آفتابنیوز : تغییرات جشنواره موسیقی فجر در سال 1394 منجر به شکلگیری جریان اعتراضی به نام «گواهی دست چپ» شد که خود این کمپین نیز موافقان و مخالفانی دارد.
تقسیم شدن اهالی موسیقی به دو دسته موافقان شیوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر و پیوستگان به کمپین گواهی دست چپ حاصل اتفاقاتی بود که سال گذشته در سی و یکمین دوره این جشنواره رخ داد.
آنچه سال گذشته در سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر با مدیریت حمیدرضا نوربخش گذشت اعتراضاتی را به همراه داشت که این روزها و در آستانه برگزاری دوره سی و دوم هنوز هم به گوش میرسد.
اعتراضاتی که میتوان از حذف فراخوان و حضور افراد براساس دعوت برگزارکنندگان، حذف بخش رقابتی گروه نوازی، تعداد بالای داوران جایزه باربد و حضورشان در میان برگزیدگان و فاصله دستمزد افراد و گروهها با هم به عنوان چهار محور اصلیاش نام برد.
این اعتراضات در فضای مجازی از سوی علی قمصری آهنگساز و نوازنده تار تحت عنوان کمپین گواهی دست چپ سازمان پیدا کرده است و از جمله هنرمندان پیوسته به آن میتوان به کیوان ساکت و میدیا فرجنژاد اشاره کرد.
از آن سو شیوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر در سال گذشته موافقانی هم دارد که از جمله آنها داود گنجهای، نوید دهقان و پویا سرایی هستند.
خبرگزاری خبرآنلاین پیش از این با این شش نفر گفتوگوهای بلندی انجام داده است که میتوانید مشروح آن را اینجا (کیوان ساکت)، اینجا (میدیا فرجنژاد)، اینجا (علی قمصری)، اینجا (داود گنجهای)، اینجا (نوید دهقان) و اینجا (پویا سرایی) ببینید. آنچه در ادامه میخوانید اشارهای است کوتاه به صحبتهای موافقان و مخالفان شیوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر در سال گذشته در چهار محوری که به آن اشاره شد.
حذف فراخوان و حضور براساس دعوت
یکی از مسائلی که منتقدین شیوه برگزاری سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر بر آن انگشت میگذارند تغییر چگونگی حضور افراد در جشنواره است. جشنوارهای که تا پیش از این براساس پر کردن فرم درخواست توسط افراد و گروهها برگزار میشد سال گذشته مبنای حضور را بر دعوت دبیرخانه گذاشت.
میدیا فرجنژاد آهنگساز و نوازنده تار و از مخالفان این شیوه برگزاری گفت: «مکانیسم جشنواره فجر باید براساس پر شدن فرم درخواست توسط افراد و گروهها، ارائه فیلم آثار به داوران و انتخاب شدن برای حضور در این رویداد هنری باشد. چیزی که در دورههای قبل شاهد آن بودیم اما دوستان برگزارکننده جشنواره سیویکم از اساس این مکانیسم را بهم ریختند. ظاهرا از نظر آنها جشنواره فجر به این دلیل مهم نیست که استعدادهای جوان را به مخاطبان و اهالی موسیقی معرفی کند بلکه مهم است چون هنرمندانی که پیش از این دیده شدهاند میتوانند مجددا در سالنهای بزرگ با حداقل هزینه و حداکثر دستمزد کنسرت بدهند. برداشتی که من اعتقادی به آن ندارم چرا که این جشنواره از محل بودجه دولتی سود میبرد و باید اهداف رفیعتری داشته باشد.»
از سوی دیگر گنجهای در پاسخ به انتقادات نسبت به تغییر روند چگونگی حضور در جشنواره از پر کردن فراخوان تا دعوت شدن توسط مسئولین برگزاری توضیح داد: «شورای سیاستگذاری جشنواره سیویکم پس از بررسی تواناییهای افراد و گروهها اقدام به دعوت آنها کرد. به عنوان مثال در شبی که کامکارها «شادمانهها» را در برج میلاد اجرا کردند استقبال به گونهای بود که با پول حاصل از فروش بلیت، دستمزدشان تامین شد. زمانی که ما جشنوارههای دیگری هم چون جشنواره موسیقی جوان و جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی را برای دیده شدن استعدادهای تازهمان داریم چرا نباید در جشنواره فجر به کسانی بپردازیم که علاوه بر رو به رو شدن با اقبال عمومی، درآمدزا هم هستند؟»
او تصریح کرد: «جشنواره موسیقی جوان و جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی مکان خوبی برای رقابت جوانانی است که بنا بر اقتضای سنشان میل به دیده شدن دارند.»
پویا سرایی آهنگساز و نوازنده سنتور که نسبت به بخشی از آنچه در جشنواره سال گذشته رخ داد اعتراضاتی دارد اما به کمپین گواهی دست چپ هم نپوسته است در این مورد گفت: «تغییر روند حضور افراد از پر کردن فرم درخواست توسط خودشان به دعوت شدن توسط مسئولین برگزاری اصلا اتفاق خوبی نیست. در همه جای دنیا شما حق شرکت در هر فستیوالی را که بخواهید دارید و میتوانید با مراجعه به سایت آنها و یا ایجاد هرگونه تماس در زمانی معین درخواست شرکت ارائه کنید و منتظر جواب بمانید.»
حذف بخش رقابتی گروهنوازی
یکی از سوالات منتقدان جشنواره موسیقی فجرِ سال گذشته این است که چرا بخش رقابتی گروهنوازی حذف شد.
میدیا فرجنژاد از پیوستگان به کمپین اعتراضی گواهی دست چپ در این مورد گفت: « سال گذشته بخش رقابتی جشنواره به راحتی حذف شد در صورتی که تا پیش از آن یکی از دلایل برگزاری جشنواره فجر یافتن استعدادهای جدید از طریق رقابت بود.»
فرجنژاد ادامه داد: «برگزارکنندگان، جشنواره موسیقی را به جُنگی از مجموعه کنسرتهای مورد پسند خود تبدیل کردند. به این معنا که عدهای در کنار هم به این نتیجه رسیدند که بخش مسابقه را حذف و در کنار یکدیگر و به صورت محفلی کنسرتهایی اجرا کنند.»
آهنگساز آلبوم «جرس» افزود: «به نظر من یکی از مهمترین دلایل برگزاری جشنواره یافتن استعدادهای جدید است و جمع شدن گروههایی در کنار یکدیگر که مخاطب خود را دارند بیشتر به جُنگِ موسیقی شبیه است تا جشنواره موسیقی.»
از آن سو نوید دهقان سرپرست و آهنگساز گروه قمر و از موافقان شیوه برگزاری جشنواره در سال گذشته معتقد است: «همانطور كه بخش رقابتی تكنوازی از چندين سال پيش به جشنوارهای مستقل با رويكردی تخصصیتر به نام جشنواره جوان منتقل شد، بخش رقابتی گروهنوازی هم حتما بايد به جشنواره جوان منتقل شود. چرا كه ما از 20 سال پيش تاکنون شاهد بیبرنامگی، شيوه بسيار نامناسب و غير اصولی انتخاب گروهها، داوری اجراها و نيز شرايط شلخته و عجيب اين بخش از جشنواره بودهایم.»
پویا سرایی هم که با وجود اعتراض نسبت به بخشی از آنچه در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته رخ داد به کمپین گواهی دست چپ نپوسته است در خصوص حذف بخش رقابتی گروهنوازی گفت: «شاهد هستیم که جشنوارههای رقابتی مختلف به تناوب در شهرستانها برگزار میشود و همان داورانی که در تهران حضور دارند به شهرستانها هم میروند. این نکته را سیاهنمایی میدانم که بگوییم چون بخش رقابتی گروهنوازی جشنواره فجر حذف شده است دیگر هیچ مکانی برای رقابت اهالی موسیقی با یکدیگر وجود ندارد. یکی از بخشهای اساسی جشنواره فجر بخش رقابتی تکنوازی بود که اکنون به جشنواره موسیقی جوان تبدیل شده است و با پیگیریهای دکتر هومان اسعدی و استاد حسین علیزاده مسیر خود را به شکل بهتری ادامه میدهد. یکی از عوامل ورود من به فضای حرفهای موسیقی، حضور در همان بخش رقابتی تکنوازی بود اما در طول سالهای گذشته این اثرگذاری در بخش رقابتی گروهنوازی دیده نشد .»
جایزه باربَد؛ تعداد بالای داوران و حضور نام داوران در میان برگزیدگان
جایزه باربَد تندیسی بود که جایگزین بخش رقابتی گروهنوازی و سال گذشته برای اولین بار به برگزیدگان جشنواره موسیقی فجر اهدا شد.
پویا سرایی در توضیح دلایل استعفای خود از داوری این جایزه با وجود موافقت با شیوه برگزاری جشنواره در سال گذشته و جایزه باربَد گفت: «آنچه سال گذشته منجر به استعفای من از داوری جایزه باربد شد بیش از هر چیز فضای مغشوش و قوانین صوری آن بود. جایزه باربد سال گذشته با حضور 90 داور از طیفهای گوناگون برگزار شد که بیش از هر چیز جنبهای صوری و غیرتخصصی را به ذهن متبادر میکرد. نبود شرح وظایف و پارامترهای صحیح مشکل دیگری بود که داوریها را تشریفاتی مینمود و من فارغ از تشریفات صوری، ساز و کار صحیحی که به ارتقای سطح کیفی آثار موسیقایی کمک کند ندیدم.»
از آن سو علی قمصرى از مخالفان شیوه برگزاری اهدای این جایزه توضیح داد: «سوال اول ما این است که در كدام جشنواره، داوران خود را به عنوان برگزيده انتخاب، جوايز را بين خود تقسيم و از خود تقدير مىكنند؟ ما فراموش نکردهایم که از 14 منتخب، هفت نفر از میان داوران بودند.»
او افزود: «حمیدرضا نوربخش مدیر سیودومین جشنواره موسیقی فجر روز یکشنبه 14 آذر در گفتوگویی با روزنامه شهروند در پاسخ به این سوال گفتهاند: «وقتی 90 داور در این هیئت حضور داشتند، طبیعی بود که فعالان این عرصه باشند. امکان حذف این فعالان از رقابت تنها به دلیل حضورشان در هیئت داوران ممکن نبود.» سوال ما این است که چرا نمیگویید دليل وجود ٩٠ داور براى ١٤ جايزه، چه بوده است؟ آيا میتوان دلیلی جز بالا بردن مشاركت به شکلی صوری برای این اتفاق در نظر گرفت؟»
از سوی دیگر نوید دهقان از موافقان شیوه داوریها در جشنواره سال گذشته گفت: « متاسفانه شنيدن اتهام «نيمی از جايزهها را به خودشان دادند» در پایان داوریها واقعا غمانگیز بود. آن هم اتهام به جمع بسيار زيادی از هنرمندان برجسته موسيقی كشور از طيفها و نسلهای مختلف كه ساعتها وقت صرف كردند و هركدامشان با نهايت وسواس و احساس مسئوليت به قضاوت بيش از 200 آلبوم منتشر شده نشستند و نهايتا رأی شخصی خود را بدون اينكه از نظر ديگر داوران آگاه باشند ثبت كردند... واقعا برای اثبات شرافتمان باید شرافت دهها هنرمند هم صنفمان را اينگونه زير سوال ببريم؟»
فاصله دستمزد افراد و گروهها با هم
انتقاد دیگر مخالفان نسبت به فاصله دستمزد افراد و گروه های شرکتکننده در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته با یکدیگر بود.
علی قمصری در این مورد توضیح داد: «حمیدرضا نوربخش در مصاحبه روز 14 آذر خود با روزنامه شهروند در پاسخ به حکایت پرداخت دستمزد سه میلیون تومانی به گروههای موسیقی نواحی و دستمزد 200 میلیون تومانی به برخی گروهها گفته است: «ملاک جشنواره برای پرداخت دستمزد، بلیتفروشی بوده و هست. هر گروهی که بلیتفروشی بیشتری داشته باشد، دستمزد بیشتری هم دریافت میکند.» آيا برگزارکنندگان جشنواره هنگام تنظیم قراردادها و پیش از اجراها از میزان بلیت فروشی هر کدام از هنرمندان آگاه بودهاند و براساس آن قراردادها را نوشتهاند؟ آیا هنرمندان از تنظیم قراردادها بر مبنای بلیت فروشی مطلع بودهاند؟ و آیا هر شرکتکننده از رقم دستمزد شرکتکننده دیگر خبر داشته است؟ به عنوان مثال زمانی که به هنرمندی مانند کیوان ساكت مىگويند جشنواره بودجه ندارد و بايد با هم كنار بياييم، او چطور مىتواند از حقيقت قراردادهاى دیگر افراد آگاه باشد؟»
او ادامه داد: «اين حرف آقاى نوربخش با ادعاى فرهنگى بودن جشنواره موسیقی فجر كه هميشه از تريبونها گفته میشود، مغايرت ندارد؟»
از سوی دیگر کیوان ساکت سرپرست ارکستر بزرگ وزیری و از مخالفان شیوه برگزاری جشنواره در سال گذشته در این مورد گفت: «ارکستر وزیری از جمله ارکسترهایی بود که در جشنواره سیویکم حقوقش پایمال شد. اعضای این ارکستر از بهترین پیشکسوتهای موسیقی کلاسیک، ارکستر سمفونیک و موسیقی ایرانی بودند. با این حال دستمزدی که به بعضیها داده شد بسیار بیش از آنچه بود که به ارکستر بزرگی مانند وزیری دادند. به یک نفر از آقایان 83 میلیون تومان و به گروه وزیری با حضور 50 نوازنده، بسیاری از بزرگان موسیقی معاصر ایران و خانم ژاله صادقیان به عنوان گوینده نامدار صدا و سیما، حدود 26 میلیون تومان داده شد. با این که قرارداد 25 میلیون تومانی با اصرار من به 30 میلیون تومان تبدیل شد اما در نهایت چهار میلیون تومان آن به عنوان مالیات و بیمه کسر شد و به 26 میلیون و 100 هزار تومان کاهش یافت.»
او ادامه داد: «ما نمیدانیم به چه دلیل قراردادهای جشنواره که نخست توسط ما در انجمن موسیقی امضا شد، از انجمن گرفته و به یک شرکت خصوصی داده شد و ما دوباره در محل آن شرکت خصوصی قراردادها را امضا کردیم.»
داود گنجه ای نوازنده کمانچه و ویولن و از موافقان شیوه برگزاری جشنواره در سال گذشته در این مورد گفت: «همه هنرمندان پیش از امضای قرارداد از مبلغ آن آگاه بودند و اگر اعتراضی داشتند باید پیش از امضا بیان میکردند نه پس از آن. در مقایسه مبلغ قراردادها با یکدیگر نیز باید به مواردی هم چون تعداد اعضای گروه، زحمتی که کشیدهاند و سابقه و رزومه آنها توجه کرد و نمیتوان با چشم پوشی از این موارد، صرفا پرسید چرا فلان هنرمند این قدر و بهمان هنرمند آن قدر گرفته است.»
منبع: خبرآنلاین