورد توجه قرار گیرد.
نکته دوم اینکه انتشار آمارهایی از این دست (وجود ۲.۸ میلیون واحد مسکونی خالی در ایران)، نشان میدهد تا چه اندازه در سطح حکمرانی بخش مسکن در ایران، ضعف وجود دارد. پیشتر بسیاری از کارشناسان در مورد ضرورت تخصیص زمین قابل ساخت و ساز و یا ارائه منطقی و مدام وام به انبوه سازان و فعالان بخش مسکن نیز تاکید داشتهاند.
در این حوزهها هم متاسفانه با چالشهای جدی رو به رو هستیم که در طی سالیان متمادی صرفا ماهیت فرسایشی به خود گرفتهاند و بیش از پیش، انباشته شدهاند. در شرایط کنونی نیز حل این مشکلات بسیار دشوار شده است. از این رو، تغییر نگرشها در حوزه حکمرانی مسکن، یکی از نیازهای جدی امروزِ بخش مسکن کشورمان است.