کد خبر: ۱۰۰۴۱۵۵
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۲

نظر مخاطبان درباره پایان بندی سریال «تاسیان» تینا پاکروان

چند قسمت پیشین «تاسیان» بی آن که اتفاق خاصی بیفتد، پیش رفت، اما قسمت آخر که روز جمعه پخش شد، پر از رخداد‌های غافلگیر کننده بود.
نظر مخاطبان درباره پایان بندی سریال «تاسیان» تینا پاکروان
آفتاب‌‌نیوز :

تاسیان دومین ساخته تینا پاکروان برای شبکه نمایش خانگی باز هم سریالی در بستر تاریخ معاصر است. سریال پیشین او «خاتون» در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط روسیه و انگلیس جریان داشت و ماجرای خاتون، یک زن بختیاری را روایت می‌کرد که با یک نظامی در دوران پهلوی اول ازدواج کرده است و به دلیل جنگ جهانی مشکلات بسیاری برای آنها به وجود می‌آید. ماجرا‌های تاسیان هم زمان شکل گرفتن انقلاب و در فاصله سال‌های ۵۶ و ۵۷ رخ می‌دهد و در باره دختر و پسری است که به هم دل می‌بندند ولی شرایط اجتماعی و سیاسی و خانوادگی مانع بزرگی برای آنهاست. پس از ۲۳ قسمت روز جمعه سریال به قسمت آخرش رسید و حالا می‌توان نظرات تماشاگران را در باره قسمت آخر در صفحات مجازی دید، همانطور که در طور این ۲۳ قسمت تماشاگران همین کار را کرده بودند. منتقدان هم در باره این سریال نوشته‌اند و بیشتر آنها سریال را موفق توصیف کرده‌اند.

منتقدی به زمینه تاریخی سریال اشاره کرده و نوشته: «تینا پاکروان اساسا سراغ نقاطی از تاریخ می‌رود که در باره آن بسیار می‌توان حرف زد. مثل خاتون تاسیان هم در برهه‌ای از تاریخ ایران روایت می‌شود که بسیار قابل بحث و تفسیر است.»

منتقد دیگری نوشته: «آنچه از این سریال در یادم می‌ماند، استفاده از قطعات موسیقی پاپ دهه پنجاه است. همینطور بازی صابر ابر که قطب شر داستان بود و نیز جسارت در استفاده از رنگ‌ها و فضا‌های کارت پستالی.» یکی دیگر از منتقدان به عشق امیر و شیرین پرداخته و در باره آن نوشته: «برای من قصه عاشقانه تاسیان به دور از هر چیزی که تا به کنون نوشتم، هم جذاب و هم سینمایی است. در میان انبوه روایت‌های عاشقانه در سریال‌های معاصر، تاسیان با نگاهی ظریف، انسانی و شاعرانه، عشق را نه به عنوان یک اتفاق لحظه‌ای، بلکه به مثابه‌ی سفری درونی و تدریجی به سوی شناخت خویشتن و دیگری روایت می‌کند. عاشقانه‌ی این سریال، سطحی و کلیشه‌ای نیست؛ بلکه ریشه در تضاد، سکوت، مکث و تردید دارد. همان نقاطی که عشق را انسانی‌تر و واقعی‌تر می‌کنند.»

در سایت دیگری منتقدی طراحی صحنه و لباس موفق، رفاقت ماندگار امیر و سعید، کاراکتر جذاب جمشید نجات، بازی موفق پانته‌آ پناهی‌ها، ظهور چهره جدید (ریحانه رضی) و کارگردانی جسورانه سریال را نقاط قوت آن دانسته است.

اما بازی بابک حمیدیان از نکاتی بوده که در نقد‌ها به آن بسیار اشاره شده است. بعضی آن را نقطه قوت سریال و یک پیشرفت بزرگ برای حمیدیان معرفی کرده‌اند و نوشته‌اند: «حالا معلوم شد وقتی پیش از شروع سریال تاسیان، تینا پاکروان عکس بابک حمیدیان را در اینستاگرامش منتشر کرد و در تجلیل از او نوشت، یعنی چه. بازی او در همه سریال و به‌ویژه در قسمت آخر تاسیان، یک کلاس بازیگری کامل و حد نهایت یک نقش بود. با همه پستی و بلندی‌ها و اکت‌های بازیگری‌اش.».

اما عده‌ای هم بازی او را ناموفق دانسته‌اند و اصلا به این که چرا باید او نقش یک مرد ۶۰ ساله را بازی کند، اعتراض کرده‌اند و معتقدند این نقش را باید بازیگری با همان سن شخصیت بازی می‌کرد. بازی هوتن شکیبا هم نقد‌های زیادی گرفته است. منتقدانی بر این عقیده‌اند که بازی او در حد انتظار نبوده است. یکی از منتقدان نوشته: «نکته مهم سریال کیفیت بازی هوتن شکیباست و که حالا یا تینا پاکروان نتوانسته از او بازی بگیرد یا خود هوتن شکیبا با نقش ارتباط برقرار نکرده است. امیر یکی از شخصیت‌های اصلی بود که اندازه این نقش درنیامد. چه آن وجوه عاشقانه شخصست و چه مسائل مربوط به کارش که یک کار امنیتی و حساسیت برانگیز بود.»، اما در مورد صابر ابر نظر‌ها به شکل یکسان در ستایش او هستند: «اولین اصل پذیرش هر شخصیتی، تلاش برای باورپذیری آن در فرم داستان است. صابر ابر این کار سخت را برای شخصیتی که باید هم نماینده ساواک باشد، هم جنایت کند، هم آب‌زیرکاه باشد و هم رفاقت و معرفت سرش بشود، به خوبی درآورد.» ضمن این که گریم او هم با مو‌های روشن و بلند به عنوان یکی از نکات منفی سریال مطرح شده است.

در باره قسمت آخر منتقدی نوشته: «سریال تاسیان بخش‌های فنی قابل اعتنای زیادی دارد؛ طراحی لباس چشمگیر، طراحی صحنه کم‌نقص، گریم دیدنی و… ولی اگر فقط قسمت آخر سریال تاسیان را در نظر داشته باشیم؛ قاب‌بندی‌ها و سختی تصویربرداری در زیر آب یکی از ارائه‌های درجه یک پیمان شادمانفر بود. موسیقی سروش انتظامی‌در این قسمت پایانی متفاوت و شنیدنی بود. گویا او همه توانش را برای این سکانس‌ها کنار گذاشته بود تا صحنه وداع دلداده‌ها به زیبایی ماندگار شود؛ و در کنار همه اینها، نباید از تدوین قسمت آخر گذشت؛ محمد نجاریان بسیار تلاش کرد تا این قسمت با نما‌های بسیار زیاد را -تا جایی که می‌شود و می‌تواند- منظم و منطقی بچیند و مکث‌های بجایی برای این قسمت بسازد.»

نظرات مخاطبان هم در باره سریال طیف‌های مختلف دارد. از تحسین تا نارضایتی. مخاطبی نوشته: «چقدر سریال قشنگ بود چقدر رابط عمیق و باور پذیر بود، و چقدر پایان برای داستان به این جذابی زیادی غمگین و کوتاه بود، ما با شخصیت‌های داستان زندگی کردیم، باورشون کردیم و برای مظلومیت، حماقت و تصمیم‌های عجیب و غریبشون عمیقا گریستیم.»

یکی دیگر از کاربران در باره پایان آن معتقد است: «پایانش مثل بقیه فیلم‌های ایرانی نبود و برخلاف اون‌ها که همیشه همچی خوش تموم میشه و هیچ کس نمیمیره عالی بود همون‌طور که مشخصه فیلم ژانرش درام و عاشقانه هستش پس یه اینطور اتفاقی کاملا طبیعی بود و می‌تونه پایانش رو غم انگیز و زیباتر کنه.»

دیگری، اما نوشته: «سریال واقعا شروع فوق العاده‌ای داشت. قشنگ معلوم بود روش کار شده.

اما وقتی که هرچه میرفت جلوتر اون حس و حال قبل رو نداشت. بانو پاکروان با کمال احترامی که براشون قائلم و خوشحالم از این که سریال‌های زیبایی در وصف عشق و همینطور تاریخ ایران، که پاینده باد همیشه، ساخته‌اند، اما فیلمنامه‌ای که نوشتند واقعا باید بیشتر روش کار می‌شد. سریال خیلی پتانسیل برای بهتر شدن داشت. ولی اون جمع بندی آخر کار خوب در نیومد.»

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین