آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش اعتماد، در ادامه تيمي از كارآگاهان با حضور در محل متوجه شدند جسد متعلق به دختر 18سالهيي به نام ياسمين است كه در داخل جوي آب كشف شده بود. پزشك جنايي پس از معاينه جسد اعلام كرد دختر جوان بر اثر خفگي جان باخته است.
كارآگاهان در ادامه به تحقيق از شاهدان ماجرا پرداختند و يكي از آنها اظهار داشت: امروز حوالي ساعت 11 و 30 دقيقه يك دستگاه خودروي پرايد در كنار خيابان توقف كرد و راننده آن دختر جوان را از روي صندلي جلو بيرون كشيد و پس از انداختن جسد در جوي آب از محل فرار كرد.
تيم جنايي براي شناسايي هويت پدر ناشناس به تحقيق از خانواده مقتول پرداخته و متوجه شدند پسر جواني به نام علي از چندي قبل خواستگار ياسمين بود اما خانواده مقتول با اين ازدواج مخالف بودند. با كشف اين سرنخ علي دستگير و به اداره آگاهي منتقل شد كه در بازجوييهاي اوليه منكر قتل شد اما پس از شناسايي شدن از سوي شاهد ماجرا به ارتكاب اين جنايت اقرار كرد.
علي در بازجوييها گفت: روز حادثه با ياسمين در ماشين درگير شده و در يك لحظه كنترلم را از دست داده و او را خفه كردم. با تكميل تحقيقات پرونده براي محاكمه به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و متهم دوم مهرماه سال 1388 پاي ميز محاكمه قرار گرفت.
در اين جلسه اولياي دم مقتول براي قاتل دخترشان تقاضاي مجازات قانوني كردند. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و درباره انگيزهاش از اين جنايت گفت: من نميخواستم ياسمين را بكشم. عاشق او بودم و هر چه ميخواست برايش تهيه ميكردم. من ميخواستم با ياسمين ازدواج كنم. زماني كه در شمال با هم آشنا شديم شماره تماسش را به من داد اما من آن را گم كردم به همين خاطر هم با خواهرم به آدرسي كه داده بود، رفتيم. ياسمين بيشتر با دخترخالهاش پيش من ميآمد. براي ياسمين يك تلفن همراه خريدم تا بتوانم با او راحتتر ارتباط برقرار كنم. بعد از مدتي قبض تلفن ياسمين آنقدر زياد ميآمد كه قادر به پرداخت آن نبودم. چند بار پرينت تلفن او را گرفتم و متوجه شدم او به شمارهيي بارها و بارها زنگ زده است و حتي با آن شماره بيشتر از من تماس گرفته. وقتي در مورد آن شماره پرسيدم به من گفت پسري به دوستش علاقه دارد و آنها با هم اختلاف پيدا كردهاند و او سعي دارد آنها را آشتي دهد. رابطه ما ادامه داشت تا اينكه روز حادثه من و ياسمين با هم قرار گذاشتيم.
متهم ادامه داد: ياسمين به من گفت نميتواند بيايد و ما با هم جر و بحث كرديم و بالاخره آمد. ما در شهر پرسه ميزديم. اين تنها زماني بود كه من و ياسمين تنها ميشديم و ميتوانستيم با هم حرف بزنيم اما اينبار پيامكهاي ياسمين آغاز شد. نميتوانستم تحمل كنم. از او خواستم به اسام اس بازي پايان دهد. به سمت لويزان رفتيم. باز هم بر سر پيامكهايي كه ياسمين ميفرستاد درگير شديم. آنقدر عصبي بوديم كه نميدانستيم چه كنيم. من از ماشين پياده شدم تا صورتم را بشويم. وقتي برگشتم ديدم ياسمين با تلفن حرف ميزند. تا من را ديد قطع كرد و همين باعث درگيري ما شد. من ضربهيي به سينه او زدم و او هم مرا زد و دستم را گاز گرفت. دستم را روي گلويش گذاشتم. اصلا در حال خودم نبودم. خوابم برد و وقتي بيدار شدم او مرده بود. بعد به سمت بيمارستاني رفتم و او را جلوي بيمارستان رها كردم و به خانه برگشتم. پس از آخرين دفاعيات متهم قضات دادگاه وارد شور شده و علي را به قصاص محكوم كردند كه حكم مجازاتش در ديوان عالي كشور تاييد شد. در حالي كه شمارش معكوس براي اجراي حكم آغاز شده بود اولياي دم با حضور در دادسراي جنايي قاتل دخترشان را بخشيدند.
صبح ديروز متهم از جنبه عمومي جرم در شعبه 71 دادگاه كيفري و به رياست قاضي اسلامي پاي ميز محاكمه قرار گرفت.
متهم در اين جلسه با قبول اتهامش گفت: من از كار خود پشيمانم در اين مدت هميشه به اين فكر ميكردم كه چرا آن روز خودم را كنترل نكردم و او را كشتم حالا هم از قضات دادگاه ميخواهم كه من را ببخشند. پس از آخرين دفاعيات متهم قضات دادگاه وارد شور شده تا حكم مجازات پسر جنايتكار را از جنبه عمومي جرم صادر كنند.