آفتابنیوز : آفتاب: روز پنجشنبه، خبر حمله به سیدمحمدعلی ابطحی در شهر ری، ابتدا توسط خبرگزاری فارس مخابره شد و بقیه سایتها نیز به نقل از فارس خبر را منتشر کردند و بلافاصله این رویداد، به یکی از پربینندهترین خبرهای روز تبدیل شد.
به گزارش عصر ایران، در خبر فارس آمده بود که ابطحی در صدد شرکت در مراسم یادبود آیتالله میرزا جواد تبریزی بود که "با حمله عدهای مواجه شد که قصد برخورد فیزیکی با وی داشتند ولی مأموران انتظامی مانع از تعرض به شخص وی شدند. با این حال، اتومبیل حامل ابطحی آسیب دید، بهطوری که شیشههای آن شکسته شد."
فارس همچنین افزود: "نیروی انتظامی در حال پیگیری این اتفاق است و قرار است با این عده مشکوک برخورد شود."
اما ساعتی بعد، ابطحی که گویا تازه آنلاین شده بود، روایتی دیگر از ماجرا را در فیس بوک خود ارائه داد و نوشت: "صبح امروز در پایان جلسهای که به مناسبت یادبود استادم مرحوم میرزا جواد تهرانی در شهر ری شرکت کرده بودم در حین خروج مورد حمله چند نفر لباس شخصی قرار گرفتم و بعد در وسط بزرگراه نزدیک حرم یک اتومبیل پراید جلویم پیچید و چندین موتور سوار با لگد و کابل و چاقو به اتومبیلم حمله کردند و شیشهها را شکستند و گاز اشکآور به داخل اتومبیلم انداختند و من توانستم به شکل معجزه آسائی از آن منطقه با شیشههای شکسته و چشم پر اشک خارج شوم. خدا رحمم کرد."
همانطور که ملاحظه میشود، چند تفاوت بین این دو روایت وجود دارد:
1 - فارس مدعی است که ابطحی قصد داشته به مراسم برود که مورد حمله واقع شده، اما ابطحی خبر داده که بعد از مراسم به او حمله کردهاند.
2 - فارس از یک حمله خبر داده، اما ابطحی دو حمله را گزارش کرده است، یکی حین خروج و دیگری در وسط بزرگراه.
3 - مهمترین تفاوت نیز در حضور یا عدم حضور نیروی انتظامی است. فارس مدعی است که نیروی انتظامی به داد ابطحی رسیده و مانع از تعرض به او شده، اما ابطحی در گزارش خود اشارهای به نیروی انتظامی نمیکند و تصریح میدارد که خداد رحم کرده و او توانسته به شکل معجزهآسایی نجات پیدا کند.
در این میان، به نظر میرسد روایت ابطحی بیشتر مقرون به واقعیت باشد، زیرا اگر واقعاً نیروی انتظامی در محل حضور داشت و آن قدر توان داشته که ابطحی را از دست مهاجمان نجات دهد، چرا اقدام به دستگیری آنها نکرد؟
آیا مملکت آنقدر بیدر و پیکر شده که عدهای در روز روشن، جلوی ماموران پلیس به یک شهروند حمله کنند، خودرویش را درب و داغان نمایند و پلیس هم حداکثر به کیش دادن مهاجمان بسنده کند و بعد بگوید که قضیه را پیگیری خواهیم کرد؟!
واقعاً اگر خبر فارس راست باشد و نیروی انتظامی در محل حضور داشته و نتوانسته مهاجمان قانونشکن را دستگیر کند و فقط آنها را از محل رانده ( آن هم بعد از تخریب خودرو )، آیا نباید بر پلیس خرده گرفت که تا چه اندازه منفعل بوده است؟
البته به نظر میرسد، نیروی انتظامی واقعاً در محل حضور نداشته است به ویژه در خصوص حمله دوم در وسط بزرگراه، بسیار بعید است که پلیس حاضر بوده باشد و بعد از حمله، نتواند از عهده تعقیب یک پراید و چند موتور سوار، آن هم با خودروهای بنز و زانیتا و سمند پلیس، برآید.
به هر حال، ماجرا از دو حال خارج نیست، یا پلیس حاضر بوده که باید جوابگوی عملکرد ضعیف خود در عدم دستگیری مهاجمان باشد و یا در صحنه نبوده که باید برای دفاع از حیثیت خود، خبر منتشره را تکذیب کند زیرا با واقعه روی داده، این شائبه پیش میآید که حضور یا عدم حضور پلیس تفاوت چندانی در امنیت شهروندان ندارد، و حال آن که فارغ از مسائل سیاسی، منصفانه باید گفت که اساساً بخش بزرگی از امنیت جامعه رهین تلاشهای پلیس است.
اما فارغ از مسائل فوق، حمله به ابطحی، آن هم بدان شکل وحشیانه و با گاز اشک آور، میتواند نشانگر دور جدیدی از اقدامات خودسرانهای باشد که متاسفانه عدم برخورد با این افراد، جریتر شدن آنها را باعث شده است.
این در حالی است که مقامات ارشد کشور و مشخصاً رهبر معظم انقلاب، صراحتاً و علناً و با واضح ترین ادبیات ممکن، همه را از حرکات خودسرانه پرهیز دادهاند و بر روال قانونی امور تاکید کرده اند ؛ عین جمله رهبر معظم انقلاب که در 19 دی 1388 در جمع مردم قم بیان شد، چنین است: "همه باید از حرکت خودسرانه پرهیز کنند و همه چیز بر روال قانون انجام شود."
به راستی ایشان دیگر با چه بیانی فصیح تر و سلیس تر از این، امر به اجتناب از خودسر نمایند تا عده ای که ادعاهایشان گوش فلک را کر کرده، متوجه شوند و اطاعت عملی نمایند؟!
حال با توجه به دستور صریح رهبری، باید پرسید حمله به یک شهروند در وسط اتوبان با کابل و چاقو و گاز اشک آور و تخریب اموال او، خودسری هست یا خیر؟ و آیا این کار، قانونی بوده است یا خیر؟!
بدیهی است که این گونه اقدامات نمیتواند قانونی باشد و لذا به آمریت و عاملیت هر شخص و گروهی که بوده، اقدامی خودسرانه و قانون شکنانه محسوب میشود.
لذا مسوولانی که داعیه تبعیت از ولایت فقیه را دارند، اگر در ادعای خود صادقاند، باید این موضوع را به عنوان نقض آشکار دستور رهبر معظم انقلاب و قانونشکنی مسلم، پیگیری نمایند و مجرمان را معرفی و مجازات کنند و الا اگر قرار باشد هر کس که از دیگری خوشش نیاید و عقاید سیاسیاش را نپسندد، چوب و چماق به دست گیرد و به جانش بیفتد که سنگ بر روی سنگ بند نمیشود.
البته متاسفانه باید گفت برخی افراد ذینفوذ نیز در تئوریسازی برای چنین اقداماتی بیتقصیر نیستند؛ مثلاً چندی پیش جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز در جمع انصار حزبالله گفته بود که باید افرادی مانند نواب صفوی پیدا شوند و کرکره فتنهانگیزان را پایین بکشند!
طبیعی است وقتی چنین افرادی، چنین احکامی را صادر میکنند، برخی جوانان سادهدل و حتی مومن نیز ممکن است به دلیل فقدان قدرت تحلیل قوی، تحت تأثیر قرار بگیرند و با "خویش نواب پنداری"دست به اقداماتی بزنند که مخل امنیت عمومی باشد.
این در حالی است که اقدامات نواب و یارانش در فضایی انجام میشد که حکومت اسلامی حاکم نبود ولی اکنون شرایط حکومتی دیگرگونه شده و قوه قضائیهای تحت نظر ولیفقیه شکل گرفته که اگر قرار باشد با کسی برخورد شود، نیازی نیست فلان جوان که پشت لبش هم تازه سبز شده، احساس وظیفه کند و چاقو و زنجیر به دست گیرد و به جان افراد بیفتد بلکه قوه قضائیه که در رأس ان نیز فقیه منصوب رهبری قرار دارد، به کمک ضابطاناش، این امور را عهدهدار است.
حافظه جمعی ما، تا به امروز چندان یاریگر آن نیست که برخورد جدی با افراد خودسر را به یادمان بیاورد و از همین روست که شاید امید چندانی به شناسایی و مجازات خودسرهایی که به ابطحی حمله کردند نداشته باشیم.
با این حال، دستکم میتوانیم این ماجرا و نحوه پیگیری و نتیجهاش را محکی دیگر بدانیم و آرزو کنیم که واقعه شهر ری، سرآغازی باشد برای برخورد قانونی با خودسرهای قانونشکن هر چند که سوابق، چندان امیدوار کننده نیستند.