کد خبر: ۱۰۱۶۸۹۵
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۲

در اولین روز جشنواره کودک و نوجوان چه گذشت؟

در اولین روز جشنواره کودک و نوجوان، «افسانه سپهر» با فیلمنامه‌ای بلندپروازانه و روایتی از عشق و ایمان به چشم خبرنگاران نوجوان جشنواره آمد. همچنین «دختر برقی» با گفت‌و‌گو‌های پرکشش و ریتم داستانی کند، از دریچه نگاه نوجوانان حاضر در جشنواره روایت شد.
در اولین روز جشنواره کودک و نوجوان چه گذشت؟
آفتاب‌‌نیوز :

 جشنواره فیلم کودک و نوجوان هر سال با ایجاد بستری برای نمایش و گفت‌و‌گو درباره فیلم‌های گونه کودک و نوجوان، هم سال سینمایی را برای بچه‌ها نو می‌کند و هم بستری برای رشد و کشف استعداد‌های کودکان و نوجوانانی است که در فهم و برداشت از فیلم و سینما قدم گذاشته‌اند و این جشنواره حامی آنها در بروز و ظهور خود و تلاش برای هویت‌یابی در سن حساس نوجوانی است.

در همین راستا و همزمان با برگزاری این جشنواره در شهر اصفهان، به سراغ نوجوانانی رفتیم که در قامت خبرنگار، هر روز پای اکران فیلم‌ها در جشنواره می‌نشینند و همزمان با نوشتن روایت شخصی خود از فیلم‌ها، طعم شیرین خبرنگاربودن و آگاهی‌بخشی را برای نخستین بار در خانه جشنواره کودک و نوجوان تجربه می‌کنند.

وقتی عشق و ایمان تیر کمانت می‌شوند

«افسانه‌ی سپهر» داستان پسری به نام سپهر را روایت می‌کند. سپهر برای آزاد کردن شخصیتی به نام «بدنام» از زندان، ناخواسته وارد مسیری دشوار می‌شود که هدف نهایی‌اش نجات خانواده و دوستانش است.

جهان داستان با عناصری برگرفته از تمدن ایران شکل گرفته و حتی یوز ایرانی نیز در ماجرا حضور دارد. فضای آغازین با هوای طوفانی، اضطراب مردم و نشانه‌های حادثه، تعلیقی ایجاد می‌کند که ما را به دل یک افسانه ایرانی می‌برد. مسیر ماجراجویی سپهر تداعی‌کننده بازسازی مدرن هفت‌خوان پهلوانان شاهنامه مانند رستم و اسفندیار است و داستان در نزدیکی کوه دماوند اتفاق می‌افتد. تغییر لوکیشن‌ها از سرزمین برفی تا دشت کویر و جنگل تلاشی است برای پیوند مناطق مختلف ایران و جهان.

فیلمنامه بلندپروازانه، با الهام از افسانه‌های ایران نوشته شده، اما روایت اصلی ضعف‌هایی دارد. شخصیت‌ها اغلب سطحی باقی می‌مانند و پردازش کافی ندارند، استفاده از شعر جذاب است ولی ضرب‌آهنگ داستان را کند می‌کند و واکنش‌ها و احساسات با موقعیت‌ها هماهنگ نیست تا جایی که همزات‌پنداری با مخاطب از بین می‌رود.

شخصیت منفی «بدنام» مردی است که سال‌ها با سنگدلی در غار زندانی بوده و کم‌کم به دیو تبدیل شده؛ شبیه ضحاک از انسان به موجودی شیطان‌صفت بدل شده است. این ویژگی مثبت در شخصیت‌پردازی او وجود دارد، اما از آن فراتر نمی‌رود و حسادتش به عشق بدون توضیح رها می‌شود.

سپهر مسیر سخت و برفی را با یاد عزیزانش طی می‌کند و در برابر ظلم تسلیم نمی‌شود، همین عشق و ایمان او را به پیروزی بر بدنام می‌رساند.

خانواده‌محوری، عشق و ایمان مفاهیم کلیدی این اثرند که با الهام از حماسه‌های ایرانی به نمایش گذاشته می‌شوند. از نظر بصری، فیلم دارای کادربندی‌های مناسب و نورپردازی‌های دقیق است و موسیقی با ترکیبی از آهنگ‌های سنتی و صحنه‌های پرتنش نقش مهمی در فضاسازی دارد. با این حال، در برخی نقاط تصویر و صدا هماهنگ نیست، جزئیات فنی مانند داستانک‌ها و شخصیت‌های فرعی نیمه‌تمام رها می‌شوند و بعضی عناصر داستان تنها وسیله‌ای برای پیشبرد روایت باقی می‌مانند.

