کد خبر: ۱۰۰۹۶۹
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۸

فتنه حرم؛ اشتباهي جبران ناپذير

محمدرضا عباسي فرد
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب - محمدرضا عباسي فرد (عضو سابق شوراي نگهبان): همان طور كه در مواردي خصوصيات فوق‌العاده و رسالت و مأموريت ويژه، سوابق خدمتي و زحمات طاقت‌فرسا ماية يك سري امتيازات اجتماعي براي بعضي اشخاص به اختلاف مراتب مي‌گردد، هميشه و در ميان همه اقوام و ملل تحت تأثير اعتقادات و باورهاي مذهبي يا عادات و رسوم و فرهنگ و احياناً با قراردادهاي اجتماعي بعضي روزها و مناسبت‌ها و يكسري اماكن از قداست و احترام ويژه برخوردار بوده و هستند. البته ميزان اين قداست هميشه و همه جا يكسان نبوده و داراي درجاتي است كه با رعايت حكم و موضوع و به تناسب فهم، درك و شناخت افراد و ميزان اعتقاد و باورشان همواره وفاداري خود را نسبت به آن جايگاه و رعايت حرمت و آداب آن را در منش، رفتار و گفتار به نمايش مي‌گذارند. 

در اسلام اين رسم ديرينه بشري نه تنها نفي نشده كه در خصوص آن بابي گشوده و براي آن آئين‌نامه‌اي سنجيده نيز تعيين شده است. مثلاً اسلام نه از باب تعارف و يا به خاطر بزرگ‌نمايي بلكه از جهت شايستگي و اهليت و سزاوار بودن و به رعايت صلاح امت اسلامي، براي پيامبر عظيم الشأن (ص) به عنوان شخص اول نظام اسلامي، چنان جايگاهي مقرر مي‌دارد كه رسماً و صريحاً و به عنوان يك تكليف الزام‌آور طي فرماني به عموم مسلمانان اعلام و ابلاغ مي‌شود كه كسي حق ندارد در مجلس پيامبر (ص) و با حضور آن حضرت، عربده كشيده و داد و فرياد نموده و در يك كلمه، صداي خود را در مقابل پيامبر (ص) بالا ببرد و همه افرادي را كه به رسم جاهلي، از دور و با صداي بلند آن حضرت را صدا مي‌نمودند را جاهل و نادان معرفي مي‌نمايد. 

كتاب آسماني ما، ماه‌هاي حرام دوران جاهليت را كه در آن قتل و غارت فروكش مي‌نموده و جامعه به طور نسبي نفس راحتي مي‌كشيده است و جامعه خشن و دور از فرهنگ و تمدن آن روز كه هويت اجتماعي آن به صراحت دوران جاهليت و ناداني ثبت گرديده را قدري به آرامش و امنيت نزديك نموده را به رسميت شناخته و با صداي بلند اعلام مي‌شود كه از دوازده ماه سال، چهار ماه آن ماه‌هاي حرام مي‌باشند و اين ايام داراي احكام خاصي مي‌باشد و اعمال خشونت، كشتار و خون‌ريزي در آن مجازات مضاعف دارد و هم كعبه را كه در شرايط انحطاط و سقوط اخلاق و در عهد بي‌اعتباري خون و جان آدميان و به هنگامي كه احياناً شعر و شتر از جان و حيثيت آدميان برتر خودنمايي مي‌نمود و در مواردي به خاطر فخر و مباهات قبيله‌اي و جرياني و جناحي گرفتار جنگ‌هاي خونين خانمان‌برانداز فراگير و طولاني مي‌شدند، محل امن و پناهگاه بي‌پناهان شناخته مي‌شد. 

ظهور اسلام حريم و حرمت آن را گسترش داده و رسماً و صريحاً سرزمين مكه را حرم امن معرفي مي‌نمايد و علاوه بر احكام و آدابي كه براي بيت عتيق و اولين خانه انسانيت برقرار نموده در شرايط خاص و اوضاع و احوال ويژه‌اي نه تنها تعرض به جان و مال آدميان و حيثيت، شرف، شأن و جايگاه آنان از سياه و سفيد، پير و جوان، مرد و زن، عالي و داني ممنوع و مشمول مجازات خاص مي‌باشد كه حيوانات، جانوران، گل و گياه هم بايد در امان باشند. 

در جامعه و فرهنگ ما هم كه به شدت پايبند ارزش‌هاي ديني، انساني و اجتماعي مي‌باشد از ديرباز ملاك و معيارهايي براي وضع حريم و رعايت حرمت به رسميت شناخته و مناسبت‌هايي وجود داشته كه در بسياري از اوقات و در هنگامه‌هاي سخت و به وقت احتياج، نقطه اميد و اتكاء نيازمندان بي‌پناه در برابر موج ظلم و طغيان بوده‌اند. مروري گذرا بر تاريخ گذشتگان، نمونه‌هاي فراواني از پناه گرفتن دادخواهان در حرم ائمه معصومين (عليهم السلام) و امام‌زادگان و مساجد و بيوتات با نام و نشان و مورد احترام مردم را به ما مي‌نماياند و در بسياري از موارد، نقشه‌هاي تيپي كه در جريان معماري اين گونه بناها عرضه و ارائه گرديده محل يا محل‌هايي به عنوان بست وجود داشته و عجيب‌تر اين كه در قديم‌الايام، گاهي مردم در بعضي سازمان‌هاي اداري معتبر مثل اداره پست و تلگراف هم بست نشسته و پناه گرفته‌اند كه من فكر مي‌كنم علت اين قداست و اعتبار اين بود كه پست و تلگراف محلي است كه قادر است ناله مظلوم و صداي دادخواهي را به مقامات بالا برساند. توجه داشته باشيم وجود اين اماكن مقدس اعم اغلب منشأ خير و بركت و احقاق حق هم بوده‌اند. هم علماي بزرگ تهران و هم مهاجرين در جريان مشروطيت حركت عدالت‌خواهي و مبارزه با استبداد را به بارگاه حضرت عبدالعظيم (ع) كشانيدند تا در آن جا هم از خطر يورش حكومت ظلم در امان باشند و هم از آن پايگاه مقدس فرياد حق‌طلبي خود را به همگان برسانند. 

اكنون با يادآوري نمونه‌هايي از آموزه‌هاي اسلام در خصوص پذيرش حريم و احترام حرم آن هم نه به عنوان توصيه‌هاي اخلاقي بلكه به عنوان احكام و تكاليف شرعي الزام‌آور و باورهاي ديني و با ذكر نمونه‌هايي از رعايت حريم در عرف مردم خوب و باغيرت ايران عزيز، يادآوري مي‌كنم كه دلدادگان اين دين بزرگ الهي و ميراث‌داران ديرينه‌ترين فرهنگ و تمدن بشري در طول تاريخ، داراي شأن و جايگاه رفيعي در نزد جهانيان مي‌باشند و حق دارند خود را اسوه، سرمشق و نمونه مكارم اخلاقي معرفي كنند و هر فرد يا گروهي دانسته يا ندانسته با هر هدفي اين عظمت را خدشه‌دار نمايد در نزد خدا و بندگان او و در پيشگاه تاريخ، مسئول است. 

همه مي‌دانيم كه در عصر انفجار اطلاعات زندگي مي‌كنيم و نيك مي‌دانيم در دنياي امروز جهان با تمام عظمت و گستردگيش به صورت دهكده‌اي در ديد عموم و قابل شناسايي براي همگان، خودنمايي مي‌كند و بايد بدانيم كه در شرايط فعلي رفتار ما به نام اسلام و به پاي ايران اسلامي نوشته مي‌شود. اضافه مي‌كنم كه گاهي رفتار گروهي اندك و حتي يك يا چند نفر را به نام يك دين بزرگ يا ملت قلمداد نموده و پيرامون آن از سر ناآگاهي يا از روي عناد، به تفسير و تحليل مي‌پردازند. 

آن چه روز چهارده خرداد در جريان سالگرد امام امت و در كنار مرقد مطهر و حرم آن احياگر اسلام با حضور وجوه امت اسلامي و بسياري از مهاجر و انصار و مسئولان نظام و سران سه قوه و نمايندگان مجلس خبرگان رهبري و رياست والامقام آن مجلس و نمايندگان معزز مجلس شوراي اسلامي و قضات شريف و اعضاي هيأت دولت و شخصيت‌هاي بلندپايه كشوري و لشكري و مهمانان خارجي و خبرنگاران كه شكارچي لحظه‌ها مي‌باشند براي نوه گرامي و گرانقدرش تدارك ديده شده بود، اشتباهي بزرگ و خسراني جبران‌ناپذير بود كه درباره آن و در باب اين خسران و مظلوميت مردم و نظام بايد گفت چه توان كرد كه: «از منجنيق فلك سنگ فتنه مي‌بارد». 

از همه بالاتر اين كه اين اتفاق به صفوف به هم پيوسته نماز جمعه‌اي گره خورد كه مي‌رفت تا به امامت پيشوايمان با شكوه و جلال بزرگ‌ترين مراسم سياسي ـ عبادي در طول تاريخ را رقم بزند. اين در حالي است كه يادگار شايسته امام خميني (ره) كه ديدارش تداعي ياد و خاطره آن حضرت را براي سيل مشتاقان است و بسياري از مردم هر وقت دل‌شان هواي خلق و خلق و منطق امام خميني (ره) مي‌كند در آئينه وجودش مي‌نگرند، آمده بود تا هم ورود و حضور رهبر عظيم‌الشأن مد ظله العالي و ستون محكم خيمه انقلاب و نظام اسلامي و جانشين بي‌بديل امام خميني (ره) را اعلام نموده و مقدم آن حضرت و مردم را گرامي بدارد و هم شيفتگان مراتب علم و انديشه‌اش از وجود او بهره‌اي ببرند و هم آن اقيانوس حضور مردم را به وحدت و يكدلي دعوت نمايد. 

حال اجازه مي‌خواهم براي روشن شدن عمق فاجعه قدري بيشتر به توضيح آن صحنه بپردازم. اولاً به فرموده امام خميني (ره) «عالم محضر خداست» و آن چه شد شايسته محضر خدا نبود. ثانياً اين شكوه و عظمت متعلق به جهان اسلام و جامعة تشيع و مردم بزرگ ايران و روحانيت عظيم‌الشأن و همة حوزه‌هاي علميه بود و دريغ كه اين اثر بزرگ هنري و تابلو منحصر به فرد، دستخوش بعضي رفتارهاي نابخردانه شد و غبار گستاخي و خيره‌سري بر آن نشست. در ثالث، من از بانيان، مجريان و اقدام‌كنندگان درخواست مي‌كنم لحظه‌اي در خود فرو رفته و از خود بپرسند آيا شايسته بود در شرايطي كه همه حرمت‌ها به هم آميخته بود و حرمت بهترين انسان‌ها و بالاترين مناسبت‌ها در يك روز و يك جا، حول محور رهبري و در كنار امام خميني (ره) گرد آمده بودند، اين چنين حرمت‌شكني شود؟! 

حاشا و كلا كه اين كار، شرط ادب و وفا نبود. با اين كار كام همه دوستان تلخ و دشمنان شاد شدند. فاطمه زهرا سلام ا. . . عليها، در ضمن خطبه نوراني و ماندگارش در مسجدالنبي و در كنار مرقد پدر، بعد از حمد و ثناي پروردگار و شرح مظالمي كه بر او رفته بود، خطاب به انصار و ياران بزرگ و اوليه و ريشه‌دار پيامبر عظيم‌الشأن اسلام (ص) فرمود: (مگر پدرم نفرمود: «حرمت انسان در فرزندانش پاس داشته مي‌شود»). و مي‌بينيم كه اين ايده بزرگ در فرهنگ ايرانيان باوفا چنين تبلور يافته: 

چون كه گل رفت و گلستان شد خراب/ بوي گل را از كه جوئيم از گلاب 

در اين جا، نكته گفتني ديگري است كه غفلت از آن را جفا مي‌دانم و آن اين كه حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن خميني كه غرق در درياي بيكران عظمت جد بزرگوارش امام خميني (ره) است، خود نيز با نبوغ و شخصيت ذاتي و مراتب ايمان و علم و آگاهي داراي شخصيتي بزرگ و دوست‌داشتني و قابل احترام براي آحاد مردم است و حقيقتاً از سرمايه‌هاي نظام مي‌باشد كه تخريب يا اهانت به اين شأن و جايگاه هم براي جامعه و نظام اسلامي خسارت‌بار است. بنابراين رعايت حرمت او موضوعيت هم دارد و حقاً كه رفتار حسن در اين آزمون بزرگ و در مواجهه با آن صحنه تلخ و آميخته از لغو و عبث، احسن رفتار بود و چه نيكو و با كرامت نفس و بزرگواري از كنار آن گذشت و به راستي كه «شير را بچه همي ماند به او». 

و متقابلاً ديديم و ديديد كه بعد از آن ماجرا و در آن محشر عظيم، رهبر حكيم و فرزانه در جهت حفظ حرمت و در انظار عموم چه رفتار پرمعنايي با ايشان داشتند. 

من معتقدم كه مقام معظم رهبري در حقيقت با آن رفتار كريمانه و گشودن آغوش به ترميم و جبران اشكال پيش‌ آمده، پرداخت و الا كنار تريبون لحظه اول ملاقات و محل احوالپرسي نبود. به اميد آن كه به خود آمده و از مجموعه واكنش‌ها عبرت بگيريم و ديگر بار چشم بسته، دهان نگشاييم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Netherlands
|
۲۲:۵۲ - ۱۳۸۹/۰۳/۱۸
0
0
به نظر این جانب دبیر باز تشسته و نویسنده، این عملی که در 14 خرداد انجام دادند آبروی خودشان را بردند نه نوه امام را و اگر مانند آنها بخواهیم با صدر اسلام مقایسه کنیم عمل معاویه را با حضرت امام حسن و علی ع به یاد می‌آورد که چگونه به خطبا دستور می‌داد که به آنها توهین کنند و...سالیان زیادی این کار رواج داشت یا به عده‌ای رجاله مثل همین‌ها که به حسن خمینی توهین کردند دستور داد سجاده را از زیر پای امام حسن بکشند و ایشان را مورد ضرب و جرح قرار دهند و... لعنت بر گمراهان و ضالین خدا ما را به راه راست هدایت کند.
با تشکر بنفشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۸ - ۱۳۸۹/۰۳/۲۲
0
0
سلام
به نظر من مردم که امام را دوست دارند وبرای احترام به امام به حرم امام از راههای دور ونزدیک آمده بودند اما رفتارهایی که مخالف مشی امام مردم بود باعث شد مردم از او بخواهند راه خود را از دشمنان امام جدا کند در ضمن متن شعارها نیز به همین نکته اشاره دارد
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین