آفتابنیوز :
آفتاب: شب یلدا يا شب چله، آخرين شب پاییز، نخستين شب زمستان و درازترين شب سال است. ايرانیها اين شب را جشن میگيرند.
ايرانيان باستان با اين باور كه فردای شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ايزدی افزونی میيابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میكردند.
اكنون پس از ارائه نظريه كاربری تقويمی چهارتاقی نياسر در نزديكی شهر كاشان و امكان ديدار عملی طلوع خورشيد انقلاب زمستانی، عدهای اين شب را در انتظار تماشای خورشيد در كنار چهارتاقی برگزار میكنند.
طبق سنت دیرینه در این شب کوچکترها در منزل بزرگخانواده دور هم جمع میشوند و صاحبخانه، ديوان حافظ را به بزرگتر خانواده كه سواد دارد، میدهد. سپس هر يك از ميهمانان نيت كرده و بزرگ مجلس، اين جمله را میگويد و تفعلی به گنجينه حافظ میزند: ای حافظ شيرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ . اين رسم يكی از رسوم پرطرفدار شب يلداست كه امروزه با فنآوری نيز بهروز شده. به طوری كه در بعضی خانوادهها به جای دیوانحافظ، از فالنامه، نرمافزار تفعل مجازی در رايانه، پايگاه های اينترنتی ويژه فال، نرمافزارهای ويژه تلفن همراه، سامانه پيام كوتاه يا پيامك و... برای انجام اين رسم استفاده میكنند.
پبشينه جشن
يلدا و جشنهايی كه در اين شب برگزار میشود، يك سنت باستانی است و پيروان ميتراييسم آن را از هزاران سال پيش در ايران برگزار میكردهاند. در اين باور يلدا روز تولد خورشيد و بعدها تولد ميترا يا مهر است.
اين جشن در ماه پارسی (دی) قرار دارد كه نام آفريننده در زمان پيش از زرتشتيان بوده است كه بعدها او به نام آفريننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنايی خورشيد، نشانههايی از آفريدگار بود در حالی كه شب، تاريكی و سرما نشانههايی از اهريمن.
مشاهده تغييرات مداوم شب و روز مردم را به اين باور رسانده بود كه شب و روز يا روشنايی و تاريكی در يك جنگ هميشگی به سر میبرند. روزهای بلندتر روزهای پيروزی روشنايی بود، در حالی كه روزهای كوتاهتر نشانهای از غلبه تاريكی.
يلدا برگرفته از واژهای سريانی است و مفهوم آن (ميلاد) است (زيرا برخی معتقدند كه مسيح در اين شب به دنيا آمد). ايرانيان باستان اين شب را شب تولد الهه مهر (ميترا) میپنداشتند، و به همين دليل اين شب را جشن میگرفتند و گرد آتش جمع میشدند و شادمانه رقص و پايكوبی می كردند.آن گاه خوانی الوان می گستردند و (ميزد) نثار می كردند. (ميزد) نذری يا وليمهای بود غير نوشيدنی، مانند گوشت و نان و شيرينی و حلوا، و در آيينهای ايران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آيينی، خوانی میگستردند كه بر آن افزون بر آلات و ادوات نيايش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان و غيره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراكهای گوناگون، از جمله خوراك مقدس و آيينی ويژه ای كه آن را (ميزد) میناميدند، بر سفره جشن مینهادند. باوری بر اين مبنا نيز بين مردم رايج بود كه در شب يلدا، قارون ( ثروتمند افسانهای)، در جامه كهنه هيزم شكنان به در خانه ها می آيد و به مردم هيزم میدهد، و اين هيزمها در صبح روز بعد از شب يلدا، به شمش زر تبديل می شود، بنابراين، باورمندان به اين باور، شب يلدا را تا صبح به انتظار از راه رسيدن هيزم شكن زربخش و هديه هيزمين خود بيدار می ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا میكردند .