در مجموع، با وجود ضعف‌های روایی و شخصیتی، «افسانه‌ی سپهر» از نیمه‌ی فیلم به ریتمی مناسب می‌رسد و مسیر پرهیجان قهرمان همراه با الهام از داستان‌های شاهنامه‌ای می‌تواند یک بار، نوجوانان و حتی کودکان را سرگرم کند و در میان بهترین انیمیشن‌های ایرانی سال ۱۴۰۳ قرار گیرد.

روایتی که خواندید نوشته آتریا علیرضایی؛ خبرنگار نوجوان سی‌وهفتمین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان است.

از دیالوگ‌های پرانرژی تا گریم کم‌اثر؛ مسیر «دختر برقی»

«دختر برقی» با چند نقطه قوت قابل توجه آغاز می‌کند؛ دیالوگ‌های شوخ‌طبع و گفت‌و‌گو‌های زنده که لحظاتی سرگرم‌کننده و سرزنده ایجاد می‌کنند و استفاده از ادبیات و اشعار که به فیلم روح و رنگی فرهنگی می‌بخشد. این ویژگی‌ها فضای اثر را گرم‌تر کرده و در برخی صحنه‌ها حال‌وهوای خوشایندی به مخاطب منتقل می‌کنند. چنین انتخاب‌هایی نشان می‌دهد سازندگان تلاش کرده‌اند در کنار روایت تصویری، از ظرفیت زبان و ادبیات فارسی نیز بهره‌مند شوند و حس اصالت فرهنگی را تقویت کنند.

با این حال، خط داستانی فیلم برای مخاطب نوجوان آن‌قدر پرکشش و هیجان‌انگیز نیست که بتواند او را تا پایان با خود درگیر نگه دارد. ریتم کلی داستان گاهی کند پیش می‌رود و اوج‌های نمایشی آن به اندازه کافی پرانرژی نیستند تا نوجوانی که به دنبال ماجراجویی، هیجان و شخصیت‌های پرجنب‌وجوش است، جذب بماند. در واقع، روایت فیلم بیش از حد به لحظات گفت‌و‌گو متکی است و از فرصت‌های بصری و رویداد‌های هیجان‌انگیز بهره کامل برده نمی‌شود.

یکی از ضعف‌های اصلی، ناهماهنگی میان لباس و گریم شخصیت اصلی است. او بیشتر با فناوری و جهان تکنولوژی پیوند دارد، اما پوشش سنتی (مانند ترمه) برایش انتخاب شده که با روحیه و سبک زندگی او همخوانی ندارد و باعث می‌شود شخصیت باورپذیری کمتری پیدا کند.

گریم نیز آن‌قدر اثرگذار و شاخص نیست که بتواند ویژگی‌های اصلی او را برجسته سازد یا جلوه‌ای ماندگار در ذهن بیننده ایجاد کند. طراحی ظاهری، به‌ویژه در فیلم‌هایی با مخاطب نوجوان، نقش مهمی در ایجاد ارتباط شخصیت با تماشاگر دارد؛ اینجا، اما آن هماهنگی به چشم نمی‌خورد.

حضور شخصیت‌های پلیس با لهجه اصفهانی نیز، هرچند نشان‌دهنده تلاش برای وارد کردن طنز و رنگ محلی به داستان است، تأثیر چندانی در پیشبرد روایت یا ایجاد کشش ندارد و نقش آنها بیشتر جنبه تزئینی پیدا می‌کند. به جای ایفای نقش جدی در مسیر حل یا پیچیده‌تر کردن داستان، بیشتر به عنوان لحظه‌ای برای تغییر فضا به کار رفته‌اند.

با این همه، «دختر برقی» با تکیه بر دیالوگ‌های خوش‌ساخت، لحظات مفرح و استفاده از عناصر ادبی، توانسته بخش‌هایی از مسیر موفقیت را طی کند و مخاطب را در بعضی لحظات بخنداند یا به فکر فرو ببرد. اگر طراحی لباس و گریم شخصیت‌ها با روایت و ویژگی‌های آنها هدفمندتر و هماهنگ‌تر بود و داستان با ضرب‌آهنگ بهتر و لحظات پرتنش بیشتری پیش می‌رفت، تجربه تماشاگر نوجوان کامل‌تر و پرانرژی‌تر می‌شد.

چنین تغییراتی می‌توانست این اثر را از سطح یک فیلم سرگرم‌کننده به مرحله‌ای برساند که برای مخاطب جوان، تجربه‌ای ماندگار و الهام‌بخش باشد.

روایتی که خواندید نوشته شیما فروغی؛ خبرنگار نوجوان سی‌وهفتمین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین