کد خبر: ۱۰۰۶۹۵
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۳

کروبی: امام گفت میزان رأی ملت است و همه ارکان جمهوری اسلامی باید رای مردم باشد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، حجت الاسلام والمسلمین کروبی درباره سیره حکومتی امام (ره) بیاناتی را ایراد نمودند. 

در بخشی از این بیانات در مورد امام و جمهوریت گفتند: ”جمهوریت را به نام اسلامیت به شدت تضعیف یا تخریب کرده‌اند و من صریحاً بگویم ما الان خیلی جدی نگران اسلامیت نظام هستیم.”
 
مهدی کروبی درباره نگاه امام به مرجعیت افزود: ”امام به مرجعیت توجه ویژه‌ای داشتند که مرجعیت محفوظ بماند و به جایگاه مرجعیت آسیب نرسد”

وی گفت:  هر ساله سه شب برنامه بود، شب ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ خرداد و همچنین روز ۱۴ و ۱۵ خرداد به مناسبت سالگرد خرداد سال ۴۲٫ لکن امسال تنها روز ۱۴ برنامه دارند، آن هم با برگزاری یک نماز جمعه که هر هفته برگزار می‌شود. 

کروبی در مورد اندیشه‌های امام خمینی‌(ره) اظهار داشت: اندیشه امام، راجع به تصمیم‌گیری‌هایی که در دوران مبارزه داشت که بن‌بست را می‌شکافت.
عده‌ای طوری حرف می‌زنند که که گویا امام مختص آنهاست و همان ها تابع امام و پیرو خط امام هستند و دیگران از مسیر و راه امام جدا شدند. یعنی هرکس اعتراض دارد متهم به عامل موساد و سازمان سیا می‌کنند و هر‌گونه تهمت و افترایی به این افراد می‌زنند، چرا که اینها افرادی هستند که آمدند اعتراض کردند، یا اصلاً بحث انتخابات نیست و انتخابات بهانه است آنها دگرگون شده‌اند و یا اصلاً آنها از اول منافق بودند و یا اینکه اگر آدم‌های درستی هم بودند سوابقشان از دست رفت و در این امتحان نتوانسته‌اند سربلند بیرون بیایند. آنها فعال و همه بوق‌ها هم دست آنها است و این اتهام‌ها و شعارهای تخریبی را مدام و مستمر تکرار می‌کنند. 

وی افزود: اینکه می‌گویند اینها از راه امام منحرف شده‌اند، ما می‌گوییم نخیر ما از راه امام منحرف نشده‌ایم و به خاطر راهمان و به خاطر آرمان‌های امام و مبارزات ملت هم داریم تلاش می‌کنیم، بیائید باهم مناظره کنیم، هر کسی را که خواستید تعیین کنید و می‌نشینیم در مقابل مردم و مناظره می‌کنیم و ملت عزیزمان هم داوری می‌کنند.

کروبی در مورد اندیشه‌های امام به بیان نکاتی پرداخت که در زیر می‌آید:

امام گفت “جمهوری اسلامی” در جمهوریت فرمود: میزان رأی ملت است و همه ارکان جمهوری اسلامی باید رای مردم باشد، چه مستقیم و چه غیر مستقیم. هیأت دولت، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان، رهبری و … همه باید با رأی مردم باشد حالا بعضی ها مستقیم و بعضی از آنها غیر مستقیم هستند و میزان همه رأی مردم است. 

بنده عرض می‌کنم پس از رحلت امام در مجلس سوم که یک سال از عمر مجلس گذشته بود انحراف در رأی گیری و انتخابات‌ها شروع شد و به بهانه نظارت استصوابی در همان مجلس سوم یعنی پایان مجلس سوم، اوایل سال ۷۱ بیش از ۴۰ نفر که ۱۲ سال و ۸ سال و ۴ سال در مجلس بودند را رد کردند و عده‌ی دیگر را هم در بیرون از مجلس رد کردند و تلاش می‌کردند مجلسی را که می‌خواستند به‌وجود بیاورند، یعنی مجلسی که در اول وقتی به‌وجود آمد از همه‌ی گروه‌ها و از همه اندیشه‌ها در آن مجلس حضور داشتند، مجلسی که دو تا رئیس جمهور به نظام داد، وقتی حوادثی رخ داد نخست‌وزیر به نظام داد، وقتی آن شهادت‌ها به آن صورت پیش آمد دو تا وزیر آموزش و پرورش، دو تا وزیر فرهنگ و ارشاد وزیر کشور و وزیر کار و بازرگانی به نظام داد. ضمن احترام به نمایندگان ملت ولی باید بدانیم در چه تنگناها و در چه شرایطی این مجلس به‌وجود آمد، بنابراین من عرض می کنم که اولین کاری که برای انتخابات شد یک فیلتری برای رأی مردم بوجود آمد و یک استصوابی شکل گرفت آن هم شورای نگهبان که اول باید آنها تأیید کنند و تا آنها تأیید نکنند نتیجه ای ندارد، آن هم در اندک بهانه ای و یا جناح بندی هایی که وجود داشته خیلی از چهره‌هایی که ۲۰ سال در مجلس بودند را رد کردند و خیلی از افرادی که ارزشمند بودند را حذف کردند و کنار گذاشتند. 

یا اینکه سال ۶۹ یک سال بعد از رحلت امام در مجلس خبرگان که دور دوم آن می‌خواست شروع شود باز همان کردند که صلاحیت از حوزه های علمیه و علما گرفتند و دادند به شورای نگهبان که منصوب رهبری هستند. جمعیتی که می‌خواهند بیایند برای انتخاب رهبری و ناظر رهبری، برای اینکه اگر رهبری توان آن کار را نداشت به صراحت قانون اساسی که اگر از روز اول انتخاب اشتباهی بوده تازه آنها باید منصوب رهبری را تأیید کنند و لذا هم در همان مجلس در انتخابات دور دوم اعضای مظلوم و فداکاری را همانند مرحوم آیت‌الله احسانب‌خش گیلان و آقای جمی را حذفشان کردند و عده‌ای دیگر را هم راه ندادند. 

امام شمول و تعادل بین جناح‌ها به‌وجود می‌آورد، امام مراقب بود که جناح‌هایی که در درون نظام هستند را حفظ کند و هشدار بدهد و هم گوش‌شان را بگیرد و هم حمایت می‌کرد. لذا قضایای مختلفی پیش می‌آمد که انجام می‌داد.

به عنوان نمونه می‌گویم که مثلاً در روحانیت جلسه داشتیم برای انتخابات دوم مرحوم آقای فخرالدین حجازی را نگذاشته بودند در لیست آن وقت مجمع هم انشعاب نکرده بود. امام پیام دادند که چرا آقای فخرالدین حجازی که نفر اول تهران بود این همه جبهه می‌رود و سخنرانی می کند برای چی حذفش کردید؟ یا من در همین جلسات بودم که بنا بود خبرگان اول انجام شود من دیدم تلفن شد به یکی از اعضایی که آنجا بودند از دفتر امام راجع به خبرگان رهبری و آنها مرحوم آقای یثربی را حذف کرده بودند و حالا من نمی‌خواهم بگویم که به چه خاطر آیت‌الله یثربی حذف شده بود که امام فرمودند که ایشان را بگذارید، چرا حذف کرده‌اید؟ 

یا در انتخابات مجلس سوم که آقا شیخ محمد یزدی رأی نیاورد امام فوراً ایشان را عضو شورای نگهبان کرد یا اینکه آقای آیت‌الله طبسی در مشهد بود و مسجد گوهرشاد و تشکیلات آن جدای از حرم بود. یک جلسه دوستان ما گذاشته بودند افرادی می‌رفتند آنجا سخنرانی می‌کردند و بعد از آنها با آقای طبسی میانه خوبی نداشتند که حاج سید احمد آقا به دستور امام تلفن کرد که آقای طبسی نماینده امام است و مسئول تولیت آنجاست، طوری که شما می‌روید آنجا و برخوردهایی می‌کنید به مصلحت نیست، یعنی ایشان تعادل را به‌وجود می‌آورد چه از این طرف و چه از آن طرف.

سرمایه مهم شیعه در دوران غیبت مرجع تفلید است و مراجع تقلید استوانه و حریمی بودند و همچنین پناهگاهی بودند برای اسلام و تشیع در فراز و نشیب‌های سخت و دشوار.

من اشاره‌ای می‌کنم به ماجرای میرزای شیرازی و فتوای او در رابطه با قضیه تنباکو، ماجرای آیت‌الله حاج آقا کاظم یزدی در رابطه با ماجرای لیبی و ایتالیا و اشغال آنجا و یا ماجرایی که انگلیسی ها پیغام دادند که ما در عراق هستیم و به نجف حمله می‌شود بهتر است در خانه نباشید و با خانواده از شهر بروید بیرون، مرحوم آقای حاج کاظم فرمودند که ساکنان نجف همه خانواده من هستند من زن و بچه‌ام را بردارم ببرم به کجا؟ یا ماجرای جنگی که در عراق با انگلیسی‌ها بود و خود علما جبهه رفتند و شهید دادند و یا خلاصه در ماجرای مشروطه به هر جهت حوادثی که پیش آمد مرجعیت شیعه بسیار جایگاه خاص و ممتازی داشت و بالاتر از همه اینها اصلاً داستان خود امام یعنی امام قطعاً پیروزیش و اینکه توانست بر نظام ستم‌شاهی غالب شود جایگاه مرجعیتش بود. 

امام مرجع بزرگی بود، امام شاگردان فراوانی تربیت کرده بود، امام امامی بود که آقایی به نام سرهنگ قلقصه سال ۳۵،۳۶ ساواک را در قم تأسیس کرد و در زمان زمامداری مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی که با آن عظمت و با آن سن و سال گزارش‌هائی از حوزه و مرجعیت و شیوه آن تهیه می‌کرد و می‌فرستاد برای ساواک که اسناد آن موجود است و کسی را که انتخاب کردند برای ساواک قم معلوم است که باید چگونه فردی باشد، جه خصوصیاتی داشته باشد، در صف اول نماز بود، کفش‌هایش را پشت خوابیده می‌پوشید گاهی هم کلاه نخی به سر می‌گذاشت. خیلی حالت مردمی بود و با همه قاطی می‌شد، گزارش می‌کند به ساواک مرکز که آنجا علمایی که در قم هستند آقای حاج روح‌الله خمینی بیش از همه شاگرد دارد و بیش از ۵۰۰، ۶۰۰ نفر هستند که در کلاس ایشان شرکت می‌کنند، آن زمان اگر کسی ۵۰ یا ۱۰۰ نفر شاگرد برای درس خارج داشت خیلی بود و معمولاً ۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ نفر بودند. گزراش می‌کند که درس این چنینی دارد و تلاش هم می‌کردند که مرجعیت امام را از ایشان بگیرند و حتی در بازجویی‌ها سوال می‌کردند که شما مقلد چه کسی هستی؟ می‌خواستند بگویند که امام مرجع نیست، مثل سایر علمایی هستند که مبارزه کردند مثل مرحوم آیت‌الله کاشانی و دیگران اما جایگاه مرجعیت امام باعث شد که دشمن نتواند کار خودش را انجام دهد و توطئه‌ای شود و از طرفی هم آن صلابت و قاطعیتی که داشت توانست پیروز شود. 

مرجعیتی که امام این قدر اهمیت می‌داد به هر حال حادثه‌ای تلخ هم رخ داد و آن هم بحث جدایی است که متاسفانه دیگران هم به هرجهت شیطنت کردند که دور ایشان حلقه زده بودند، امام خیلی توجه داشت که مرجعیت محفوظ بماند و به جایگاه مرجعیت آسیب نرسد، حتی در آن زمان هم گفت ما نمی‌خواستیم چنین چیزی شود اما شد چون تذکراتی دادم که این حوادث برایش رخ ندهد. 

امام یک چنین جایگاهی برای مرجعیت قائل بود تا حدی برای مرجعیت احترام قائل بود که من خودم یک وقت در نماز جمعه تهران قبل از خطبه صحبت می‌کردم، پرخاش کردم به یکی از مراجع که واقعیت این است که فرح رفته بود دیدن آن مرجع و معروف بود که انگشتری برای شاه داده آن هم وقتی رفته که اوضاع درگیری در ایران هست، من در حین صحبت‌هایم که یادم نمی‌آید به چه مناسبتی بود که گفتم آن مرجعی که انگشتر برای شاه می‌فرستد،(بدون اینکه اسمی ببرم) فوراً امام که صحبت‌ها را در روز جمعه گوش می‌دهد به نزدیکانش زنگ می‌زند و می‌گوید که به رادیو بگویید این عبارت‌ها را از نطق در بیاورند، در آن زمان خطیب نماز جمعه که صحبت می‌کرد روز یکشنبه از ساعت ۱ تا ۲ پخش می‌شد من هم اتفاقاً روز یک‌شنبه می‌آمدم آنجا برای ملاقات خانواده‌ها که متوجه شدم امام این دستور را داده من فکر می‌کردم که با من هم برخورد می‌کنند ولی نه ایشان کار خود را کرده بود و صحبت‌های من که از رادیو پخش شد این مطلب نبود.

یا داستان آیت‌الله سید طاهری خرم‌آبادی؛ می‌گفت که وقتی می‌خواستم بروم پاکستان و آن جایگاهی که امام داشت و شیعیان نماینده از امام خواستند که امام می‌گفت آنجا به تقلید مردم کاری نداشته باشید، تقلید کار کارشناسی است، هر کس می‌خواهد تقلید از هر آقایی بکند و وجوهاتش را به هر کس می‌خواهد بدهد، اصلاً به تقلید افراد کاری نداشته باشید و مروج انقلاب اسلامی باشید. 

آن صلابتی که امام داشت و پیروزی که نصیبش شده بود، عده‌ای را که می‌رفتند بر می‌گرداند یا عده‌ای داوطلب عدول بودند، قبل از اینکه من نماینده امام در حج شدم بعضی آقایون فرموده بودند که روحانیون کاروان‌ها از فتاوای امام بگویند، اگر از آقایی سوال کردند از او بگویند، امام شنیده بود و بسیار ناراحت شده بود و گفته بود که این چه کارهایی است که می‌کنید، مقلدین مختلفی هستند. به هر جهت امام حریم علما و مراجع تقلید را به بهترین نحو حفظ می‌کرد. 

ولی حالا می بینیم که چه بلایی به سر مراجع و حوزه‌های علمیه آمده است؛ جلوی درب بعضی از منازل جمع شدند جلوی درب جامعه مدرسین جمع می‌شوند و چه حوادثی رخ می‌دهد. 

در سیره حکومت امام قانون‌گرایی بود که امام توجه داشتند که دقیقاً به قانون عمل کنید مگر موارد ضروری و مواردی که دیگران می‌خواستند، مثلاً مواردی که در جنگ بوده. 

داستانی دارم که بسیار شنیدنی است برای خوانندگان و بینندگان عزیز: 

مجلس اول اساسنامه سپاه، اساسنامه وزارت اطلاعات همه را تنظیم می‌کردیم و می‌نوشتیم. در اساسنامه نوشتند که رأس اطلاعات باید مجتهد باشند که در مجلس هم تصویب شد، از طرفی هم که امام این را می‌شنود و مخالف این قضیه هم هست و می‌پنداشت که رأی نمی‌آورد، چون نمی‌خواست این چنین شود و می‌خواست که تذکر بدهد که لفظ مجتهد خوب نیست بگذارید. برای امنیت و اطلاعات مرحوم آیت‌الله العظمی سلطانی طباطبایی پدر خانم جناب آقای حاج سید احمد خمینی به خود من می‌گفت که در حضور امام بودیم رئیس مجلس وقت آمد آنجا و بسیار متاثر بود از اینکه مجتهد در رأس اطلاعات باشد. 

منظورم این نکته است که رئیس مجلس گفت که حالا اگر ناراحت هستید ما می‌رویم اصلاحش می‌کنیم و بر می‌گردانیم ولی ایشان گفت که حالا دیگر تصویب شده و قانون شده من وارد نمی‌شوم.
آقای طباطبایی رحمت اله علیه می‌گفت وقتی رئیس مجلس تشریف بردند من گفتم که چرا اینقدر ناراحت هستید؟

امام فرمود: تشکیلاتی که امنیتی است و نحوه برخورد و کار، کاری است که اصلاً اگر مجتهد آنجا باشد مشکلاتی هم اضافه می‌شود.

حالا ما کاری نداریم چرا که سلیقه امام بود و اگر کسی هم قبول نداشته باشد، ضد ولایت فقیه هم نیست اما من می‌خواهم بگویم که ایشان به قانون تصویب شده پای‌بند بودند که باید عمل شود یا اینکه مسأله نیروهای مسلح که امام هم در وصیت‌شان و هم در عمل و سیره ایشان به شدت مخالف بود که نیروهای مسلح وارد دسته بندی‌های سیاسی شوند، حافظ انقلاب باشند اما در اینکه من یا دیگری هم رأی بیاوریم نیز نباید دخالت کنند. 

رهبری که بر زندگی مردم دقت می کرد و همچنین مهربانی ایشان با مردم و رابطه ایشان با مردم و حقوقی که برای مردم قائل بود و چگونه از خودسری‌ها جلوگیری می‌کرد و اجازه نمی‌داد اصلاً کسی به حریم شخصی کسی وارد شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۰ - ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
0
0
با ديد الهي همه كارها حل ميشود و بايد اينده را ديد ان هم حدود پنجاه سال بعد را
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین