متن مصاحبه گلوبال پالیتیشن با رئیس این حزب – فرید قدری – را در زیر میخوانید:
زمانی که جورج دبلیو بوش، بحث محورهای شیطانی را به راه انداخت، نام کشور سوریه در این لیست به چشم نمیخورد. این در حالی است که در آن زمان نیز بسیاری از کارشناسان بینالمللی بر این باور بودند که دمشق از برخی از گروههای تروریستی که غالباً فلسطینی هم هستند، حمایت میکند. چرا در آن زمان و با وجود تمامی این شرایط، سوریه از لحاظ ایالات متحده، تهدیدی اساسی محسوب نمیشد؟ آیا این مسئله نشانه کوتاهبینی ایالات متحده نیست؟
در طول تاریخ، سوریه میان دو ایدئولوژی توازن ایجاد کرده است. ایدئولوژی اول حمایت از تروریسم و ایدئولوژی دوم جلب رضایت مجامع بینالمللی است. در آن زمان ایدئولوژی دوم و به خصوص حمایت از ایالات متحده بر ایدئولوژی نخستین برتری داشت. آمریکا، سوریه را تحمل میکرد. چرا که این بردباری، به بهای دریافت اطلاعات بسیار مهم ا ز شبکههای تروریستی تمام میشد.
این روند پس از اشغال عراق و درست زمانی که سوریه تصمیم گرفت با تقویت شبه نظامیان در عراق به جنگ با ایالات متحده بپردازد، تغییر کرد. در همین زمان بود که منافع ایالات متحده با منافع دولت سوریه که حامی حزب بعث بود، مغایرت پیدا کرد.
پس از این تصمیمگیری بود که سوریه با زنجیرهای از حوادث نظیر خروج از لبنان و برقراری حکومت دموکرات در این کشور روبرو شد. البته بشار اسد با تمامی این فشارها به اعمال خشونت خود ادامه میداد. رژیم بعث بشار اسد، محبوبیت خود را به دلیل دیدگاههای قدیمیاش از دست داده بود.
زمانی که فرانسه و ایالات متحده، سازمان ملل را برای تصویب قطعنامه 1559 تحت فشار قرار دادند، سوریه به راحتی از خاک لبنان عقبنشینی کرد. آیا این عقب نشینی به دلیل ترس از دولت لبنان بود یا ترس از ابتلا به سرنوشتی مانند سرنوشت عراق در زمان صدام حسین؟
رژیم سوریه همواره با نوعی تعامل و دوستی برخورد کرده است. ابتدا این طرز برخورد در پشت صحنه و داخل کشور بسیار متفاوت بود. در خصوص مسئله لبنان نیز،سوریه ترجیح داد با عقبنشینی از خاک لبنان، وجهه خود را در سطح بینالمللی بهبود بخشد. اسد در آن زمان به خوبی بر این امر واقف بود که میتواند با عقبنشینی ظاهری از لبنان، سرویسهای جاسوسی خود را به راحتی پس از خروج نیروهایش به درون لبنان بفرستد. این نیروها حتی امروز نیز برای کنترل دولت سیاسی لبنان به زور متوسل میشوند. از چهاردهم فوریه که رفیق حریری بر اثر انفجار یک بمب به قتل رسید، چهارده مورد بمبگذاری دیگر در لبنان انجام شده و بر اثر آن بیش از دهها چهره سیاسی لبنان جان خود را از دست دادهاند. این ترک لبنان بی هیچ اعتراضی چندان هم مبهم نیست. اسد به راحتی خاک لبنان را ترک کرد. چرا که میدانست میتواند به راحتی از طریق رعب آفرینی به قدرت در لبنان ادامه دهد .
حلقه درونی دمشق همواره بر این باور بوده است که ایالات متحده در گرداب عراق گرفتار خواهد شد و هیچ تمایلی به حمله به سوریه ندارد . دقیقا به دلیل همین گرایش فکری بود که اسد خواهان افزایش دوران حکومت لحود شده و به برپایی ناآرامی در عراق ادامه داد . البته حتی اگر نتوانیم این مطلب را به درستی اثبات کنیم ، حقیقت این است که سوریه تلاش فراوانی برای ادامه ناآرامی ها در عراق کرد . در این میان کارت برنده سوریه چه بود ؟ انها برای خلاصی از این بند چه تدابیری اندیشیده بودند ؟
محاسبات دولت سوریه همواره بر نوعی رجوع به تاریخ بر پا بوده است . سوریه در سال 1983 ؛ طرح قتل تفنگداران دریایی ایالات متحده را عملی کرده و این در حالی بود که در ان زمان هیچ اعتراض بین المللی به این حادثه انجام نگرفته و همگی در برابر ان سکوت کردند . بنابر این این بار نیز مقامات سوری تصور می کردند می توانند به راحتی از این مخمصه جان سالم به در ببرند . در حقیقت سوریه همواره تصور می کرد که دردسرهای ایلات متحده در عراق ، مقامات این کشور را از انچه که در سایر کشورها رخ می دهد غافل کرده است . البته این بار تفاوت در این بود که ایالات متحده ار عدم همکاری سوریه با خود در عراق صدمات جبران ناپذیر بسیاری دید . از زمان آغاز جنگ در عراق به دنبال حمایتهای سوریه از تروریست های داخلی ، بیش از هزار نیروی ارتش امریکا جان خود را از دست دادند .
