با شروع مذاکرات بین ایران و آمریکا، طی هفتههای گذشته این موضوع به یکی از محورهای مورد بحث در فضای سیاسی کشور تبدیل شده است و احزاب و گروههای مختلف سیاسی نظرات خود را درباره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا مطرح کردهاند. اسدالله بادامچیان رییس شورای مرکزی حزب موتلفه نیز در گفتوگو با ایلنا، درباره رویکرد این حزب نسبت به مذاکرات توضیحاتی ارائه کرد.
متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
مدتی است که مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا آغاز شده است، شما در جایی گفتید که هیچ گاه با مذاکره مخالف نبودید، اما روی اینکه چه کسی مذاکره کند حرف داشتید، آیا از این بحث نمیتوان برداشت سیاسیکاری و مقابله جناحی کرد؟
ما هیچگاه با مذاکره مخالف نبوده و نیستیم، اما درباره اینکه چه کسی مذاکره کند، صحبت داریم. وقتی دشمن حمله میکند، آیا ما به دنبال این هستیم که چه کسی اصلاحطلب است و چه کسی اصولگرا؟ کسی که به جنگ میرود میخواهد از ناموس و کشورش دفاع کند. ما وقتی میخواهیم با آمریکا بحث کنیم، باید نگاه کنیم ببینیم که عملکرد آمریکا چه بوده است. ذهنیت غربزده و غربگرا یک جریان است و در این کشور هم هست و همه چیز را در غرب میبیند، این جریان اگر یک موضوعی غربی باشد صددرصد مورد قبولش هست. به یاد دارم که در سال ۱۳۴۴ در زندان قصر بودیم و برخی از دوستان ما پیاز میخوردند. کمونیستها به ما میگفتند که چرا پیاز میخورید. اما بعداً مشخص شد که دانشمندان شوروی اعتقاد داشتند که پیاز خاصیت ضدعفونیکننده دارد. این نشان میدهد که برخی از افراد به ادبیات و دانش پزشکی ایرانی اعتنایی ندارند، اما چون کمونیستزده و چپگرا است وقتی او میگوید قبول میکند. ما باید از تجربیات گذشته درس بگیریم و به جای تقلید از دیگران، بر اساس اصول خود عمل کنیم. در زمان ما زلف چهل پله معروف بود، اما یک روز دیدیم که برخی از افراد که زلف چهل پله میگذاشتند کچل کردند و بعد متوجه شدیم که این کار به خاطر یول بریرنر هنرپیشه آمریکایی است. ما با این چیزها مخالف نیستیم، اما بحث ما این است که اگر قرار شد زلف بگذاریم، خودمان تعیین کنیم که چگونه این زلف را بگذاریم. ما یک جریان غربزده و غربگرا داریم یک جریان چپزده داریم. اما مسئله این است که اینها اینطوری هستند که اگر آمریکا مذاکره را قبول دارد معتقدند که حتما باید مذاکره کنیم و به به و چه چه میکنند، اما اگر آمریکا مذاکره را قبول نداشته باشد اینها (غربگرایان) هم همان موضع را دارند. اگر آمریکا و کشورهای غربی بخواهند ما را وادار به سازش کنند، چون آنها میگویند، اینها (غربگرایان) به هیچ چیز دیگری نگاه نمیکنند و قبول میکنند. فقط، چون آنها میگویند اینها هم میگویند که باید جلوی قاچاق اسلحه گرفته شود، جلوی تروریستها گرفته شود. خب بزرگترین تروریست اسرائیل است که آمریکا و اروپا، آلمان، انگلیس و فرانسه هم پشت سر او قرار دارند. دانشجو که جزء صنف فرهیخته است در آنجا اعتراض میکند، اما از دانشگاه بیرونش میکنند. این رسوایی غربزدگی است، اما هنوز که هنوز است این افکار را دارند.
در برجام آقای ظریف هم رفتند مذاکره کردند. امضا هم کردند، اما آیا عمل کردند؟ نه عمل نکردند. تا آن زمان، اروپا و آمریکا تصور میکردند که ما نیاز داریم و میخواستند بر ما تحمیل کنند لذا مقام رهبری فرمود که مذاکره با آمریکا در این صورت شرافتمندانه نیست. جلوی این را گرفتیم و تمام شد، اما بعد انتهای قضیه روشن شد.
موضع محکم رهبر ما اصل مسئله مذاکره را روشن کرد که این آمریکا است که نیاز به مذاکره دارد، من این موضوع را چند بار دیگر هم گفتهام که آمریکا الان دچار بحران همهجانبه است و بحران اقتصادی دارد، بیست و چند تریلیون دلار بدهی دارد، ورشکسته است، مشکلات اقتصادی فراوان دارد؛ آقای ترامپ آدم دیوانهای نیست اگر دیوانه بود نباید این همه ثروت میداشت، بلکه یک آدم به قول این امروزیها پوپولیست و عوام فریب است، این فرد با استفاده از مشکلات آمریکا به حکومت رسیده است حالا که به حکومت رسیده، میخواهد آمریکا را سامان دهد، به همین علت میخواهد جنگ اوکراین را تمام کند، چراکه در سال میلیاردها دلار هزینه دارد و به اوکراین میگوید اگر اسلحه میخواهید باید معادنتان را در اختیار ما بگذارید. میگوید ناتو مشخص شد که در جریان جنگ اوکراین هیچ غلطی نمیتواند بکند، بنابراین چرا من باید همه پول ناتو را بدهم اگر اروپا میخواهد در ناتو سهیم باشد و ادعای قدرت داشته باشد، باید هزینهاش را بدهد و گرنه ما هم نمیدهیم.
میگوید اسرائیل سالی ۴ میلیارد دلار بلاعوض از آمریکا میگیرد این به غیر از سایر موارد دیگر است. میخواهد کار اسرائیل تمام شود؛ بله اجازه داده است که او سرکوب کند و از بین ببرد چراکه در مقابلش نیروی فلسطینی برنخیزد، اما خودش میداند که کار اسرائیل تمام شده و به انتها رسیده است. یک حکومتی که میخواهد در یک منطقه حکومت کند، ۵۱ هزار زن و بچه و مرد و جوان را کشته است. اگر نگوییم ۵۱ هزار خانواده، ۲۰ هزار خانواده که این موضوع را رها نمیکنند و میروند، وسط اسرائیل میزنند و میکشند بعد از این هم این کار را خواهند کرد؛ بنابراین صهیونیسیم بینالمللی احساس خطر میکند که خانوادههای همین ۵۱ هزار شهید مظلوم کشته شده در هر جای دنیا صهیونیستها را بکشند و انتقامشان را بگیرند مخصوصا که عربها حس انتقامگیریشان هم زیاد است. از سوی دیگر اسرائیل برای غرب هیچ فایدهای که ندارد هیچ مضر محض هم است؛ بنابراین آقای ترامپ نیاز به مذاکره دارد و اگر نتواند از عهده این کارها بربیاید، گورباچف آمریکا میشود. این یک نکته مهم است که میگویم؛ آقای ترامپ گورباچف آمریکا میشود یعنی آمریکا را از هم میپاشد کما اینکه از الان هم شروع شده است و هر روز تظاهرات میکنند. به اضافه اینکه مجبور است گران کند یا بودجهها را مانند بودجه آموزش و تحقیقات را کم کند. آیا این بهم ریختگی نیست؟ بنابراین آمریکا میگوید چرا با ایران برخورد کنم.
تهدیدات هم برای الان نیست ما سالهاست که تهدید میشویم در زمان کارتر هم تهدید شدیم که اگر گروگانها را ایران آزاد نکند، حمله نظامی خواهد کرد دو پاسخ به کارتر داده شد امام و شهید بهشتی هر دو به این تهدیدات پاسخ دادند؛ شهید بهشتی در پاسخ به سفیر انگلیس که مدعی شده بود اگر گروگانها را آزاد نکنید، آمریکا حمله میکند، گفت؛ مجلس در این زمینه موضع را مشخص میکند و سرباز آمریکایی اگر پایش را در کشور ما بگذارد، هیچ جایی ندارد مگر یک وجب گور در زیر خاک. امام نیز فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. آقای بازرگان خدمت امام رسیده بود و از این موضوع نگران بود که حمله شود و امام فرمودند من باید بروم با مردم صحبت کنم. من هم در آن دیدار نشسته بودم و امام فرمودند: «این آقای رئیسجمهور آمریکا ما را تهدید به حمله نظامی کرده است. مسئله ایشان مانند شیرهای پیر است که وقتی یک نعره میکشند، صدای دیگری نیز از جای دیگرشان به گوش میرسد» ملت خندیدند. من، چون با آنها رفیق بودم و هستم به آنها گفتم: «پاشید بروید، این پاسخ امام به شما بود.»
الان هم میگویند آمریکا میخواهد حمله کند، آمریکا کجا را میخواهد بزند؟ چهارتا نیروگاه را میخواهد بزند؟ مگر اسرائیل توانست ما را بزند؟ بنابراین تهدید بدون پشتوانه میکند. هر آدم سیاسی و هوشمندی میداند که آقای ترامپ میخواهد با ایران به توافق برسد. حالا باید از این فرصت استفاده کرد. البته او به ما فرصت نمیدهد، اما ما نباید فکر کنیم که این قدرت از اوست و ضعف نشان دهیم؛ نه اینطور نیست. ما بالای چند صد میلیارد دلار در دنیا پول بلوکه شده داریم و کلی از آمریکا طلب داریم. اگر آمریکا پولهای ما را بدهد، نصف پولهای ما را بدهد و حسن اعتماد ایجاد کند، ما میتوانیم با او مذاکره کنیم.
اگر ترامپ واقعاً طرفدار این است که جنگ چهل و خوردهای ساله آمریکا با ایران تمام شود و به کشور خودش برسد، ما کلی پول از آمریکا طلبکاریم پول را بدهد از آن طرف به آمریکا چه ربطی دارد که ما به چه کشوری جنس فروختهایم که جلوی پول ما را گرفته است؟ این یعنی دشمنی محض. او مجبور است این کار را کند، چون اگر بخواهد آمریکا را از این بحران اقتصادی نجات دهد، چارهای ندارد.
مذاکره، به نظر من یک ابزار است؛ یک چیز منفی و مثبت نیست. اینکه من میگویم چه کسی مذاکره میکند، برای چه مذاکره میکند و چه نتیجهای باید داشته باشد، همان است که از این ابزار چه نتیجهای میخواهیم بگیریم؛ لذا اگر آمریکا در این مذاکره از این قلدربازیها کوتاه بیاید، چه اشکالی دارد که ما مذاکره کنیم؟
اکنون آقای عراقچی به خوبی دارد مذاکره میکند. تیمش قوی است و خوب هم عمل میکند. بلافاصله بعد از جریان مذاکره با اینها، رفت با روسیه صحبت کرد. یکی از مشکلاتی که الان در آمریکا مطرح است این است که سیاستمداران دلسوز آمریکا در پشت پردهشان میگویند ایرانی که امسال ۱۳۰ میلیارد دلار صادرات و واردات داشته است و نفت و گاز دارد، اگر چین و روسیه الان رقیب اصلی ما هستند در اوکراین ما را به خاک میمالد، چرا باید ایران با این قدرت همراه آنها باشد؟ این چه حماقتی است که دارید.
ایران به چین نفت را ارزانتر میدهد البته حق هم همین است در مقابل هم ما از آنها کالا میخریم. البته حالا کار به این جا رسیده است که به دلیل این جنایات جنس آمریکایی و اسرائیلی را در دنیا نمیخرند؛ بنابراین آنها نیاز دارند.
قبلا هم گفته بودید آقای ظریف نباشد و شهید امیرعبدالهیان باشد آیا این به نوعی سیاسیکاری نیست؟
نخیر. من و آقای ظریف با هم دوست هستیم و هیچ وقت درباره آقای ظریف تند صحبت نکردم. مشی او را قبول ندارم، اما هیچ وقت درباره او صحبتی نکردم. آقای ظریف هم یک ایرانی است که در این مملکت زندگی میکند باید در چهارچوب نظام حرکت کند و هر وقت هم اینطور باشد ما به او احترام میگذاریم چراکه میزان احترام براساس اشخاص نیست بلکه براساس ضوابط و عملکرد آنها است. اما این مهم است که در مذاکره شما چه کسی را بگذارید. اگر امیرکبیر در مذاکره باشد قرارداد ارزنه الروم با ترکیه میبندد. از آن تاریخ تا حالا این قرارداد یک قرارداد بینالمللی است. اما اگر آقای امینالسلطان باشد قرارداد استعماری تالبوت را میبندد؛ بنابراین فرق میکند که برای مذاکره چه کسی میرود. آقای امیرعبدالهیان از نظر من یک چهره قوی در مذاکره بود الان هم آقای عراقچی اینگونه است. آقای عراقچی و آقای ظریف هر دو مورد احترام من هستند. من هیچ وقت خدایی ناکرده جسارت نمیکنم، اما اگر بخواهم برای مذاکره فردی را انتخاب کنم آقای عراقچی را انتخاب میکنم. سیاسیکاری در کار نیست. من معتقدم که اگر یک دولت قوی باشد، در مسائل اقتصادی این مملکت از آقای جهانگیری استفاده میکند، منتها نه در پست معاونت اول، او در آنجا مناسب نیست، آقای جهانگیری میتواند یک مجتمع اقتصادی را اداره کند.
برخی معتقدند به محض اینکه حرف از گشایش در روابط ایران با برخی کشورها میشود عدهای که اتفاقا هم خود را به جناح اصولگرا میدانند سعی در کارشکنی دارند؟ در جریان مذاکرات اخیر صحبت شما با تندروهایی که تلاش میکنند جلوتر از رهبر انقلاب حرکت کنند چیست؟
درباره این آدمها که به قول شما جلوتر از رهبری میروند، ما در زیارت شعبانیه داریم کسی که از اینها (اهل بیت) جلو میافتد مارق است و کسی که عقب میافتد زاهق است؛ بنابراین این موضوع اصلا بحث ندارد.
دوم اینکه در مسائل مربوط به نظام، تحت رهبری ولی امر هستیم، اگر ایشان فردا صبح مصلحت بدانند که ما قراردادی با آمریکا ببندیم، ارزشگرایی ایجاب میکند که حمایت کنیم چراکه ولی فقیه را بر عقلمان و دانشمان ارجح میدانیم. اگر ولی فقیه گفت نه، باید بگوییم نه.
حال یک گروهی آمدهاند و میگویند آقا، چرا ولایت فقیه اینطور میگویند. حالا در این قضایا هم که شما میگویید، الان یک گروه از این حضرات دائم میترسانند که اصلاحطلبها هم همین هستند و برخی از اصولگراها هم از این طیف تندرو هستند. در یک جامعه آزاد همه اینها هست، اما این را بدانید، در سیاستهای خارجی این موضوعات تأثیر کلان ندارد. چرا؟ چون سیاستمداران جهان به این بحثها نگاه نمیکنند. نگاه میکنند که نتیجه چیست.