شهرهای شمالی پرسفر، آخرهفتهای که گذشت با لایه گستردهای از «مه دود» مواجه شدند، بهطوریکه حجم بالای تصاویر آلودگی هوا از این مناطق در شبکههای اجتماعی باعث اظهارنظرهای رسمی و غیررسمی «غیر هم جهت» و بسیار متناقض درباره منشأ این آلودگی شد. بررسیها با استناد به یک شاخص جهانی درباره «نحوه پایش آلودگی هوا و شناسایی آلایندهها» نشان میدهد، یک خلأ بزرگ زیستمحیطی در استانهای گیلان و مازندران سببشده مسوولان محلی در مواجهه با بحران اخیر «جهش آلودگی هوا»، نتوانند دید کافی نسبت به اصلماجرا پیدا کنند و در نتیجه با خطای دید نسبت به اصلمساله آلودگی، متهمان خیالی یا فرضی را برای این بحران معرفی کنند.
بررسیها درباره اصلمساله آلودگی هوا در «شمال» نشان میدهد، درحالیکه طبق دستورالعمل «زیست محیطی و کیفیت هوا» مصوب شورای اتحادیه اروپا (نسخه سال۲۰۰۸)، آلودگی هوا در کشورهای اروپایی بر اساس «تعداد مشخصی ایستگاه سنجش کیفیت هوا» که نسبتی از جمعیت یا مساحت مناطق شهری است، سنجیده میشود، در ایران، اما نه تنها چنین شاخصی تعریفنشده که حتی از این بدتر، «تعداد ایستگاههای سنجش آلودگی هوا»، دست کم در گیلان و مازندران، بسیار کمتر از توصیه اتحادیه اروپا است.
با توجه به جمعیت ساکن در گیلان و مازندران که بهترتیب و براساس آخرین آمارهای در دسترس، به ترتیب حدود ۲.۸میلیون و ۳.۳میلیون نفر برآورد میشود، در هرکدام از این دو استان، باید ۱۵ ایستگاه و ۱۹ایستگاه سنجش آلاینده هوا وجود داشتهباشد که البته هرکدام از آنها باید بتوانند ۵ نوع آلاینده ذرهای و گازی شامل ذرات معلق با قطر کمتر از ۲.۵میکرون یا همان PM ۲.۵، ذرات معلق با قطر کمتر از ۱۰میکرون یا PM ۱۰ و همچنین منواکسیدکربن (CO)، دی اکسیدگوگرد (SO ۲) و همچنین دی اکسیدنیتروژن (NO ۲) را سنجش و اندازه گیری کنند. گزارش از وضعیت موجود دستگاههای آلوده سنج در «شمال» با استناد به جدولی که در سایت سازمان محیطزیست کشور از تعداد ایستگاههای پایش آلودگی هوا در ۳۱ استان کشور منتشرشده، حاکی است: در گیلان فقط یک ایستگاه و در مازندران نیز فقط دو ایستگاه وجود دارد. این ایستگاهها در عین حال، «قابلیت سنجش ۵ نوع آلاینده اصلی هوای شهرها» را بهصورت دستهجمعی ندارند.
تعداد بسیار ناچیز ایستگاههای آلوده سنجی هوا در «شمال» که حتی در مقایسه با تعداد شهرهای هرکدام از استانهای گیلان (حداقل ۵۰ شهر) و مازندران (حداقل ۶۰ شهر) نیز اصلا همخوانی معناداری ندارد، خود عاملی برای «مه آلودشدن فضای شناسایی آلودگی هوا» شدهاست.
از طرفی، خیلی از روستاهای استانهای شمالی در سالهای اخیر از بابت «جمعیت ساکن» و «رفتوآمدها»، وضعیتی شبیه شهرها پیدا کردهاند و فقط اسم روستا بر آنها باقی مانده و حجم بالای خودروهای سبک و سنگین فعال و پرتردد در آنها، این مناطق در ظاهر غیرشهری شمال را نیز دچار «آلودگی هوا» کردهاست. تنها ایستگاه سنجش و اعلام رسمی آلودگی هوا در استان گیلان، در شهر رشت واقع شدهاست. دو ایستگاه مازندران نیز در آمل و چالوس قرارگرفتهاند. با اینحال، شاخص جهانی IQAir که آلودگی هوا در شهرهای مختلف (کوچک و بزرگ) کشورها را اعلام میکند، در تعدادی از شهرهای ایران، ایستگاههای مشخصی دارد؛ از جمله در تهران که اتفاقا محل قرارگیری ایستگاههای آن با جانمایی ۳۰ ایستگاه سازمان محیطزیست و شهرداری تهران متفاوت است و بههمین خاطر، عددی که از شاخص آلودگی هوای تهران توسط IQAir اعلام میشود اغلب با شاخص شهرداری تفاوت چشمگیری دارد.
این شاخص جهانی، در حالحاضر امکان «اطلاع بومیهای شمال» از آلودگی هوا در شهرهای مختلف مازندران و گیلان را فراهمکرده، اما همین شاخص هم، برخی آلایندههای کلیدی از ۵ آلاینده اصلی را اعلام نمیکند. فقر دستگاههای آلوده سنج و نقص ایستگاههای موجود سببشده در حالحاضر امکان تشخیص «منبع اصلی آلودگی هوای شمال» وجود نداشتهباشد. با اینحال، صبح روز گذشته در مصاحبه با تعدادی از مسوولان محلی دو استان، تعدادی از کارشناسان محیطزیست «شمال» و همچنین در گفتوگو با صاحبنظران اقلیمی در تهران و محلیها در گیلان و مازندران، به یافتههایی از زیر پوست آلودگی هوای آخرهفته گذشته شهرهای اصلی مازندران و گیلان دست پیدا کرد.
نتایج بررسیها از آنچه روزهای چهارشنبه تا جمعه هفته گذشته تحتعنوان «مه دود غلیظ» در نمک آبرود، نوشهر، آمل و بابلسر از یکسو و لنگرود، لاهیجان، کیاشهر، آستانه، رشت و رودسر از سوی دیگر شکلگرفت، حکایت از آن دارد که «۴ منبع تولید آلودگی» در این ارتباط مطرح است؛ مازوت سوزی نیروگاهها، سوخت بنزین کم کیفیت، ریزگرد با منشأ خارجی و همچنین کاه سوزی در شالیزارها. مازوت سوزی، یک علامت دارد و آن افزایش شاخص دی اکسیدگوگرد است؛ شبیه آنچه در زمستانهای تهران اتفاق میافتد بهطوریکه هنگام مازوت سوزی در اطراف پایتخت، شاخص SO۲ از سطح پایینتر از عدد ۳۰ افزایش شدید پیدا میکند.
با اینحال، ظاهرا معدود ایستگاههای سنجش آلودگی هوا در «شمال»، امکان شناسایی این آلایندگی گازی را ندارند، ضمن آنکه در شهرهایی که «مه دود غلیظ» شکلگرفته، ایستگاه آلوده سنجی داخلی نیز وجود ندارد. با اینحال، یافتههای «دنیا ی اقتصاد» نشان میدهد، حدود ۳۰درصد از آلودگی هوای اخیر «شمال» ناشی از مصرف مازوت در برخی نیروگاهها بوده که با هدف ذخیرهسازی گازوئیل و گاز برای مصرف زمستانی، این تغییر سوخت اتفاق افتاده است. مازوت یک متهم اصلی میتواند باشد و دومین متهم اصلی نیز «بنزین» است.
پیش تر، با اشاره به «ترافیکهای چندین ساعته پاییز جادههای شمال» در فصلجاری، آنهم در شرایطی که پاییزهای گذشته، سفرهای شمال در حد امسال نبودهاست، گزارشی درباره زیرپوست این ترافیکها منتشر کرد و نوشت: تعطیلی پنج شنبه دست کم ۲۱ استان کشور با اختیار استانداران سببشده نبض سفرهای «آخر هفته» در مهر و آبان به مقاصد گیلان و مازندران، ۱۵درصد نسبت به پاییز سالگذشته افزایش پیدا کند. رشد سفرهای پاییزی به «شمال» با خودرو بهمعنای «افزایش مصرف سوخت» در این استانها است. از طرفی، کیفیت بنزینها در شهرهای مختلف، اختلاف چشمگیری با یکدیگر دارند، اما عمده بنزینها «اکتان پایین» هستند؛ حالتی از بنزین که «احتراق ناقص» سوخت در موتور خودروها را سبب میشود و علاوهبر آسیب رساندن به پیستونها و خسارت به موتور خودرو، باعث انتشار هیدروکربنها و حجم بالای ذرات معلق در هوا میشود. سطح گوگرد بنزینها نیز بعضا بسیار بالاتر از حد استاندارد است. با افزایش مصرف سوخت همزمان با کاهش دما، پدیده وارونگی هوا، سبب انباشت آلایندهها در ارتفاع پایین از سطح زمین (کمتر از ۵۰ متر) میشود؛ این پدیده در روزهای اخیر و بهویژه در چهارشنبه تا جمعه گذشته که «سفرها به شمال» اتفاق افتاد، بخشی از «مه دود غلیظ» را در مناطقی از گیلان و مازندران بهوجود آورد.
یک آمار رسمی که از نبض سفرها به استان گیلان در اختیار «دنیای اقتصاد» قرارگرفته، مشخص میکند: از عصر چهارشنبه تا صبح روز جمعه، بین ۵۶ تا ۱۳۲هزار دستگاه خودروی سواری پلاک غیرمحلی، به شهرها و روستاهای شمالی سفر میکنند که این تعداد وسیله نقلیه، حدود یکمیلیون و ۵۰۰هزار توریست را روانه «شمال» میکند. این تعداد خودرو، حجم قابلتوجهی مصرف سوخت را در شمال رقم میزند. برخی گزارشها که در روزهای اخیر توسط برخی دستگاهها در مازندران درباره منشأ آلودگی هوای اخیر ارائهشده از «کاه سوزی» در شالیزارهای اطراف شهرهای اصلی شما حکایت داشتهاست. با اینحال، بهنظر میرسد این قضیه، چون که هرساله وجود داشته، نمیتواند «منشأ» خیز آلودگی هوا در «شمال» باشد.
همچنین گفته میشود، ریزگردهای صحرای «قره قوم» ترکمنستان عامل آلودگی هوای مازندران است. اما در مقابل، برخی کارشناسان محیطزیست با اشاره به جهت باد، این گفته را تایید نمیکنند. ضمن آنکه، بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد، عامل آلودگی هوای مازندران در روزهای اخیر و حتی شنبه و یک شنبه گذشته، PM۲.۵ در ایستگاهها اعلامشده است؛ این در حالی است که ریزگردها شبیه آلودگی ریزگردی تهران و دیگر شهرها، عمدتا PM۱۰ را افزایش میدهد. PM۲.۵ معمولا از محل «آلودگی ناشی از منابع آلاینده متحرک» افزایش پیدا میکند. البته شاید نقص امکانات ایستگاههای آلودگی هوا، حتی آنهایی که دادههای IQAir را برای «شمال» مشخص میکند، در حدی است که امکان پایش ذرات آلاینده با قطر کمتر از ۱۰ میکرون را ندارد. در این میان، کم بارشی در برخی شهرهای شمالی و نبود باد، به شکلگیری «مه دود غلیظ» کمک کردهاست.