به گزارش صبا، تئاتر «نمایش آشتی» از ۲۰ مهر ۱۴۰۴ در سالن شماره ۱ خانه نمایش «دا» به نویسندگی مصطفی پیروز و آرش سالار و کارگردانی آرش سالار روی صحنه رفته است. با توجه به دغدغههای اجتماعی نویسندگان و کارگردان این اثر، گفتوگویی با آنان انجام دادیم.
• چه لحظهای از زندگی واقعیتان شما را وادار کرد تا «نمایش آشتی» را بنویسید؟
ما شیفته داستانهایی هستیم که افراد در آن با گذشته خود مواجه میشوند. موقعیت¬های بسیاری در زندگی این ویژگی را دارند که از پتانسیل درام بالایی برخوردارند. از نگاه کردن به عکس¬های قدیمی که ساده¬ترین آنهاست تا کسی که پس از سال¬ها از مهاجرت به خانه و کاشانه برگشته. این حس تقابل بین فرار از گذشته و اجبار به مواجهه با آن، ما را به خلق رویا و رامین کشاند. فکر کردیم چه میشود اگر آدمها مجبور شوند در جستوجوی چیزی ملموس، با زخمهای عاطفی خود روبهرو شوند. این نمایش دعوتی است برای تماشاگران تا خودشان را در این مواجهه ببینند تا شاید با زخمهای خودشان آشتی کنند.
• شخصیتهای «نمایش آشتی» چه هشداری درباره شکافهای اجتماعی به تماشاگران میدهند؟
هر دو شخصیت این نمایش، هر کدام به نحوی، به ما یادآوری می کنند که فرار از شکاف های خانوادگی و اجتماعی صرفاً زخمها را عمیقتر میکند. آیا فداکاری و استقلال اموری اخلاقی هستند؟ در نظر نخست پاسخ مثبت است، اما وقتی ببینیم در پس فداکاری، حس ترسی نهفته است که شخص را به انزوای اجتماعی دچار کرده یا استقلال را انتزاعی و غیراجتماعی بفهمیم، آنوقت متوجه می شویم که باید نسبت به احساسات انسانی عمیق تر بیندیشیم.
• آیا «نمایش آشتی» میتواند نشانگرراهی برای مقابله با نابرابریهای اجتماعی باشد؟
«نمایش آشتی» نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط – مثل زندگی رویا که به حاشیه رانده شده یا رامین که فداکاری را سپری برای فرار خود از واقعیت کرده – میتوان با خودآگاهی به مبارزه ادامه داد. رویا با وجود انتخابهای تلخش، جسارت روبهرو شدن با گذشتهاش را پیدا میکند. رامین هم یاد میگیرد که باید برای خودش هم ارزش قائل شود. آنها در بخشی از نمایش جعبه هایی را باز می کنند. این صحنه برای مخاطبان تکاندهنده است، چون همه ما جعبه هایی در زندگی مان داریم که از باز کردنشان می ترسیم. این نمایش به جوانان میگوید که نابرابریهای اجتماعی، چه در خانواده و چه در جامعه، با شجاعت و گفتوگو قابل تغییرند. تماشای این نمایش میتواند جرقهای برای اقدام و تغییر در زندگی واقعی باشد.
• اگر یک خواننده بعد از خواندن این مصاحبه تصمیم به دیدن نمایش بگیرد، چه تغییری در دیدگاهش نسبت به روابط اجتماعی انتظار دارید؟
امیدواریم مخاطبان بعد از دیدن «نمایش آشتی» با خودشان فکر کنند که چطور میتوانند با آدمهای مهم زندگیشان – حتی اگر سالها از آنها دور بودهاند – دوباره ارتباط برقرار کنند. این نمایش نشان میدهد که آشتی کردن با دیگران، اول از همه آشتی کردن با خودت است. مخاطبان ممکن است با دیدن این نمایش جرأت پیدا کنند که گفتوگوهای سخت را شروع کنند یا حتی به گذشتهشان نگاهی دوباره بیندازند تا زخمهایشان را التیام دهند.
• شما به عنوان کارگردان این اثر، اگر «نمایش آشتی» را به عنوان آیینه¬ای برای جامعه توصیف کنید، چه انعکاسی از مشکلات واقعی ما را نشان میدهد که مخاطبان نباید از دست بدهند؟
این نمایش آیینهای است که نشان میدهد چگونه شکافهای خانوادگی و اجتماعی – مخصوصاً خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی- ما را از هم دور میکند. رویا و رامین نماینده آدمهایی هستند که درگیر فقدان ارتباط، سوءتفاهم، و زخمهای گذشتهاند. این نمایش نشان میدهد که فقر، انزوا و نبود گفتوگو چگونه خانوادهها را از هم میپاشد.
• کمی درباره شیوه اجرا، بازیگران، طراحی صحنه و نور و موسیقی این تئاتر برایمان بگویید. چگونه انتخاب هریک از این عوامل در به تصویر کشیدن دغدغه اجتماعی شما موثر بوده است؟
برای پاسخ به پرسش شما مثالی میزنم. صحنهای در نمایش داریم که رویا و رامین جعبههای قدیمی را باز میکنند. با طراحی مینیمال صحنه و نورپردازی گرم و سرد متناوب، حس عمیقی از نوستالژی و در عین حال تنش ایجاد کرده¬ایم. خانم شراره پورخراسانی و آقای کوروش محمدرضا دو تن از بازیگران خوب جامعه تئاتری، در تمام طول نمایش و این صحنه چنان با صداقت احساساتشان را منتقل میکنند که انگار خودشان آن گذشته را زندگی کردهاند. ساخت موسیقی و شعرهایی که از بلندگو پخش می¬شوند، همگی در خدمت نمایش هستند و تلاش کرده¬ایم در یک هماهنگی هدفمند تصویر و حس کلی نمایش را عرضه کنند. این نمایش میتواند جرقهای برای گفتوگوهای اجتماعی درباره بخشش و آشتی در مرحله اول با خود و در مراحل بعدی با دیگران باشد – چیزی که جامعه ما به شدت به آن نیاز دارد.
• پس از پایان نمایش، چه سؤالی دوست دارید مخاطبان از خودشان بپرسند؟
دوست دارم مخاطبان از خودشان بپرسند: «آخرین باری که با یکی از عزیزانم واقعاً حرف زدم کی بود؟» این سؤال ساده میتواند آنها را وادار کند که به روابطشان فکر کنند و شاید جرأت کنند گفتوگویی را شروع کنند که مدتها از آن فرار کردهاند.
منبع: صبا