این فعال سیاسی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی آفتاب توضیح داد که این موضوع بر میگردد به نحوه توزیع قدرت در میان جریان اصولگرا که باعث نارضایتی جریانهایی شد که سهم کمتری در این توزیع گرفتند.
رجایی افزود: «جریانی که در انتخابات ریاست جمهوری نهم، شوراها و مجلس هفتم پیروز شد، هسته اصل خود را نیازمند حمایت سایر جریانهای اصولگرا نمیداند و معتقدند که جریانهای دیگر باید دنبالهرو آنها باشند، با این استدلال که همین جریان مسلط است که از عهده اصلاحطلبان بر آمد و آنها را کنار زد که موفق هم شد».
به گفته وی، این جریان مسلط معتقدند که جریانهای دیگر محافظهکار فاقد این توان هستند هم از نظر تشکیلاتی و هم پایگاه مردمی. بنابراین، این تلقی باعث شده که جناح مسلط به همپیمانان سابق خود توجه ویژه نشان ندهد، لذا به نظر میرسد این اختلافات روز به روز بیشتر شود.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که «با توجه به سوابق و پیشینه انتخابات قبل، تحلیل شما از بدنه اجتماعی جریان راست و اصولگرا در انتخابات شوراها چیست؟» گفت: «جریان اصولگرا هم حامیان تشکیلاتی و هم حامیانی دارند که برای جلب افکار عمومی میتوانند آنها را فعال کنند. اما واقعیت این است توفیقاتی که این جریان به دست آورده ناشی از ناکام بودن جریان اصلاحات بود که آن هم به خاطر شدت مقابلهای بود که با حرکت اصلاحی صورت گرفت».
به گفته وی، شدت مقابله با حرکت اصلاحی به میزانی بود که عملا مردم نسبت به تحقق اهداف اصلاحات ناامید شدند و از آنجایی که هنوز اقشار وسیعی از مردم در انتخابات شرکت میکنند، بنابراین انتخاب خود را بیشتر به چهرههای بیرون از اصلاحات معطوف کردند.
در عین حال وی معتقد است که در یک رقابت برابر، در صورتی که چهرههای شاخص اصلاحطلب اسیر حذف و رد صلاحیت نشوند و نسبت به سلامت انتخابات اطمینان وجود داشته باشد، در پیروزی جریان پیروز سه انتخابات گذشته تردید جدی وجود دارد.
این فعال سیاسی در پاسخ به اینکه «با توجه به عملکرد یکساله دولت احمدینژاد در حوزههای مختلف داخلی و بینالمللی، به نظر شما مقبولیت احمدینژاد افزایش یافته یا کاهش؟» گفت: با قاطعیت نمیشود اظهارنظر کرد چون این موضوع نیازمند کار میدانی است. ولی با توجه به گرانی، بیکاری و . . . فکر میکنم خیلی زود جامعه واکنش نشان خواهد داد. به گونهای که در برخوردهای رو در رو علائم این واکنش را در میان مردم میبینیم اما این که این مساله چقدر عمیق شده، با قاطعیت نمیتوان گفت.
وی خاطر نشان کرد: «همانطور که پیشبینی شد احمدینژاد قادر به تحقق شعارهای خود نیست و فقدان توانایی برای تحقق شعارها، افکار عمومی را به سمتی سوق میدهد که عبور از او خواهد بود و ممکن است که احمدینژادهای دیگری سر در بیاورند».
وی درعین حال تاکید کرد: «اینکه مقبولیت احمدینژاد در نتیجه عدم تحقق شعارهایش تضعیف میشود، قطعی است».