کد خبر: ۱۰۱۴۱۷
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۲:۰۷

اعتراض شديد مرتضی الویری به اقدام اخیر روزنامه «جوان» در تغییر متن مصاحبه با وی

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه جوانع ویژه‌نامه‌ای در تاریخ ٢٢ خرداد، سال‌گرد انتخابات ریاست جمهوری منتشر کرده بود که در آن مصاحبه‌ای نیز با مرتضی الویری، نماینده مهدی کروبی در کمیته پیگیری حوادث پس از انتخابات، منتشر شده بود،
از آنجا که بنا به اظهارات الویری، روزنامه مذکور در زمان انتشار آن مصاحبه اقدام به تغیراتی در آن کرده بود، وی نسبت به این اقدام غیراخلاقی و غیر حرفه‌ای واکنش نشان داده است.

الویری خطاب به مدیر مسئول روزنامه جوان نوشته است:

مدیر مسئول محترم روزنامه جوان
با سلام 

خواهشمند است دستور فرمائید در اجرای قانون مطبوعات توضیحات زیر را در مورد مصاحبه اینجانب با آن روزنامه كه در صفحات ١٣٢ تا ١٣۵ ویژه‌ نامه مورخ ٢٢ خرداد نشر گردید، جهت تنذیر افكار عمومی منتشر نمایند. 

مصاحبه با اینجانب در دو مرحله انجام از آنجا كه احتمال می‌دادم در درج مطالب تحریفات و یا اشتباهی صورت گیرد از آقای البرزی خبرنگار محترم آن روزنامه تقاضا كردم، پیش‌نویس مصاحبه را قبل از انتشار برای اینجانب ارسال نمایند. نامبرده روز سه‌شنبه ١١ خرداد این پیش‌نویس را ارسال نمود و اینجانب نیز در تاریخ یكشنبه ١٣ خرداد مصاحبه تصحیح شده را از طریق پست الكترونیكی برای آقایان البرزی و گیوه‌چی در روزنامه جوان ارسال نمودم.

از آنجا كه حدود دو سوم مصاحبه من حذف شده و در برخی موارد پاسخ یک سؤال در ذیل سؤال دیگری قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبی در مصاحبه ذكر گردیده كه به‌هیچ وجه در اظهارات بنده نبوده بلكه برخی از دوستان روزنامه منویات ذهنی خود و آنچه كه دوست داشتند از زبان من (به سلیقه آنان) بشنوند، در روزنامه به چاپ رسانده‌اند. خواهشمندم دستور فرمائید متن كامل مصاحبه اینجانب برای رفع هرگونه شبهه درآن روزنامه محترم به چاپ برسد.

در پایان تصریح می‌نمایم كه اینجانب فقط مسئولیت كلیه مطالبی را كه در تاریخ ١۶ خرداد به عنوان متن نهایی در جلسه مصاحبه برای روزنامه ارسال كرده‌ام می‌پذیرم و مطالب غیر آن ربطی به اینجانب ندارد."

الویری همچنین در سایت رسمی خود و خطاب به مردم و ارباب جراید خاطرنشان می‌سازد "از آنجا كه روزنامه جوان در ویژه‌نامه اخیر، بخش‌های زیادی از مصاحبه اینجانب را حذف، قسمت‌هائی را جابجا و مطالبی خلاف نظر من را در مصاحبه اضافه نموده، جهت رفع هر‌گونه شبهه، متن كامل این مصاحبه، كه در تاریخ ١۶ خرداد در اختیار روزنامه جوان قرار گرفته، را در سایت رسمی خود منتشر می‌كنم."

متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:

آقای الویری! در سابقه مصاحبه‌های شما با رسانه‌های مختلف تنها رسانه‌هایی مشاهده می‌شود که بعد از انتخابات به دلایل مختلف از جمله اقدام علیه نظام و یا ارتباط با جریانات خارج ازکشور تعطیل و یا توقیف شده‌اند، آیا دلیل خاصی داشت که با این سایت‌ها مصاحبه انجام می‌دادید؟

من هیچ فیلتری برای خودم قائل نبودم و با هر سایت و روزنامه‌ای که درخواست گفت‌و گو داشت، مصاحبه انجام می‌دادم. البته رسانه‌هائی كه امانت‌داری نمی‌كردند و مصاحبه را مثله می‌كردند از نظر من در لیست سیاه قرار می‌گرفتند و دیگر با آنان مصاحبه نمی‌كردم. گفت‌و گو با یک سایت یا روزنامه به معنی پذیرش مواضع آن سایت یا روزنامه نیست. یادم نمی‌رود كه شهید مطهری در زمان شاه با مجله "زن روز" آن موقع مصاحبه كرده بود. بسیاری از متدینین بر او خرده گرفتند كه چرا با یک مجله مبتذل مصاحبه كرده‌ای. استدلال شهید مطهری این بود كه هدف رساندن پیام به مخاطب است. 

من با همه سایت‌ها اعم از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب كه خواستار مصاحبه شدند گفت‌و گو و مصاحبه كرده‌ام و مقالاتی در سایت شخصی خود منتشر كردم كه رسانه‌ها از آن گرفته و منتشر كرده‌اند. حالا اگر این مقالات را رسانه‌های اصلاح‌طلب درج كرده‌اند، اما اصول‌گرایان نه به من مربوط نیست. بروید از خودشان بپرسید.


آماری که من از تعداد مصاحبه‌های شما تهیه کردم، از ابتدای سال 88 تنها با یک روزنامه آن اعتماد ملی و در سایت‌ها هم گفت‌و گوهای مکرر با جمهوریت و کلمه، قلم و.. داشتید که بیشتر این سایت‌ها به دلایل مختلف توقیف و یا وابسته با بیگانه شناخته شده‌اند؟


انگار بحث جدی ما از همین ابتدای مصاحبه آغازشده است. همانطورکه اشاره کردم، من هیچ محدودیتی برای خودم قائل نیستم و اعتقاد دارم که اطلاعاتی که دارم باید در اختیار مردم قراردهم. اگر سایت یا روزنامه‌ای تخلف كرد باید خودش پاسخ‌گو باشد اما دلیل نمی‌شود كه تا زمانی كه رسانه‌ای دایر است به دلیل اینكه ممكن است روزی بسته شود من با آن گفت‌و گو نكنم.

بسیاری از این سایت‌ها به دلیل ارتباط با بیگانه توقیف و یا فیلتر شدند، یعنی اهداف یک رسانه برای شما اهمیتی نداشت؟

یكی از اختلافات من با دوستان شما همین است که من با اینگونه فیلتر كردن‌ها مخالف هستم و معتقدم به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که سایت‌های اطلاع‌رسانی فیلترشود. من با تعطیل شدن روزنامه اعتمادملی هم مخالف بودم و در این زمینه هم مصاحبه‌ای انجام دادم. 

من با توقیف و تعطیل شدن روزنامه و سایت‌های مختلف به شکل گسترده مخالف هستم و متهم کردن این سایت‌ها به ارتباط با جریان خارج از کشور را هم قبول ندارم و این روش که مخالف را به جریان خارج از کشور نسبت دهیم، قبول ندارم و این‌گونه رفتارها را به صلاح کشور نمی‌دانم. 

اما طبق اعلام وزارت اطلاعات از چند ماه قبل ازانتخابات 88 بیش از 60 موسسه و سایت غیر مجاز که دنبال براندازی نظام بودند، چطور شما این موضوع را نادیده گرفتید و با توقیف سایت‌های وابسته و برانداز نظام مخالف هستید؟

اطلاعاتی که من داشتم خلاف این موضوع را نشان می‌داد و باور من اینگونه بود که این سایت‌ها در جهت نظام اما با یک نگرش و رویکرد دیگری فعالیت می‌کنند. باید بپذیریم همان طور كه اثر انگشت دو نفر عین هم نیست فكر و اندیشه دو نفر نیز نمی‌تواند عین هم باشد. ما باید این تنوع سلیقه‌ها را به رسمیت بشناسیم و به آن احترام بگذاریم. درست نیست هر كس كه مثل ما فكر نكرد را عامل و وابسته به بیگانه بنامیم.

آقای الویری این روزها از شما به عنوان یکی از طراحان جریان فتنه نام برده می‌شود، این موضوع تاچه اندازه صحت دارد؟

برای من خیلی جالب است که همین روزنامه جوان مدتی پیش خبری را با این مضمون كه "الویری از طرف كروبی به دنبال سازماندهی جریان فتنه در کشوراست"، منتشرکرده بود. 

برای من جای تعجب دارد که روزنامه جوان این مطلب را از چه منبعی به دست آورده است، چرا که این موضوع از اساس و بنیان اشتباه و باطل است.

اما قبل از اینکه روزنامه جوان این مطلب موثق را منتشرکند، سایت‌ها و رسانه‌های مختلفی در رابطه با این موضوع مطالبی را منتشر کرده بودند، فقط کافی است اسم شما را در اینترنت جستجو کنیم، تعداد زیادی خبر، گفت‌وگو و مقاله در رابطه با نقش شما در فتنه‌های بعد از انتخابات به دست می‌آید!؟

برای اینكه فضای مصاحبه تلطیف شود بگذارید در رابطه با "موثق" بودن آنچه كه روزنامه جوان منتشر كرد لطیفه‌ای را بگویم. می‌گویند یک بنده خدائی به‌طور ناگهانی به دوستش در خیابان برخورد كرد و به او گفت: اه حسن توئی؟ من چندی پیش باخبر شدم كه تو مردی. حسن گفت نه اینطور نیست من زنده هستم، مگه نمی‌بینی. طرف گفت نه بابا، تو مردی. چون اون منبع خبری كه خبر مرگتو داد كاملا موثق بوده!!!
اما برگردیم به مطالب موثق شما یعنی نقش من در حوادث پس از انتخابات. من در جریان انتخابات فعال بودم، اما پس از انتخابات، به غیراز راهپیمائی 25 خرداد، در هیچ تجمعی حضور نداشتم. تنها فعالیت تشكیلاتی من پس از انتخابات، حضور در كمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات بود كه توسط آقایان موسوی، كروبی و خاتمی تشكیل شد و با دستگیری ما در 17 شهریور فعالیت این كمیته متوقف شد. دادگاه عضویت ما در كمیته فوق را خلاف قانون ندانست و تبرئه شدیم اما بنده را به علت شركت در راهپیمائی 25 خرداد به یک سال حبس تعلیقی محكوم كرد. حالا شما كه مدعی شده‌اید كه من جزء جریان فتنه و یا طراحان فتنه بوده‌ام باید مصداق فتنه را نشان بدهید.
من در اینجا صریحا می‌گویم هیچ یک از كسانی را كه در چارچوب قانون خواستار مطالبات قانونی خود و دیگران هستند فتنه‌گر نمی‌دانم. به خصوص افرادی را كه عشق و اعتقادشان به اسلام و ایران را در روزهای سخت نشان داده‌اند.

مقام رهبری بارها در سخنان‌شان بعد از انتخابات نسبت به جریان فتنه و هوشیاری آحاد جامعه هشدار داده‌اند، فکر نمی‌کنید این نظر شما در رابطه با عدم قبول جریان فتنه با صحبت‌های رهبری در تناقض است؟

البته من به شخصه به این موضوع معتقد هستم که در جریان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جریاناتی که سمت و سوی آنها به ضد انقلاب بر می‌گردد سعی داشتند از وضعیت به وجود آمده سوءاستفاده کنند. به عبارت دیگر جریانات برانداز که سال‌هاست دنبال اهداف خود هستند، از یک فضای آشوب‌زده بهر‌ه‌برداری‌های خاص خودشان را می‌كنند و این فضای آشوب‌زده و ملتهب پس ا زانتخابات سال گذشته به نوعی فراهم شد.
این نکته را هم بگویم که چنانچه به افرادی که سابقه درخشانی در نظام و انقلاب داشته‌اند، تهمت فتنه‌گر وارد کنیم، استوانه‌های تنومندی را كه در شرایط دشوار، جامعه سخت به آن‌ها نیازمند است فرو خواهد ریخت. حساب جریان فتنه با حساب معترضین به انتخابات جداست.

شما به چه علتی دستگیر شدید؟

زمانی که درتحقیقات کمیته پیگیری آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات، تعداد کشته شدگان به عدد72 رسید و به محض اینکه آقای بهشتی سخنگوی کمیته این آمار را اعلام کرد، بلافاصله هم دفتر کمیته پیگیری پلمب شد و تمام مدارک و وسایل ضبط و من و آقای بهشتی و آقای دكتر امینی (استاد حقوق دانشگاه شیراز) دستگیرشدیم.

به نظر می‌رسد در قضیه تعداد کشته شدگان سهوا و یا شاید هم عمدا آماری اعلام شد که نظام بالطبع آن تحت فشار قرار بگیرد. البته ما به نیت خیر شما در مورد حضور در این کمیته شک نداریم ولی عددی که اعلام شد مقداری مشکوک بود با این اوصاف آماری که از طرف کمیته در رابطه با تعداد کشته شدگان اعلام شد تا چه میزان مستند و با توجه به واقعیت‌ها بود؟

آقای بهشتی بر مبنای اطلاعاتی که در دفتر و توسط کارکنان دفتر کمیته به دست آمده بود، این آمار را اعلام کرده بود و من هم تصور می‌کنم که این آمار بدون هیچ قصد و غرضی اعلام شده است و تمام این موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمینه فعالیت‌های كمیته اعم از جمع‌آوری پول جهت كمک به خانواده‌های آسیب دیده و یا انتشار آمار جان باختگان و غیره تبرئه شدیم.

اما شما با وثیقه آزاد شدید؟

بله من به قید وثیقه آزاد شدم ولی این به معنی ثبوت مجرمیت نبود زیرا دادگاه من در آن زمان تشكیل نشده بود. 3اتهام از سوی دادستانی به من وارد شده بود، یکی فعلیت در کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات. دیگری در رابطه با مصاحبه‌هایی که انجام داده بودم و سوم شركت در راهپیمائی 25 خرداد. در رابطه با مصاحبه‌ها و حضور درکمیته پیگیری من در دادگاه تبرئه شدم، اما دادگاه دلایل من را برای شرکت در راهپیمایی نپذیرفت و من به یکسال حبس تعلیقی محکوم شدم.

در مجلس هم کمیته‌ای برای پیگیری همین موضوع کشته شدگان تشکیل شد، اما در نهایت آمار ارائه شده توسط مجلس با آمارمد نظر شما بسیار متفاوت و پایین‌تر است، چطور شما به آمار 72 کشته دست پیدا کردید؟

ما اطلاعات و اسامی69نفر جان‌باخته را به مجلس ارائه کردیم، اما چند روز بعد مجلس اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی از طرف کمیته پیگیری دریافت نشده است، مجدداً نسخه دیگری را برای كمیسیون امنیت ملی مجلس فرستادیم. تا آن زمان كمیته ما به عدد 69 رسیده بود و بعد به 72 رسید و با دستگیری ما كار متوقف شد.


شما این آمار کشته شدگان را براساس چه مدارک و تحقیقاتی به‌دست آوردید؟

كمیته پیگیری آسیب‌دیدگان شماره تلفن، نشانی دفتر و نشانی الكترونیكی خود را در رسانه‌ها منتشر كرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختیار كمیته بگذارند.

یعنی تنها مبنای شما در رابطه با تعداد کشته شدگان تماس تلفنی و نظرات سایت بود؟

بعد از هر تماس کمیته پیگیری با درج مشخصات تماس گیرندگان، اقدام به تحقیق وانجام مصاحبه با خانواده کشته شدگان داشت، که در نهایت این آمار به‌دست آمد.

کمیته پیگری که در آن زمان با ارگان و یا دستگاهی ارتباط نداشت، چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع می‌شدید؟

ما شخصی را به سازمان بهشت زهرا معرفی كردیم تا اطلاعات بگیرد. جلسه‌ای نیز با كمیته منتخب شورای شهر داشتیم. كمیسیون امنیت ملی مجلس هم از ما دعوت كرد تا برای تبادل اطلاعات هماهنگی كنیم.


آقای الویری! طبق اسناد به دست آمده پرو‍ژه كشته‌سازی از ماه‌ها قبل از انتخابات کلید خورده بود آنجا که بحث ترور یکی از کاندیداها و یا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد و یا موضوع ترور آقای خاتمی در پرواز اهواز تهران و ....به نظر می‌رسد این موضوعی نیست که یک شبه یا دو شبه اتفاق افتاده باشد. به نظر می‌رسد دست جریانات خارجی و ضد انقلاب دراین جریان پیداست. البته این به آن معنا نیست که شما با اطلاع از این نیت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بوده‌اید. و لیکن این موضوع که جریان خارج‌نشین با هدف تهییج مردم در داخل دنبال کشته‌سازی بود غیر قابل کتمان است. از سوی دیگر بخش زیادی از آمارهای موجود غیر واقعی و ساختگی است حداقل موضوع این است که خود ما در روزنامه جوان با چند تن از افرادی که در این لیست به‌عنوان کشته مطرح شده بودند مصاحبه کردیم و زنده بودنشان را بررسی کردیم، چطور است كه شما این موضوع را نادیده گرفته‌اید و بازهم به آمار72 كشته تاكید دارید؟

ذكر این عدد بر مبنای یافته‌ها واطلاعات جمع آوری شده سطح شهر است و افرادی هم كه در كمیته فعایت داشتند، افرادی شناخته شده و مورد اطمینان بودند. البته احتمال اشتباه در این موضوع را نفی نمی‌کنم و لیکن به طور قاطع و صریح اعلام می‌كنم كه ما هیچ قصد و هدف سویی در اعلام آمار نداشتیم و حتی به اصل امانت‌داری و رازداری اسناد و مداركی كه به كمیته تحویل داده می‌شد، پایبند بودیم. بازهم تاکید می‌کنم من احتمال اشتباه را در یک چنین موضوع حساسی نفی نمی‌كنم، احتمال این موضوع است كه در این لیست اشتباهاتی هم وجود داشته است.

اما دررابطه با این موضوع و آمارهای نادرست به نظام ضربات جبران‌ناپذیری وارد شد!

این موضوع به قضیه هولوكاست و ادعاهای مختلف برای كشته شدكان شباهت دارد. در حالی كه مسأله اصلی تعداد كشته شدگان نیست. نگاه اصلی باید به گونه‌ای باشد كه حتی اگر یک نفر بی‌گناه هم كشته شده باشد، دغدغه رسیدگی به پرونده این یک نفر هم در كشور وجود داشته باشد.

یکی از کسانی که نامش در این لیست وجود داشت فردی به نام سعیده پور‌آقایی است که بعدها مشخص شد وی از خانه فرار کرده و لیکن اسمش در لیست مذکور وجود داشت. که البته آقای موسوی هم درمراسم ختم ساختگی این فرد شرکت کرد! شما احتمالا بهتر از من می‌دانید خواهر این فرد سپیده پور‌آقایی از فعالان کمیته گزارشگران حقوق بشر و از نزدیکان کیوان رفیعی عامل کد دار گروهک مجاهدین خلق بوده است. اینکه نام این فرد در لیست کشته شدگان منتشر می‌شود از آن دست شواهدی است که بر جعلی و مشکوک بودن این لیست صحه می‌گذارد؟

بله- این از همان مواردی است که گفتم اشتباه بوده است و البته کمیته این موضوع را فورا اعلام کرد. یادم هست آقای مقیسه كه دفتر كمیته را اداره می‌كرد در اولین جلسه نام دو نفر را كه به اشتباه جزء جان باختگان ذكر شده بود اعلام كرد كه یكی از آنها سعیده پورآقائی بود. در مورد خواهر این فرد و یا کیوان رفیعی اطلاعات من صفر است. یک‌روز به اشتباه نام سعیده پور‌آقائی در لیست جان باختگان آمد و پس از سه چهار روز گفتند اشتباه شده و از لیست خارج شد. هیچ غرض و مرضی هم حداقل از ناحیه دوستان ما در کار نبوده.


نكته دیگر اینکه این لیست اسامی که کمیته منتشر کرد کاملا منطبق با لیستی است که از طریق کیوان رفیعی عامل کد دار منافقین در اختیار محسن مخملباف که سخنگوی خارج از کشور مهندس موسوی بود قرار گرفت و همین ایمیل برای آقای بهشتی ارسال شد و لیست مذکور که شامل 72 نفر بود به‌عنوان کشته شدگان حوادث پس از انتخابات منتشر شد. سند مربوط به این ایمیل موجود است. البته این به آن معنا نیست که همه اعضای کمیته مذکور از این ایمیل با خبر بوده‌اند. خود شما از این ایمیل و لیستی که آمده بود خبر دارید؟

نه، من از موضوعی که شما می‌گویید بی‌خبرم. و لیکن به صراحت اعلام می‌كنم كه اگر برای افراد كمیته پیگیری صحت و یا غیر واقعی بودن مطلب و اسمی مشخص می‌شد هیچ انگیزه‌ای برای عدد‌سازی دروغی وجود نداشته است. ما هدفمان پیگیری موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود و با نیت خیر وارد این کار شدیم. ضمنا به طور قطع می‌گویم هرگز لیست 69 یا 72 نفره که ما منتشر کردیم بر گرفته از کانال خارجی که شما گفتید نبود، زیرا لیست ما، در تماس با خانواده های جان باختگان به تدریج جمع‌آوری شد. علت تشابه لیست می‌تواند این باشد که آن‌ها از لیست ما گرفته باشند نه ما از آن‌ها.


جناب آقای الویری! ما شما را فردی انقلابی با پیشینه سوابق مبارزاتی قبل از انقلاب و خدمت به نظام امام و انقلاب دربعد از انقلاب می‌دانیم. شما در جریان حوادث و اتفاقات یك‌سال گذشته به نوعی سكوت كردید و در راستای محكوم كردن حوادث اقدامی انجام نداده‌اید، در صورتی كه از شما به‌عنوان یک شخص انقلابی و دارای سابقه مدیریتی در سال‌های گذشته انتظار می‌رفت كه در برابر این اتفاقات که کلیت نظام را نشانه رفته بود واكنشی داشته باشید، آیا این سكوت به علت معذورات حزبی و جناحی بوده است؟

خیر – من اصلا عضو حزبی نیستم تا معذوریت حزبی داشته باشم. من بر مبنای باورها و اعتقاداتم حرف می‌زنم. این باور و اعتقاد هم همان عشق به اسلام و ایران است كه به خاطر آن 5بار قبل از انقلاب به زندان رفتم و شكنجه شدم. امیدوارم باقیمانده عمر هم آتش این عشق در دلم روشن و فروزان بماند.
موضع‌گیری‌های من بعد از انتخابات هم یک رویكرد انتقادی نسبت به دولت‌مردان بود و معتقد بودم كه اعتراض افراد معترض را نباید با زور پاسخ داد، بلكه روش های منطقی و قانونی برای این موضوع وجود دارد.
من قبول دارم كه از هر حادثه‌ای ولو كوچک در كشور، جریانات بیگانه و ضد انقلاب سوء استفاده می‌كنند و در این مورد هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. اما ما نباید با كار‌های نسنجیده بهانه به دست آنان بدهیم. متاسفانه اتفاقات یکسال گذشته هم فارغ از این موضوع نبود.
بدون تردید جریان ضد انقلاب در ماجرای بعد ازانتخابات به دنبال بهره‌برداری و سوء استفاده از شرایط موجود بود و هست. من معتقدم كه در شرایط كنونی هم می‌توان با استفاده از راهكار‌های منطقی بین دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتی به‌وجود آوریم و از این طریق از سوءاستفاده جریانات مخالف نظام و ضد انقلاب که مترصد ضربه زدن به ایران است جلوگیری كنیم.

چرا همین دلسوزان انقلابی كه مورد نظر شما هستند و از آنها انتظار زیادی در كشور است، توهین به امام و رهبری و نظام و به تاراج رفتن میراث معنوی امام (ره) واکنش نشان ندادند؟

بر عكس، جریان منتقد كه در میان آنان بسیاری از مبارزین و انقلابیون قبل از انقلاب، مراجع، روحانیون انقلابی، جبهه رفته‌ها و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی و نزدیكان امام خمینی به چشم می‌خورند رفتارهای دولت‌مردان نظیر دستگیری‌ها، اعتراف‌گیری‌ها، بستن مطبوعات و سایت‌ها و نظیر این‌ها را به تاراج رفتن میراث امام وتضعیف نظام و رهبری می‌دانند.
البته هرگونه اعتراض و یا شکایت از موضوعی باید در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجار‌شکنی و میدان دادان به جریانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملی می‌دانم.

بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثی بود که بعد از انتخابات به کرات از طرف آقایان موسوی و کروبی و برخی هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود این بحث از ماه‌ها قبل از انتخابات مطرح شده است. برای اولین بار در پاییز 87 آقای بهزاد نبوی بحث تقلب را مطرح کرد، از سوی دیگر آقای کروبی هم در سخنانی پیش از انتخابات با توصیه به دوستانش به صراحت اعلام می‌کند که به هیچ وجه در انتخابات تقلب نمی‌شود و نباید اعتماد عمومی مردم را سلب کرد، اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح می‌شود. آقای محتشمی‌پور در جلسه روز شنبه 23 خرداد در مجمع روحانیون به آقای موسوی می‌گوید ما آن‌قدر سند و مدرک از تقلب داریم که اگر مقاومت کنی رییس جمهورت می‌کنیم! حتی برخی معتقدند دلیل ایجاد توهم برای آقای موسوی همین سخنان محتشمی‌پور به‌عنوان رییس کمیته صیانت از آرا آقای موسوی بوده است. ازآن طرف مقام معظم رهبری هم زیر سوال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر کشور دانسته‌اند، پافشاری دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبری به چه علتی بوده است؟

در مورد مواضع میرحسین موسوی و نزدیکان‌شان و کروبی خودشان باید پاسخ‌گو باشند، اما من به‌عنوان مسئول کمیته صیانت از آرای آقای کروبی ماحصل برداشت‌هایی که در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضورمقام معظم رهبری ارائه کردم.
نگرانی از سلامت یک انتخابات می‌تواند به‌طور طبیعی وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگرانی طبیعی و در همه انتخابات‌های گذشته هم وجود داشته است. این دغدغه اتفاقا بد هم نیست زیرا باعث دقت بیشتر برگزارکنندگان انتخابات می‌شود.
اما اینکه پروژه‌ای به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پایه‌ریزی شده باشد، حداقل در ستاد آقای کروبی را نفی می‌کنم.
متاسفانه ما فکر می‌کنیم که اگر انتقادی از یک فرد یا یک ارگان نظام می‌شود، تمام نظام زیر سوال رفته است، در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از اینگونه صحبت‌ها است.
نظامی داریم که 98 درصد به آن رای مثبت دادند و بیش صدها هزار نفر در عرصه‌های مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ این نظام به شهادت رسیدند. نظام جمهوری اسلامی مجموعه‌ای از رهبری و قوه قضائیه و مجریه و دستگاه‌های مختلف است. نباید هر نقدی را تضعیف نظام تلقی كنیم.

اما دوستان شما که بارها به موضوع تقلب اصرارداشتند، نه تنها در فرصت قانونی هیچ سندی ارائه نکردند، بلکه در یکسال گذشته هم سندی ارائه نکردند و پیوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محکوم کرده‌اند!

ما در کمیته صیانت از آرای آقای کروبی در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامه‌های مختلفی را به مراجع مختلف، شورای نگهبان و حتی رهبری نظام ارسال کردیم. شكایت جامع ما هم در24 خرداد تقدیم شورای نگهبان شد. تا جائی كه من خبر دارم آقای محتشمی‌پور نیز در ستاد آقای موسوی همین كار را انجام دادند. اما من در مورد سایر دوستان پاسخ‌گو نیستم. من پس از تایید صحت انتخابات توسط شورای نگهبان از بیان هر‌گونه بحثی در رسانه‌ها در این‌باره خود‌داری كردم. این نكته را هم اضافه كنم كه شما ممكن است با یک قانون كه تمام مراحل آن اعم از تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان را گذرانده مخالف باشی و حتی در این مورد حرف بزنی و این كار شما خلاف نیست. مهم این است كه اگر امری كلیه مراحل قانونی را طی كرد باید به آن تمكین كنیم ولو اینكه از نظر كارشناسی نظر دیگری داشته باشیم. و بدون محدودیت زمانی براساس اسناد و شواهد موجود و مبنای قانون روند کلی انتخابات را بررسی کند.

آقای الویری! در این شرایط که بیشتر افراد و مسئولان برای حرکت کشور به سمت آرامش و همت و کار مضاعف برای جبران عقب‌ماندگی‌ها سکوت کرده‌اند، فکر نمی‌کنید که این نوع موضع‌گیری‌ها به نوعی موجب التهاب در جامعه و تشویق بیگانگان شود؟

این موضوعی که شما اشاره می‌کنید، یعنی اینکه صدای مخالف را ساکت کنیم، روزنامه و سایت‌ها را ببنیدم و اجازه بدهیم که دولت هرکاری که دلش می‌خواهد انجام دهد. نتیجه این خواهد شد که جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگینی خواهد رفت. در اصل نهم قانون اساسی آمده است که هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات سلب كند. 

مثلی است معروف كه می‌گوید "دست شكسته كار می‌كند اما دل شكسته كار نمی‌كند". تجربه تلخ كشورهای كمونیستی و شوروی سابق را بیاد داشته باشیم كه چگونه به دلیل ناذیده گرفتن آزادی‌ها و سلایق فردی، علی‌رغم شعارهای آرمانی و بلند‌پروازانه پس از 80 سال فرو پاشید. شما اگر به سلایق و عقاید افراد اجازه بروز و ظهور ندادید دل او را شكسته‌اید و دیگر دستش به كار نمی‌رود. بنابراین ایجاد فضای باز برای انتقاد و ابراز دیدگاه‌ها نه تنها خلاف همت و كار مضاعف نیست، بلكه مقوم و لازمه آن است. شما ببینید بهروری نیروی انسانی (كه شاخصی برای شعار همت و كار مضاعف می‌تواند باشد) در كشورهای آزاد بیشتر بوده است یا در كشورهای غیر آزاد. 

باید بپذیریم كه ایران باید به‌وسیله همه ایرانیان كه حاضر به فعالیت در چارچوب هنجارهای قانونی موجود هستند ساخته شود و دیدگاه‌های آنها را باید محترم بشماریم. جامعه یک‌صدائی راه به جائی نخواهد برد.

"ویرانگری و تخریب به سود هیچ‌کس نیست و نباید برای احقاق حقوق به روش‌های غیر اخلاقی متوسل شد" این جمله بخشی از یکی از مقالاتی است که شما چندی پیش منتشر کردید، با توجه به این دیدگاه چرا و به چه علت زمانی که کروبی با اقدامات خود به دنبال تحریک افکار عمومی بود شما در سمت مشاورش این جملات و دیدگاه‌ها را به آقای کروبی انتقال نمی‌دادید؟

تنها فراخوانی که اعلام شد مربوط به روز 25 خرداد بود که به صورت مشترک توسط موسوی و کروبی اعلام شد و این فراخوان هم به نظر من هیچ کارغیرقانونی نبود، چرا که به وزارت کشور تقاضای راهپیمایی خود را اعلام کردند.

البته وزارت کشور مجوز نداد؟

بسیاری از افراد و خود من هم معتقد هستند که طبق اصل 27قانون اساسی راهپیمایی و تجمع نیازی به اخذ مجوز ندارد. اصل 27 به‌طور صریح می‌گوید: تشكیل اجتماعات و راهپیمایی‌‌ها، بدون حمل و سلاح، به شرط آنكه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. این نكته را هم اضافه كنم كه بنده سمت مشاورت آقای كروبی را نداشتم. تنها مسئولیت من پس از انتخابات عضویت در كمیته پیگیری آسیب دیدگان بود.

اما بسیاری از این راهپیمایی‌ها در آخر به درگیری و اغتشاش کشیده شد، چطور شما این موضوع را نادیده می‌گیرید؟

بعد از 25خرداد هیچ کدام از راهپیمایی‌ها بنابر درخواست آقای کروبی نبود، به غیر از روز قدس و 22 بهمن که در روز قدس هم من در زندان بودم.

اگر آقای کروبی تنها یک بار اعلام فراخوان راهپیمایی داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطق‌ها و پیام‌های خود به ویژه با تهمت به نظام به نوعی جامعه را به سمت التهاب و نگرانی می‌کشاند، شما که مخالف ویرانگری و تخریب هستید، بازهم این موضوع را قانونی می‌دانید؟

این موارد را باید از خود آقای کروبی سوال کنید، چرا که من مسئولیتی که در قبال آقای کروبی داشتم، پیگری امور آسیب‌دیدگان بود که این کمیته پیگیری هم بعد ازدستگیری من در تاریخ 17 شهریور به نوعی تمام شد. 

کروبی با استدلال‌هایی که داشت، موضوع تجاوز در زندان‌ها را اعلام کرد و به علت اینکه اطلاعی در این زمینه ندارم مطالب آقای کروبی را نه تایید می‌كنم و نه تکذیب. 

به چه علت شما در انتخابات به سمت آقای کروبی رفتید؟

من آقای کروبی را به جهت سوابق انقلابی و حضوردر مدیریت‌ها کلان یک فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامی می‌دانستم و احساس می‌کردم که در زمینه برنامه‌های اقتصادی و سیاسی به نظرات من نزدیک‌تر است.
به عبارت دیگر آقای کروبی به نظر متخصصین اقتدا می‌کند و آمادگی پذیرش نظرات کارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادی با سلایق و برنامه‌های آقای موسوی موافق نبودم. در رابطه با آقای احمدی‌نژاد هم به هیچ‌وجه و از هیچ نظر با سلایق و افکارش موافق نبودم. آقای محسن‌رضایی هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراین من و چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با تدوین برنامه‌ای در زمینه‌ای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با آقای كروبی همكاری كنیم.

این مواردی که اشاره کردید، مربوط به زمان پیش از انتخابات بود در حال حاضر هم با توجه به اقدامات آقای کروبی هنوز هم همین نظر رادارید؟

شاید با برخی از رفتارها مشکل داشته باشم اما اینکه افرادی به صورت دائم علیه آقای کروبی تبلیغ کنند و عنوان یکی از سران فتنه را به وی اختصاص دهند، راه درست و اصولی نیست. من افرادی نظیر كروبی را جزء خدمت‌گذران و سرمایه ‌های نظام می‌دانم. ما مجاز نیستیم سرمایه‌های نظام را به دلیل اختلافات سیاسی به تاراج دهیم. 

همین آقای کروبی، به نظام جمهوری اسلامی تهمت تجاوز در زندان‌ها را وارد کرده است، باز هم شما معتقدید که این فرد در بین مردم محبوبیت دارد؟

این چه حرفی است كه به محض اینكه شخصی یک مآمور زندان و یا یک كارمند را متهم به تخلفی می‌كند تهمت به نظام تلقی می‌شود. اما از سوی دیگر وقتی در كهریزک چند نفر در زندان كشته می‌شوند و یا به كوی دانشگاه نیمه شب حمله می‌شود این حساسیت وجود ندارد.
آقای کروبی بر مبنای یک‌سری استدلال‌ها این موضوع را اعلام کرده است، من در حال حاضر در مقام دفاع از آقای کروبی نیستم. این اختلاف‌نظر را هم با ایشان دارم که منطقی بود قبل از منتشر کردن نامه، بررسی‌ها را کامل و در مرحله بعد و در صورت احراز، موضوع اعلام می‌کرد.

بنابر اسناد به دست آمده توسط وزارت اطلاعات برخی از آقازاده‌ها و سران فتنه با ارتباط با جریانات خارجی به دنبال براندازی نظام بودند، شما این موضوع را هم نفی می‌کنید؟

خود این موضوع باید ثابت شود و تنها یک ادعا مسأله را حل نمی‌کند، اگر فردی به دولت انتفاد داشته باشد، این شخص ضد نظام نیست و نمی‌توان عنوان ارتباط با بیگانه به او وارد کرد.
برای من قابل قبول نیست که چهره‌هایی همچون آقایان موسوی،کروبی و خاتمی وابستگی به جریانات خارج از کشور داشته باشند. اگر با این روش‌ها چهره‌های انقلاب را ملكوک كنیم ‌چی باقی می‌ماند.

آقای الویری !شما در تمامی پاسخ‌هایتان به نوعی موضوع را به دولت نسبت می‌دهید، بحث ما در رابطه با دولت نیست، موضوع براندازی نظام است که فکر می‌کنم بسیار بالاتر از تخریب دولت باشد!

من این موضوعات را اتهامات بی‌اساس می‌دانم و به واقع به صادق و سالم بودن افرادی همچون مصطفی تاجزاده، بهزادنبوی، میردامادی، باقی و... اعتقاد دارم و با اطمینان خاطر بر این باور هستم که این افراد مدافع نظام هستند،اما متاسفانه همواره این روش‌ها وجود داشته است که برای اینکه رقیب را از صحنه خارج کنند، اتهاماتی نظیر جاسوسی و وابسته بیگانه بودن وارد می کردند. 

بسیاری از این افراد انقلابی که مد نظر شما هستند، در دادگاه‌های بعد از حوادث اعترافاتی را در زمینه همکاری با بیگانه و جریانات خارج از کشور داشتند، چطور شما این موضوع را نادیده گرفته‌اید؟

نگهداری در زندان انفرادی برای فردی که به طور دائم صدها صفحه در روز مطالعه انجام می‌دهد و با ده‌ها نفر در تماس است و قرار گرفتن در یک سلول انفرادی و ایزوله شدن از كلیه اخبار خودش یک شکنجه است.
بنابراین من به هیچ‌وجه افرادی را که در این شرایط مجبور به بیان سخنانی شده اند را نکوهش نمی‌کنم.

اما آقای عطریانفر مدت‌ها بعد از آزادی در گفت‌و گو با رسانه‌های مختلف صحبت‌هایی برخلاف نظرات شما داشته‌اند، اما شما به مواردی چون شکنجه و زندان انفرادی اشاره می‌کنید؟

من به نظرات آقای عطریان‌فر احترام می‌گذارم. شاید هم نظرات سابقش تغییر كرده باشد كه باز هم برای من قابل احترام است.

یکی از انتقاداتی که همواره به شما وارد شده، مربوط به پیش‌بینی‌های غلط و اشتباه در زمان مختلف است، به‌طور مثال شما در تاریخ 27 /12/87 در گفت‌وگو با ایسکانیوز اعلام کردید که انتخابات به درو دوم نمی‌رود، در حالی که در تاریخ 18/3/1388 در مصاحبه‌ای با روز‌آنلاین دور دوم انتخابات را پیش‌بینی کردید و در مواردی هم به عمیق‌تر شدن وقایع بعد از انتخابات اشاره داشته‌اید، آیا این انتقادات را قبول دارید؟

مطلبی که در رابطه با یک مرحله بودن انتخابات گفتم مربوط به زمان کاندیدایی آقای خاتمی بود و من هم بر این باور بودم که انتخابات با حضور خاتمی یک مرحله‌ای تمام خواهد شد. من با انصراف آقای خاتمی مخالف بودم. در حال حاضر هم همین برداشت را دارم که چنانچه خاتمی انصراف نداده بود، با استقبال عظیمی که در سفر به 3استان از او مشاهده کردیم بازبا رای بالاو قاطع در مرحله اول به پیروزی می‌رسید.
اما در رابطه با مصاحبه 18 /3/88 با روز آنلاین در رابطه با پیش‌بینی دو مرحله‌ای شدن انتخابات. بله پیش‌بینی من این بود كه انتخابات بین موسوی و یک نفر دیگر با تقدم آقای موسوی به مرحله دوم کشیده می‌شد.

شما با چه معیاری این مطالب را عنوان می‌کنید؟

برداشت من بر مبنای نظر سنجی‌ها و اطلاعاتی است که دریافت کردم ودر آن زمان معتقد بودم که میرحسین موسوی با رای بالا انتخاب خواهد شد.
در رابطه با انتقاد سوم یعنی عمیق‌تر شدن وقایع بعد از انتخابات، معتقدم که در حال حاضر جامعه با 3مشکل و یا بحران موجه است و نباید به این آرامش ظاهری بسنده کنیم.
یکی مشکل پرونده هسته‌ای و تهدیدات خارجی است که باید با درایت خاصی برطرف شود و الا کشور در معرض خطرات جدی قرار می‌گیرد. البته ابتکار جدید دولت در مورد تبادل سوخت در ترکیه را اقدام بسیار درست و منطقی و به نفع منافع ملی می‌دانم. موضوع دوم وضعیت اقتصادی کشور است، بسیاری از شاخص‌های اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد. وابستگی شدید بودجه به دلارهای نفتی، رکود توام با تورم، نرخ بالای بیکاری و کاهش نرخ سرمایه‌گذاری و....نمونه‌ای از این شاخص‌ها است. 

از نظرسیاسی و اجتماعی هم وجدان منتقدین، که از نظر کیفی و کمی بخش مهمی از جامعه را تشکیل می‌دهند، نسبت به آنچه که بعد از انتخابات صورت گرفته راضی نیست و تا زمانی که این آرامش به وجدان جامعه بر نگردد نمی‌توان به سکوت ظاهری مردم دل خوش کرد.

اما شما چگونه خود را جای وجدان جامعه قرار می‌دهید، یعنی شما و دوستان‌تان که به صورت مرتب از فضای بحرانی جامعه صحبت می‌کنید، از وجدان بیش از 70 میلیون آدم سالم و بالغ خبر دارید؟

این برداشت من است. شما می‌‌توانید یک برداشت دیگری داشته باشید. متأسفانه در كشور یک سیستم نظرسنجی كامل نداریم تا بتوان روی آن حساب كرد و هر جناحی گمانه‌زنی خاصی برای خود دارد. مجوز راهپیمائی هم كه به جریان منتقد نمی‌دهند تا معلوم شود منتقدین چه میزان هستند. لذا نه شما می‌توانید نظر من را نفی كنید و نه من نظر شما را.

اما شما تنها می‌توانید یک دایره محدودی را در اطراف خود از نزدیکان و آشنایان مشاهده کنید، در صورتی نسبت دادن این موضوع به کل کشور کمی غیر واقع به نظر می‌رسد!

اگر شما معتقد هستید که یک جریاناتی وجود دارد که می‌تواند کل کشور را رصد کند، چرا به جریان مخالف اجازه نمی‌دهند که حتی یک تریبون داشته باشد و چرا به محض اینکه آقای اطاعت در صدا و سیما در یک برنامه مناظره انتقاداتی را مطرح می‌کند، این برنامه‌ها به طور کلی متوقف می‌شود.
باید سوال کرد که چرا با وجود اینکه طبق نظر مقامات رسمی جریان منتقد یک سوم آراء انتخابات را داشتند، چرا به اندازه این یک سوم، رسانه‌های ملی را در اختیار شان قرار نمی‌دهند؟
چرا كلیه شبکه‌های صدا و سیما در اختیار یک جریان خاص قرار گرفته و اجازه میزگرد نمی‌دهند. چرا مجوز راهپیمایی صادر نمی شود. همه اینها نشانه این است که یک جریانی که حاکمیت کشور را در دست گرفته، اجازه بروز و نمایش جریان منتقد را نمی‌دهد و از تریبون‌هایی هم که در دست دارد به‌طور دائم تبلیغ می‌کنند که شهر در امن و امان است و هیچ بحرانی راهم در کشور وجود ندارد. 

من بر این باور هستم که، یک سومی که طبق گزارش تایید شده انتخابات به میرحسین موسوی رای دادند، اگر چه دربین آنها چند صد هزار نفری باشند که اصل نظام را هم قبول نداشته باشند (و من این موضوع را نفی نمی‌کنم ) اما بدون تردید اکثریت قاطع افرادی که به میرحسین رای داده‌اند، علاقه‌مند به نظام و کشور هستند و در همین چارچوب نظام هم می‌خواهند زندگی می‌کنند. 

من همانطور که اشاره کردم،  به این انقلاب و نظام عشق می‌ورزم در عین حال احساس می‌کنم که راهی که تعدادی از مسئولان می‌روند راهی است که بسیاری از مردم و مسئولان را دلسرد ونا امید می‌کند.

اما مدتی است که مناظره‌های مختلفی در دانشگاه ها و مراکز علمی برگزار می‌شود و در این برنامه‌ها افراد مختلف با نظرات و دیدگاه‌های متفاوت حضور پیدا می‌کنند؛ چطور است که شما این نوع مناظره‌ها و نقش آنها را نادیده می‌گیرید؟

این مناظره‌ها تعدادشان بسیار محدود است و مخاطبین آن تنها تعداد محدودی دانشجو هستند و به‌صورت ناقص در برخی از مطبوعات كه تیراژشان درحد شصت هفتاد هزارتاست منتشر می‌شود. در حالی‌كه ضریب نفوذ صداوسیما در زمینه اطلاع‌رسانی به مردم بالای هفتاد درصد است اما متأسفانه جریان اصلاح‌طلب ب‌كلی از این امكان ملی اطلاع‌رسانی محروم است.

یکی دیگر از انتقاداتی که به شما وارد است، مربوط به پیش‌بینی شما درباره طرح هدفمند‌سازی ‌یارانه‌ها در کشور می شود، شما در یادداشتی این طرح را مغایر با اصل55قانون اساسی اعلام کردید، در حالی که با تاکیدات مقام معظم رهبری و همکاری دولت و مجلس سرانجام این طرح به صورت قانون در آمد و آماده اجرا در کشور است، به واقع علت این‌گونه پیش‌بینی‌های اشتباه در چه مواردی است؟

من به طور قطع اعلام می‌کنم که چنین نبوده است.

"لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها با اصل 53 قانون اساسی و با چند قانون دیگر مغایرت دارد و موجب آشفتگی مالی و توسعه رانت‌خواری در کشور می‌شود" این جمله بخشی از مطلبی است که در حال حاضر به نقل از شما در سایت‌تان هم قرارگرفته است، باز هم این موضوع را قبول ندارید؟

لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها با قانون هدفمند کردن آن تفاوت می‌کند. انتقاد من در رابطه با لایحه‌ای بود که دولت به مجلس داد و در حال حاضر هم آن انتقادات را وارد می‌دانم. اما خوشبختانه مجلس اشکالات این لایحه را برطرف کرد و در نتیجه این قانون که مصوب مجلس است را قبول دارم، اما لایحه‌ای را که از طرف دولت به مجلس ارائه شد را هنوز هم مغایر با اصولی از قانون اساسی و باعث آشقتگی مالی می‌دانم.
البته تعدادی از نمایندگان مجلس هم همانند دکتر توکلی در رابطه با لایحه دولت همین نظر را داشتند، اما قانون مصوب مجلس تمام این ایرادات را برطرف کرد. 

اگر بخواهم در رابطه با فعالیت‌های اقتصادی یک فعالیت اصولی و صحیح دولت را نام ببرم، اجرای طرح هدفمند‌سازی یارانه‌ها است. این جراحی مهمی است که می‌بایستی خیلی زودتر انجام می‌شد. بهترین زمان این جراحی، ماه‌های پس از پذیرش قطعنامه 598 بود. این نقد به آقایان هاشمی و خاتمی وارد است که چرا در دوران خود این مهم را به انجام نرساندند. 

علاقه‌مند هستم نظر مشاور آقای کروبی در انتخابات و شهردار اسبق تهران را در رابطه با مفاسد اقتصادی و مبارزه با آن در جامعه بدانم؟

متاسفانه در دولت آقای احمدی‌نژاد تمزکزگرایی بیش ازحد، غیر شفاف بودن اقتصاد و تصمیات غیرکارشناسی که درحوزه اقتصاد اتخاذ شد، موجب این شده است که فساد اقتصادی در کشور و سیستم اداری کشور افزایش پیدا کند. كم نیستند افرادی كه در چند سال اخیر از هیچ شروع كرده و اكنون بیلیاردر شده‌اند. در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی هم چند سالی است كه صحبت‌های آنچنانی در مصاحبه‌ها می‌شود ولی در عمل مردم چیزی ندیده اند.

اما مطالعات انجام شده خلاف صحبت‌های شما را اثبات می‌کند، این مطالعات نشان می‌دهد که ریشه فساد اقتصادی از دوران دولت آقای هاشمی به وجود آمد!

چنین نیست. متاسفانه واقعیت‌های اقتصادی تحت تأثیر تسویه حساب‌های سیاسی قرار می‌گیرد. من معتقدم که قاطعانه باید با مفسد اقتصادی برخوردقانونی صورت گیرد. اما اشكال اینجاست كه ما، مفسد اقتصادی را، یک شخصیت حقیقی تلقی می‌کنیم و دنبال نام و فامیل او می‌گردیم. غافل از این كه، مهمتر از مفسدین حقیقی، مفسدین حقوقی هستند که عبارت از مجموعه‌های حقوقی نادرستی است که دزد‌پرور هستند. به علت ناسالم بودن سیستم اقتصادی زمینه برای دزدی و فساد اقتصادی فراهم شده است، یعنی بسیاری از افراد یک‌باره ثروت‌های هنگفتی را به دست می‌آورند. 

تا زمانی که سیستم شفاف اقتصادی وجود نداشته باشد و مناقصه‌ها و مزایده‌ها با ابهامات برگزار شود و قوانین و مقررات به زبان و منطق اقتصاد تدوین نشود و كسانی قبل از دیگران به اطلاعات اقتصادی دسترسی داشته باشند این مفاسد وجود خواهد داشت. در قدم اول باید قانون های شفاف و روشن را برای سالم سازی اقتصاد تدوین کنیم. 

باید برای مبارزه با مفاسد اقتصادی علت‌ها را بررسی کردتا به نتیجه مطلوب رسید، به‌طور مثال زمانی که سود تسهیلات بانکی را پایین‌تر از نرخ تورم قرارمی‌دهیم، فضا را برای رانت‌خواری بسیاری از افراد فراهم می‌کنیم. در صورتی که این سود تسهیلات منطقی باشد، هر فرد در جایگاه اصلی خود قرارمی‌گیرد و فساد اقتصادی هم در کشور کمتر به وجود می‌آید. 

شما به بررسی علت‌های اصلی مفاسد اقتصادی توسط مدیران اشاره کردید، زمانی که مجموعه شهرداری تهران تحت سرپرستی شما بود تا چه حد به این موضوع توجه داشتید؟

در دوره دو سال نیمی که من شهردار بودم شفاف‌سازی مالی شهرداری و برقرای انضباط مالی ازجمله فعالیت‌هایی بود که من در اولویت کاری خودم قرارداده بودم. كسانی‌كه با مقولات مالی و اداری آشنائی دارند می‌توانند تغییرات بنیادی در این حوزه را در فاصله سال‌های 78 تا 80 شهادت بدهند. در این مدت كلیه اموال و دارائی‌های شهرداری احصاء شد و مجموعه ذی‌قیمتی در این زمینه برای اولین بار تهیه گردید و لوح فشرده آن در اختیار شورای شهر قرار گرفت. مطالعات و بررسی اصلاح ساختار مبنای تشخیص درآمد و سیستم مالی شهرداری تهران از نقدی به تعهدی را بایستی از اقدامات زیربنایی این دوره ذكر كرد.
در این دوران تمامی مناقصه‌ها و مزایده‌ها شفاف شد و در اینترنت قرارگرفت و افراد ازمراجعه حضوری منع شدند و دریافت‌ها و پرداخت‌ها از حالت غیر متمرکز و غیر شفاف به حال شفاف در آمد.
به صراحت اعلام می‌کنم که در آن زمان ما کمترین تخلفات مالی را در شهرداری داشتیم. 

اما بعد از گذشت چندین سال از دوران مدیریت شما در شهرداری هنوز هم صحبت‌هایی در رابطه با اختلاس، کلاهبرداری و مفاسد اقتصادی در این دروان مطرح می‌شود، در برابر اینگونه صحبت‌ها چه پاسخی دارید؟

من حاضرم که با شما یک مصاحبه مستقلی داشته باشم و در یک تریبون باز در رابطه با این موضوع صحبت کنم. به هیچ‌وجه نمی‌توان حتی یک مورد در رابطه با اختلاس و یا مفاسد اقتصادی در شهرداری زمان من نام برد.
البته چند موردی وجود داشته است که آن هم مربوط به درگیری‌های تندی بود که بین شورای شهر و شهرداری به‌وجود می‌آمد که بیشتر جنبه سیاسی داشت و در همان زمان هم چند پرونده تشكیل شد که تمامی آنها در دادگاه بی‌اساس شناخته شده و رای برائت گرفت.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین