آفتابنیوز : 
اين بدان دليل است که هيچيک از دو حزب قوي آلمان که به احزاب مردمي موصوف اند در انتخابات اخير به ميزان کافي از آراء مردم برخوردار نگشتند تا بتوانند بدون حزب بزرگ رقيب ديگر از پشتيباني اکثريت نمايندگان بوندس تاگ برخوردار شده، دولت آتي را تشکيل دهند. به همين جهت احزاب سوسيال مسيحي و دموکرات مسيحي به رهبري مرکل از یکسو و حزب سوسيال دموکراسي به رهبري فعلي شرودر از سوي ديگر براي تشکيل دولت جديد مجبور به ائتلاف گشتند. زيرا دولت به حمايت اکثريت نمايندگان پارلمان احتياج دارد تا از تأييد آنها براي اجراي مقاصد و اقدامات خويش در آينده مطمئن باشد.
اما خانم مرکل، اين دکتر فيزيک از اهالي شهر تمپلين واقع در آلمان شرقي کيست که توافق سياستمداران آلمان بر سپردن رهبري کشور به دست او رسيده است؟
او تا سال 1991 (يکسال پس از به هم پيوستن مجدد دو پاره آلمان) که هلموت کهل، صدر اعظم دموکرات مسيحي وقت در ترميم کابينه اش اداره وزارت امور زنان و جوانان را به وي سپرد در صحنه سياسي فردي تازه وارد و نسبتا ناشناس بود. وي که در زمان حکومت کمونيست ها در آلمان شرقي کاري به کار مخالفين رژيم نداشته و عضو هيچ حزبي نيز نبود، به هنگام ورود در کابينه هلموت کهل چندان جدي گرفته نمي شد. تا اينکه صدر اعظم آلمان که در عين حال رهبر حزب دموکرات مسيحي نيز بود به خاطر دست داشتن در تقلب مالياتي حزبش به دادگاه کشيده شد. مرکل اولين سياستمدار اين حزب بود که رفتار کهل را در اين زمينه مورد انتقاد قرار داد و بدين طريق خود را از سايه کهل خارج نمود و در معرض افکار عمومي قرار گرفت.
وي در انتخابات سال 2002 در کنار ادموند شتويبر، رهبر حزب سوسيال مسيحي که در ايالت باواريا به جاي حزب دموکرات مسيحي فعال است، در مقابل شرودر در فعاليت انتخاباتي شرکت کرد. در اين انتخابات که به تداوم کار دولت شرودر انجاميد، بزرگترين رقيب حزبي مرکل يعني شتويبر از دور خارج شد. مانده بود چند رقيب وي در حزب دموکرات مسيحي که آنها نيز در تغيير و تحولات داخلي اين حزب يکي پس از ديگري صحنه رابراي مرکل خالي کردند.
آنگلا مرکل تکنوکراتي است زيرک که به خوبي ميداند چگونه بايد با قدرتمندان رفتار نمايد تا بدون مقابله شدن با خطري جدي از نردبان قدرت بالا رود.
اين کشيش زاده بزرگ شده در آلمان شرقي هنگاميکه شرودر با حمله آمريکا به عراق مخالفت نمود، در مقام رهبري حزب دموکرات مسيحي و اپوزيسيون در مجلس رفتار شرودر را اشتباه خواند و سياست بوش را تأييد نمود، علي رغم آنکه اکثريت مردم آلمان با حمله بوش و بلر به عراق مخالف بودند. بنابراين انتظار ميرود که دولت جديد از نظرسياست خارجي نسبت به دولت شرودر حمايت بيشتري از سياست بوش بنمايد. اما اين حمايت قاطعانه نخواهد بود. زيرا نيمي از دولت آتي آلمان را سوسيال دموکراتها اداره خواهند کرد و در صورتيکه بوش در عرصه سياست داخلي آمريکا با طوفان شديدي مواجه گردد، به احتمال قوي خانم مرکل از فرصت استفاده کرده پرچمش را مجددا خواهد افراشت و خود را اينبار از زير سايه بوش نيز خارج خواهد ساخت.
در عرصه اقتصادي با توجه به اينکه باور اصلي در ميان سياستمداران غرب و اصلا در علم اقتصاد بر ضرورت رشد اقتصاديست و با توجه به اينکه با ساقط شدن بلوک سوسياليستي حتا سوسيال دموکراتها نيز حمايت از عدالت اجتماعي را در مقابل نئوليبرالها بر زمين نهاده اند. اين امر موجبات نارضايتي افشار پائين اجتماع در آلمان شد و به تنزل ميزان جانبداران از دو حزب بزرگ آلمان در انتخابات اخير منتهي گشت. با اينحال هر دو طرف شريک در دولت آتي تابع سياست هاي نئوليبرال بوده، در مقابل سرمايه زانو بر زمين خواهند زد و همچنان به دنبال روند حاکم بر بازار بورس خواهند رفت. علي رغم اينکه کليه دول عضو اتحاديه اروپا پايشان در پوست گردوي قوانين موضوعه از جانب پارلمان اروپا گير است، با اينحال شايد دولت جديد بکوشد با تغيير قوانين مالياتي و قوانين کار تا حدي از فرار سرمايه از کشور جلوگيري به عمل آورده، از بازار کار در داخل حمايت نمايد.
کوشش ديگر دولت جديد بستن مرزهاي اروپا بر روي پناهندگان اقتصادي خواهد بود. بعلاوه دولت جديد با حمايت از تز فرهنگ حاکم، تز اختلاط فرهنگي را که مورد حمايت سبزها در دولت شرودر بود، به پس خواهد راند. جنبه هاي ديگر سياست آلمان که در دولت مرکل مشمول تغيير و تحولاتي خواهند شد، روابط متقابل دولت مرکزي با دول استانها، موسوم به اصلاحات نظام فدرال، اصلاحات نظام آموزشي به خاطر مقابله با سطح پايين بازده نظام آموزشي آلمان در مقياس جهاني و اصلاحات نظام تکافل اجتماعي، از جمله نظام پزشکي مي باشند.