یک گروه بینالمللی از محققان به رهبری دانشمندان مؤسسه براد (Broad) در مؤسسه فناوری ماساچوست و هاروارد و همچنین پژوهشگرانی از بریتانیا، فنلاند، ژاپن، مکزیک و کره جنوبی، به بررسی دیانای دو میلیون نفر پرداختند تا ارتباط احتمالی بین ژنها و چاقی را بررسی کنند.
به نقل از اساف، آنها دادههای سلامت را از مطالعات شناختهشدهای مانند کنسرسیوم GIANT، بیوبانک بریتانیا (UK Biobank)، برنامه تحقیقاتی All of Us آمریکا و بیوبانک Mass General Brigham جمعآوری کردند. همچنین مجموعه دادههایی از فنلاند، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی نیز تحلیل شد. در مجموع، این دادهها شامل افراد با اندازههای بدنی مختلف و از پیشینههای اروپایی، شرق آسیایی، آفریقایی، جنوب آسیایی، لاتین و خاورمیانهای بودند.
با استفاده از این مجموعه گسترده و متنوع از دادهها، محققان به دنبال الگوهای ژنتیکی مرتبط با اندازه دور کمر و نحوه توزیع چربی در بدن گشتند. آنها ۷۴۳ ناحیه ژنتیکی (loci) را یافتند که در اندازه و شکل بدن نقش دارند که ۸۶ مورد از آنها پیشتر ناشناخته بود. این نتایج تایید میکند که چاقی یک پدیده چندژنی (polygenic) است، یعنی بیش از یک ژن در این فرایند نقش دارند.
پژوهشگران همچنین «امتیازهای چندژنی تقسیمبندیشده» (partitioned polygenic scores) را توسعه دادند. این امتیازهای ژنتیکی براساس اثرات کوچک انواع مختلف ژنی در سراسر دیانای فرد محاسبه میشوند و فقط احتمال چاقی را تخمین نمیزنند، بلکه نشان میدهند بیولوژی بدن فرد چگونه بر افزایش وزن او اثر میگذارد. این امتیاز با جمع کردن اثرات کوچک صدها یا هزاران نوع ژنی مختلف محاسبه میشود. در این مطالعه، گروه تحقیقاتی برای هر یک از ۱۱ نوع چاقی امتیازهای جداگانهای ایجاد کرد که به آنها اجازه میداد نه تنها پیشبینی کنند چه کسی در معرض خطر است، بلکه بدانند چرا و چگونه.
این گروه تحقیقاتی ۱۱ نوع زیستی (اندوتایپ) مشخص را شناسایی کرد یعنی مکانیسم زیستیای که پشت ظاهر بیرونی یک بیماری (فنوتایپ) قرار دارد. در این مورد، ممکن است دو نفر شاخص توده بدنی یکسانی داشته باشند و از نظر ظاهری به یک اندازه چاق به نظر برسند، اما دلیل افزایش وزن آنها کاملا متفاوت باشد.
جالبتر اینکه هر کدام از این ۱۱ نوع چاقی زیستی تحت تاثیر عوامل متفاوتی بودند؛ از جمله مکانیسمهای مغزی، سلولهای ایمنی، مسیرهای انسولین و بافتهای ذخیرهکننده چربی. بنابراین این پرسش مطرح میشود: وقتی چاقی از بیرون مشابه به نظر میرسد، اما علتهای متفاوتی در پشت آن قرار دارد، آیا یک رویکرد کلی برای کاهش وزن میتواند واقعا مؤثر باشد و علت ریشهای را هدف قرار دهد؟
یکی از محققان میگوید: این ۱۱ مؤلفه، مکانیسمهای بیولوژیکی متمایزی را نشان میدهند که صفات مرتبط با چاقی را شکل میدهند، نه فقط چاقی کلی را. هر اندوتایپ الگوی منحصربهفردی از ارتباط با نشانگرهای زیستی متابولیک و پیامدهای بیماری دارد که نشان میدهد پیامدهای بالینی هر کدام متفاوت است.
این ۱۱ نوع چاقی که شناسایی شد، فرآیندهای زیستی مختلفی داشتند؛ از جمله تنظیم اشتها و انرژی در مغز، پردازش انسولین، تنظیم ذخیره چربی احشایی و زیرپوستی، بیماری کبد چرب، عدم تعادل چربیها (لیپیدها)، اختلال در سیگنالدهی نوروآندوکرین و مشکلات تنظیم سیستم ایمنی. البته همپوشانیهایی هم دیده شد؛ برای مثال بسیاری از آنها جنبههایی از تنظیم انسولین و سوختوساز چربی را تحت تاثیر قرار میدادند.
اما این اندوتایپها فقط به معنای «ژنهای چاقی» نبودند؛ بلکه همچنین میتوانستند خطر ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت نوع ۲، بیماری کبد چرب و بیماریهای قلبی را نشان دهند. این یافتهها میتواند زمینهساز درمانهای هدفمند متناسب با نوع چاقی هر فرد شود؛ درمانهایی که از درمانهای صرفا مبتنی بر شاخص توده بدنی مؤثرتر هستند و خطرات مختلف ژنتیکی همراه با چاقی را نیز هدف میگیرند.
محققان میگویند: یافتههای ما نشان میدهد چاقی یک بیماری واحد نیست، بلکه مجموعهای از زیرگونههای زیستی متفاوت یا اندوتایپهاست. آنها میافزایند: این نتایج میتواند به استراتژیهای پیشگیری شخصیسازیشده و همچنین توسعه درمانهای هدفمند با تمرکز روی مسیرهای بیولوژیکی خاص هر اندوتایپ کمک کند.
در همین حال، این پژوهشگران دادهها و امتیازهای چندژنی خود را به صورت آزاد منتشر کردهاند به این امید که دیگر دانشمندان بتوانند تحقیقات بیشتری روی آن انجام دهند و در نهایت غربالگری بالینی و درمانهای هدفمند بهتری بر اساس ژنتیک منحصربهفرد هر بیمار توسعه پیدا کند.