قفقاز جنوبی، گذرگاهی باریک اما از نظر ژئوپلیتیک بسیار مهم میان اروپا و آسیا، بار دیگر به مرکز توجه جهانی تبدیل شده است. نشست اخیر الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، و نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، در واشنگتن به دعوت رئیسجمهور آمریکا، نقطه عطفی در ژئوپلیتیک متغیر این منطقه به شمار میرود. امضای «اعلامیه مشترک» در پایتخت ایالات متحده با هدف گسترش گفتوگو و ایجاد بنیانی برای صلح پایدار، هم بازتعریف چارچوب میانجیگری و هم بازآرایی گستردهتر توازن نفوذ در منطقه را نشان میدهد.
برای دههها، این منطقه عرصه رقابت حوزههای نفوذ مختلف بوده است: از حضور دیرپای و مسلط روسیه گرفته تا نقش روبهرشد ترکیه، از دیپلماسی محتاطانه اتحادیه اروپا تا مداخله گزینشی ایالات متحده. با این حال، گفتوگوهای واشنگتن واقعیتی تازه را برجسته میکند: قفقاز جنوبی دیگر صرفا حاشیهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی نیست، بلکه به چهارراهی حیاتی در محاسبات استراتژیک جهانی بدل شده؛ جایی که سلطه سنتی روسیه هرچه بیشتر با چالش قدرتهای منطقهای و بازیگران خارجی مواجه میشود.
نقش آمریکا و گسترش چشمانداز میانجیگری
نشست میزبانیشده توسط واشنگتن نمادین نبود؛ بلکه نشاندهنده افزایش توجه آمریکا به جلوگیری از گسترش درگیریها و ایجاد بیثباتی است که میتواند پیامدهای جهانی داشته باشد. اعلامیه مشترک با زبانی محتاطانه، بر اصول حاکمیت، تمامیت ارضی و شناسایی متقابل تاکید دارد؛ اصول بنیادینی که هر توافق پایدار باید بر آنها استوار باشد.
از منظر آمریکا، این مشارکت بخشی از یک الگوی استراتژیک گستردهتر در مناطق مناقشهخیز است؛ الگویی که در آن پیشگیری از جنگ با امنیت مسیرهای تجاری، تضمین منابع انرژی و تحکیم ثبات متحدان همسو میشود. قفقاز جنوبی در این محاسبات جایگاهی کلیدی دارد؛ هم به عنوان دروازهای به آسیای مرکزی و هم بهعنوان کریدوری استراتژیک برای صادرات انرژی که از گلوگاههای سنتی عبور نمیکند. تلاشهای روسیه برای بازگرداندن نفوذش در منطقه، در تضاد آشکار با این تحولات است.
ورود آمریکا به روند میانجیگری، معماری دیپلماتیک جدیدی را در روند صلح ارمنستان و آذربایجان بازتعریف میکند. در حالی که اتحادیه اروپا مدتهاست میزبان مذاکرات بوده، نشست واشنگتن نشان میدهد که تنوع میانجیها میتواند پیشرفت را تسریع کند. این دیپلماسی چندمسیره انعطاف و اهرم فشار بیشتری به طرفها میدهد و وابستگی به یک بازیگر خاص را کاهش خواهد داد؛ در نتیجه انحصار سنتی روسیه در نقش داور منطقهای به چالش کشیده میشود.
تغییر توازن قدرتهای منطقهای
ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی به آرامی اما قاطعانه در حال بازترسیم است. برای دههها، روسیه قدرت مسلط امنیتی منطقه بود. اما تغییر واقعیات منطقهای، اولویتهای جدید و الزامات اقتصادی، فضای بیشتری برای سایر بازیگران فراهم کرده است. انحصار سنتی مسکو در تامین امنیت منطقه بهطور فزایندهای زیر سوال رفته و اکنون باکو، آنکارا، واشنگتن و بروکسل فرصت دارند منافع خود را پیش ببرند و نتایجی را رقم بزنند که پیشتر در اختیار روسیه بود. در این میان نقش ترکیه بهطور قابلتوجهی افزایش یافته، بهویژه در شراکت راهبردی با آذربایجان. این شراکت نهفقط شامل همکاری نظامی، بلکه شامل ادغام اقتصادی، پروژههای انرژی و ابتکارات حملونقل همچون «کریدور میانی» است؛ مسیر تجاری شرق به غرب که وابستگی به مسیرهای شمالی را کاهش میدهد.
انتخاب واشنگتن بهعنوان محل اعلام توافق، نشاندهنده افزایش نقش فعال غرب در منطقه و کاهش نفوذ سنتی مسکو است. این تحول نشانهای روشن از تغییر توازن قدرت بهسوی حضور چندجانبه بینالمللی و تضعیف بازیگران یکجانبه گذشته است. همچنین نشان میدهد دولت ترامپ برخلاف رویکرد محتاطانهتر دولت بایدن، قصد دارد نقشی پررنگتر در منطقه ایفا کند.
چشمانداز صلح در بستر جهانی
«اعلامیه واشنگتن» بهتنهایی نمیتواند دههها بیاعتمادی و جنگهای پراکنده را از میان ببرد، اما بیتردید بازی را برای کل منطقه تغییر خواهد داد. ثبات در قفقاز جنوبی مسیر توسعه تجارت و پروژههای انرژی منطقهای را هموار خواهد کرد؛ امری که نه تنها به سود ارمنستان و آذربایجان است، بلکه برای کشورهای همسایه و بازار جهانی نیز پر ثمر خواهد بود.
این منطقه در قلب مسیرهای انرژی قرار دارد که دریای خزر را به اروپا متصل میکند و نقشی مهم در تنوعبخشی منابع انرژی و کاهش آسیبپذیریهای امنیت انرژی جهانی خواهد داشت. علاوه بر آن، پتانسیل اتصال منطقهای تنها به خطوط لوله و راهآهن محدود نیست؛ گسترش پیوندهای مستقیم با آسیای مرکزی و خاورمیانه میتواند الگوهای تجاری جدیدی ایجاد و جایگاه قفقاز جنوبی را در زنجیرههای تامین اوراسیایی تقویت کند.
صلح همچنین زمینهساز همکاریهای فرامرزی، تبادلات فرهنگی و ارتباطات مردمی میان ارمنستان و آذربایجان خواهد شد؛ فرایندی آهسته اما ضروری برای التیام زخمهای گذشته.
لحظهای سرنوشتساز
تحولات واشنگتن چیزی فراتر از یک ژست نمادین هستند؛ آنها نقطه عطفی تعیینکننده در آینده ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی قلمداد می شوند. ایالات متحده از مشارکت گزینشی به کنش فعال در شکلدهی صلح و امنیت منطقه تغییر موضع داده است. این بازتنظیم، انحصار کمرنگشده مسکو در میانجیگری را به چالش میکشد و نفوذ محدود روسیه را بیشازپیش کاهش خواهد داد.
این تغییر صرفا تاکتیکی نیست؛ بلکه ساختاری است و پیامدهای بلندمدتی برای آرایش مراکز قدرت منطقهای و کریدورهای استراتژیک اوراسیا دارد. در جهانی که نفوذ بهشدت مورد مناقشه است، بازگشت پرقدرت واشنگتن به منطقه پیامی روشن دارد: نقشه ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی در حال بازترسیم است و آمریکا میخواهد طراح اصلی این نقشه باشد.