دقیقا به همین دلیل بود که سوریه تصور می کرد می تواند با دستانی باز به اعمال خشونت در هر کشوری بخصوص لبنان ادامه دهد . بشار اسد تصور می کرد که می تواند درست همان طور که به سرکوب مردم خود پرداخته است ، مردم عراق را هم به ورطه نابودی و سرکوب بکشاند . دولت سوریه حتی تصور می کرد که می تواند به راحتی حقوق ایالات متحده را در منطقه به دست فراموشی بسپارد و در عوض به فعالیت های خود ادامه دهد . بشار اسد حتی تصور می کرد که می تواند با مذاکره با ایالات متحده ، بر فشارهای بین المللی نیز فائق آید . البته سوری ها این جای کار را بیراهه رفتند . سیاست های ایالات متحده پس از یازدهم سپتامبر به شدت تغییر کرده بود و این کشور به هیچ وجه قصد نداشت به بهای مذاکره با سوریه منطقه را بی ثبات سازد . امروز بر همگان مسلم شده است که ایالات متحده به هیچ وجه با دولت سوریه و شخص بشار اسد برخورد مستقیم نخواهد کرد و آنچه که در حال حاضر ذهن جورج بوش را به خود مشغول کرده است ؛ تغییر حاکمیت این کشور است .
بر خلاف آنچه که سوریه تصور می کرد ، ایالات متحده در حالی که به جنگ در عراق می پرداخت متوجه سایر مسائل بین المللی نیز بود . بیشتر از همیشه به دنبال متحد برای خود در منطقه می گشت تا با اتکای به وی ، آرامش را در منطقه فراهم سازد .
رابطه ایالات متحده با سوریه را در حال حاضر چگونه تشریح می کنید؟
در حال حاضر هیچ گونه رابطه ای میان دو کشور وجود ندارد . آنچه که از مذاکرات قبلی باقی مانده است در رسانه ها نیز مطرح می شود . در حال حاضر تنها نکته این است که آیا ایالات متحده علاقه ای به بقای رژیم اسد دارد یا خیر ؟ در حال حاضر جامعه بین المللی به خوبی بر این امر واقف است که سوریه نقش بسیاری در بی ثبات کردن منطقه بازی می کند . سوریه بی شک کمک بسیاری به گروه های تروریستی می کند. .
وضعیت حقوق بشر در سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت حقوق بشر در سوریه وحشتناک است . حتی امروزه ما نیز خبرهای فراوانی در خصوص فعالان سیاسی می شنویم که به حبس های طولانی مدت و بعضا حبس ابد محکوم شده اند . اخیرا دولت سوریه حتی یک وکیل مدافع را که با حضور در دادگاه های متفاوت از حقوق زندانیان دفاع کرده بود ؛ بازداشت کردند .
همه این مسائل مهر تایید بر پایان حکومت مردی است که دولتش تمامی مشروعیت قانونی خود را از دست داده است . حزب اصلاحات سوریه تلاش فراوانی برای آزادی زندانیان سیاسی در بند کرده است اما مسئله اینجاست که ما می ترسیم با فعالیت بیش از حد در این خصوص ، امکان آزادی انها را تقلیل دهیم . همان طور که اطلاع دارید فعالیت حزب ما و اخوان المسلمین در سوریه ممنوع شده است .
مهم ترین مسائلی که سوریه در جبهه داخلی و خارجی با ان روبه روست ، چیست؟
در عرصه خارجی که سوریه تبدیل به کشوری منزوی شده است . در حال حاضر این امکان وجود دارد که نتیجه تیم تحقیقاتی مهلیس سوریه را به ورطه نابودی بکشد . از سوی دیگر در عرصه داخلی نیز حمایت مردم از بشار اسد به شدت کاهش یافته است . سوریه در واقع محور ایالات متحده برای تضعیف سایر کشورهای مخالف نظیر ایران نیز هست . از سوی دیگر برکنار کردن حکومت بشار اسد می تواند به معنای تضعیف ایران و حزب الله لبنان باشد .
مردم سوریه نیز در حال حاضر امیدوارند که فشارهای بین المللی بر حاکمیت فعلی بتواند باعث کاهش سلطه دولت بشار بر مردم شود .
تا آنجا که من شنیده ام ، حزب شما در حال تحقیق بر روی طرحی به نام " سوریه پس ار بشار اسد " است. آیا شما واقعا تصور می کنید که زمان حکومت اسد به پایان رسیده است ؟
ما تلاش گسترده ای را برای به ثمر رسیدن این پروژه به کار گرفته ایم. البته ما بر این باوریم که تجزیه و تحلیل این مسائل که چه کسی ؛ چگونه و چه زمانی باید به جای اسد بنشیند کار چندان درستی نیست . طرح این قبیل مسائل تنها باعث افزایش هرج و مرج می شود .
آیا دموکراسی در سوریه به زودی برقرار خواهد شد ؟ باید انتظار چه نوع دموکراسی را داشته باشیم؟
ما بی شک طعم دموکراسی را در آینده ای نه چندان دور خواهیم چشید . البته دستیابی به چنین هدفی نه آسان است و نه سریع. من مطمئن هستن که مردم سوریه نیز به این نتیجه رسیده اند که زندگی در سایه حکومت بشار اسد ان هم در طول 42 سال گذشته چقدر سخت بوده است . باید این نکته را به یاد آوریم که بیش از 85 درصد از جمعیت سوریه هرگز اطلاعی از نحوه عملکرد دولت در اختیار نداشته اند . اما به نظر من روزی که این مردم بتوانند طعم دموکراسی را در کشور خود بچشند چندان دور از دسترس نیست .