کد خبر: ۲۱۹۰۸
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۸۴ - ۱۵:۰۶

اجلاس نوامبر نزدیک است؛ کاری باید

آفتاب‌‌نیوز : اما در شرایطی که ایران معتقد است که از سرگیری فعالیت پروژه UCF اصفهان نقض توافقنامه پاریس تلقی نمی شود و اصولا فعالیت این پروژه ربطی به غنی سازی و تعلیق آن ندارد، تفسیر طرف های ا‌روپایی نشان می دهد که آنها به فعالیت های مذکور به صورت یک مجموعه واحد نگاه می کنند و از اظهارات ایران در مورد از سرگیری فعالیت ها در نطنز و مواضع اخیر ایران در مورد اسرائیل، ابراز نگرانی می کنند. 

به عنوان مثال در حالی که به اعتقاد مسؤولان ایرانی از سرگیری فعالیت ها در UCP اصفهان در چارچوب حقوق ایران و در چارچوب احترام به مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی است ولی مواضع مسؤولان ارشد اروپا نشانگر درک متفاوت آنها از این مسأله است. 

بریتانیا که رئیس دوره ای اتحادیه اروپا است با محکوم کردن تصمیم ایران در راه اندازی UCF اصفهان، ایران را متهم به فعالیت علیه سربازان انگلیسی در جنوب عراق کرده و بانی بیانیه اخیر شورای امنیت علیه اظهارات رئیس جمهوری ایران در مورد اسرائیل بوده است. 

در این میان یکی از مهم ترین مسائلی که باید در این تنش ها به آن توجه کرد، تصویری است که هم اکنون اروپایی ها و سایر بازیگران مؤثر در پرونده هسته ای از ایران و مسیر آینده آن دارند. در غرب تصویری از ایران در حال شکل گیری و ارائه شدن است که ایران را در بردارنده سه تهدید علیه غرب و اروپا معرفی می کند.

 از زاویه این تصویر، ایران کشوری است که سه تهدید را همزمان با هم دارد. 1- حمایت از تروریسم 2- تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی 3- دولت غیردموکراتیک و غیرقابل پیش بینی. به عبارت دیگر نگاه اروپا به برنامه هسته ای ایران و موافقت یا مخالفت آن با این برنامه و میزان حقی که ایران برای پیگیری این برنامه دارد، در چارچوب ادراک و تصویر فوق قابل فهم است. اکنون این دیدگاه در اروپا و غرب در حال شکل گیری است که ایران از دولت و حکومتی برخوردار است که سه تهدید فوق رادر خود جمع کرده است. اگر از زاویه چنین تصویری به رفتارهای اروپایی ها نگاه کنیم، این مسأله قابل تجزیه و تحلیل خواهد بود که اروپا علاوه بر همراهی و همسویی با آمریکا، خود نیز نگرانی های ویژه ای در قبال ایران دارد. 

واقعیت آن است که روابط ایران و اروپا در فاصله صدور قطعنامه اخیر اجلاس شورای حکام تاکنون، بحرانی تر و متشنج تر شده است اما بخش دیگر واقعیت آن است که هم اروپایی ها و هم ایران، منافعی مشترک در کنترل و مدیریت چالش ها دارند، حتی اگر هنوز هیچ یک از طرفین برای مهار این چالش ها گام اول را به سوی طرف مقابل برنداشته باشد. 

اما از طرف دیگر در شرایطی که اروپایی ها از تصمیمات و مواضع اخیر ایران ناخرسند هستند از تغییر اوضاع به نحوی که پرونده ایران به شورای امنیت نیز ارسال شود، خوشحال و خرسند نخواهند بود. واقعیت آن است که مجموعه اتحادیه اروپا،‌ روسیه و چین از بقای چالش ها بین ایران و آمریکا سود می برند در واقع ارتقاء سطح چالش موجود و ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، سطح بازی و قدرت مانور اروپایی ها را محدود خواهد کرد. اما بخش دیگر واقعیت آن است که در پی همراهی کاندولیزا رایس با سیاست اروپا برای گفتگو با ایران، اکنون اروپا از سوی آمریکا تحت فشار قرار دارد که در صورت شکست مذاکرات، ارسال پرونده ایران به شورای امنیت را بپذیرد و در چنین شرایطی، اروپایی خود را ناگزیر می بینند که در صورت عدم حصول توافق با ایران، به آمریکا نزدیکتر شوند. 

موضع گیری شیراک رئیس جمهور فرانسه در جریان دیدار چندی قبل شارون نخست وزیر اسرائیل از فرانسه و تأکید شیراک بر اینکه اگر ایران توافقات گذشته را رعایت نکند،‌ پرونده ایران به شورای امنیت خواهد رفت، نشان می دهد که نوعی احساس مشترک بین آلمان، فرانسه و انگلیس در مورد شرایط کنونی حاکم بر مذاکرات هسته ای با ایرانی شکل گرفته است. زیرا درست پیش از آن، مقطع اتو شیلی وزیر کشور آلمان نیز دیدگاه های تندی درباره ایران مطرح کرده و روابط ایران و انگلیس نیز بر سر مسائل عراق و اظهارات بلر و اظهارات اخیر رئیس جمهوری ایران دچار تنش شده بود. 

این مواضع نشان می دهد که اگرچه اروپا در جمع بندی کلی خود نسبت به رابطه با ایران به مسأله هسته ای نیز نگاه می کند اما کلیت روابط را نیز نادیده نمی گیرد.

در شرایط کنونی توصیه روس ها و چینی ها نیز جلوگیری از گسترش تنش بین ایران و اتحادیه اروپا و آژانس و آمریکا است. منافع روس ها و چینی ها در این است که تنش ها بین ایران و طرف های مقابل غیرقابل کنترل نگردند زیرا روس ها نیز همانند اروپایی ها از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سود نمی برند چرا که معتقدند در صورت ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، هم همکاری های اقتصادی و هسته ای روسیه با ایران به خطر خواهد افتاد و هم اینکه در درون شورای امنیت،‌ قدرت مانور آمریکایی ها بیش از سایرین است. 

دلیل عمده دیگر اینکه، روس ها در موقعیت کنونی بین ایران و آمریکا در حال بازی و کسب منافع هستند. کرملین از یک سو درصدد است که به ایران بقبولاند که ادامه همکاری های هسته ای روسیه – ایران با فشار شدید آمریکا روبرو است و ایران باید به نحوی این مسأله را جبران کند و از سوی دیگر تلاش می کند به آمریکا تفهیم کند که کاهش یا قطع همکاری هسته ای روسیه با ایران باید به نحوی توسط آمریکا و در سایر حوزه ها جبران گردد. 

بنابراین روس ها ضمن اینکه غیر مستقیم به ایران القاء می کنند که در صورت افزایش بحران بین ایران و اروپا و آمریکا، کرملین نمی تواند کار خاصی به نفع ایران انجام دهد، ‌منافع خود را در ادامه وضع موجود و کسب امتیاز از سایر بازیگران می دانند. از نظر روسیه ‌در صورتی که پرونده ایران به شورای امنیت برود، اگر چه ممکن است در ابتدا تصمیم تندی علیه ایران اتخاذ نشود ولی سرانجام، فشارها بر ایران تشدید خواهد شد. 

در درون ایران نیز علیرغم اجماع ملی بر دفاع از دستاوردهای واقعی کشور در حوزه دانش هسته ای و دفاع از منافع ملی، واقعیت آن است که در مورد بهترین راهکار برای دفاع از منافع ملی کشور در زمینه برنامه های هسته ای،‌تفاوت های ویژه ای دیده می شود. 

یکی از تحلیل های جدی که در دولت جدید و مجلس هفتم دیده می شود بر مبنای این نظریه قرار دارد که اروپا،‌ روسیه، چین و حتی اروپا منافع اقتصادی خود را در ایران از دست نخواهند داد، لذا تهدید ارسال پرونده ایران به شورای امنیت نوعی بلوف برای مجبور کردن ایران به عقب نشینی از مواضع خویش است. به اعتقاد این جریان چینی ها با ایران قراردادهای بلندمدت اقتصادی دارند، فرانسوی ها در بازار ایران سرمایه گذاری های جدی کرده اند و به طور خاص به سود سرشار از بازار صنعت اتومبیل سازی و نفت ایران امیدوارند و آلمانی ها و انگلیسی ها نیز همینطور. لذا در نهایت اروپا با آمریکا همراه نخواهد شد و آمریکا نیز به دلیل گرفتاری های متعدد در عراق، افغانستان و کره شمالی مایل به ورود به حوزه جدیدی از چالش های واگیر نیست. 

دیدگاه دوم معتقد است که اروپا در شرایطی قرار دارد که خود را ناگزیر به همسویی با آمریکا می داند. از نظر این دیدگاه درست است که اروپا مایل به همسویی با آمریکا نیست ولی اروپا در موقعیتی قرار گرفته که در صورت شکست مذاکرات، ‌مجبور به پذیرش دیدگاه های آمریکا خواهد شد و از سوی دیگر نفس گسترش تنش حتی بدون ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، به مصلحت ایران نیست و احتمال وارد شدن آسیب به موقعیت بهبود یافته ایران در دوران. خاتمی و احتمال افزایش فشارها و محدودیت های دیپلماتیک و اقتصادی علیه ایران وجود دارد که در مجموع مانع جدی بر سر راه بهبود موقعیت بین المللی ایران ایجاد خواهد کرد و به تبع آن امکان توسعه و پیشرفت در داخل نیز محدودتر خواهد شد. 

اینک با توجه به تنشهای تندی که اینک بین ایران و غرب پدید آمده و اینکه مجریان دیپلماسی هسته ای به این نتیجه رسیده اند که بازگشت به ریل مذاکره با اروپا بهتر است از سوارشدن بر قطار نگاه به شرق، یک پرسش فراروی نخبگان قرار می گیرد و آن اینکه چه باید کرد؟

البته احتمالاً راه حلهای متفاوتی در این شرایط می تواند متصور باشد، با این حال به نظر اینجانب در چنین شرایطی فعال سازی یک میانجی فعال نظیر مالزی و آفریقای جنوبی (که البته به دلیل رد آخرین درخواستش، احتمالاً اکنون از ما دل خوشی ندارد)، بستر ترمیم شکافها را فراهم سازد، اکنون طرفین به دلیل جنگ تبلیغاتی و رسانه ای اخیر قادر به برقراری اعتماد سریع برای مذاکره مستقیم و عبور از چالش ها نیستند. هنر دیپلماسی، داد و ستد تاکتیکی برای کنترل و مدیریت بحران است وگرنه خراب کردن دستاوردها با ایراد چند سخنرانی و سردادن چند شعار، کار چندان مشکلی نیست.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین