آفتاب - سرویس سیاسی: به موازات بالا گرفتن بحران هستهای ایران و کنار رفتن فاز سیاسی و قالب شدن فاز نظامی در صدر اخبار، به تدریج رسانههای بینالمللی وارد فاز ارزیابی توان نظامی ایران و دیگر کشورهای منطقه در حاشیه خلیج فارس شدهاند.
از جمله رایو فرانسه مقاله ویژهای را در سایت خود درج کرده مبنی بر این که با توجه به هشدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در صورت بروز یک برخورد احتمالی نظامی مابین ایران و آمریکا و یا اسرائیل، آبهای خلیج فارس به خط اول نبرد تبدیل خواهد شد.
این گزارش که براساس اسلام هراسی و ایران هراسی تدوین و تنظیم شده تاکید دارد که مواضع ایران و کشورهای عرب منطقه به سوی مواضع گشایش تسلیحاتی ( ایران اتمی و اعراب تا بن دندان مسلح) رفته است. این رادیو در صورت بروز جنگ، درگیر شدن کشورهای عرب خلیج فارس با ایران را اجتنابناپذیر دانسته و با این رویکرد به ارزیابی توان و قابلیتهای دفاعی تمرکز یافته در دو ساحل جنوبی و شمالی خلیج فارس میپردازد.
این رادیو اقتصاد ملی ایران را با تکیه بر 95 در صد در آمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت خام و مشتقات نفتی، متکی بر ادامه تولید مواد هیدرو کربوری و صدور این محصولات از تنگه هرمز دانسته و میافزاید: به این ترتیب رویدادها و تحولات سیاسی – نظامی این آبراه با اهمیت میتواند امنیت ملی ایران را تا حدود بسیار زیادی تحت تاثیر مستقیم قرار دهد.
با این همه گزارش رادیو فرانسه به یک حقیقت مهم که خیلی در باره آن توضیح نمیدهد اشاره میکند و آن این که ایران نقطه ضعف غرب و همپیمانانش را در منطقه نقطه قوت خود قرار داده است که آن چیزی نیست جز جنگ نامتقارن. البته باز هم باید به فریبهایی که میتواند یک کشور را وارد یک جنگ کند توجه شود و آن این که نیروهای غربی به اندازه کافی در افغانستان و عراق اصول جنگ نامتقارن را آموختهاند یا نه؟ در صورتی که نیاموخته باشند بیتردید جنگ نامتقارن همانطور که رادیو فرانسه میگوید میتواند نقطه قوت ضعف و نقطه قوت ایران تلقی شود.
ایجاد اتحادیه دفاعی
این رادیو با اشاره به این که کشور عربستان سعودی و 5 کشور دیگر حاشیه جنوبی خلیج فارس، به منظور مقابله با آنچه خطر صدور انقلاب اسلامی معرفی میکردند، در فوریه سال 1981 به تشکیل اتحادیهای مبادرت ورزیدند که طبیعت اولیه آن دفاعی بود میافزاید: در اتحادیه همکاریهای خلیج (فارس) بهجز یمن، عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات، قطر و عمان عضویت دارند.
این اتحادیه در سال 2002 و بعد از سقوط حکومت طالبان در افغانستان متحول و در نتیجه با عبور از ساختار یک اتحادیه قراردادی دفاعی به یک پیمان امنیتی مشترک تبدیل شد. نوع قرابت و نزدیکی دفاعی موجود در اتحادیه را میتوان تا حدودی با الگوی پیوستگی امنیتی کشورهای عضو ناتو و شاید در شرایط اضطراری، تا حدودی مشابه کشورهای عضو پیمان سابق ورشو در بلوک شرق دید.
کشورهای عضو اتحادیه در ضمن داشتن استراتژیهای دفاعی مستقل در جهت هماهنگ کردن قابلیتهای دفاعی خود نیز برآمده اند. منجمله چنانچه یکی از کشورها و یا مناطق مربوط به اتحادیه هدف هجوم خارجی قرار گیرد، کلیه کشور های عضو مکلف به نشان دادن عکسالعمل هماهنگ خواهند بود. دست کم در ارتباط با درگیری احتمالی علیه ایران میباید توان نظامی کشور های عضو سازمان همکاری های نظامی خلیج فارس را در یک کفه واحد قرار داد.
دفاع غیر متقارن
این رادیو با اشاره به این که ایران بجای افزایش تلاش در جهت افزایش ظرفیتهای متعارفی دفاعی، منجمله ایجاد نیروی هوایی مدرن و کار آمد، سیستم جامع هشدار دهنده رادار و تدارک دفاع ضد موشکی و همچنین نیروی دریایی قدرتمند، نقاط ضعف حریف را نقاط قوت خود قرار داده است میافزاید:بر مبنای این دکترین نظامی، ایران بجای افزایش توان نظامی خود و ایجاد عمق دفاعی بیشتر، به ابزار و شیوه های جنگ نا متقارن رو کرده و نقاط آسیب پذیر حریف را هدف قرار داده است.
اتهام تلاش ایران برای دست یافتن به سلاحهای غیر متعارف را در کنار تلاش برای تدارک ناوگان قایقهای کوچک موشکانداز در خلیج فارس میتوان در چهار چوب همین دکترین قرار داد. بموجب این استدلال، کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس در خانهای شیشهای زندگی میکنند...این افزایش عمق استراتژیکی قرار است نه تنها قابلیتهای دفاعی آنها را در مقابل خطر حمله نظامی احتمالی ایران افزایش دهد، که همچنین با افزایش ظرفیت هجوم متقابل نزد آنها هزینههای ایران را در جنگ بالا ببرد.
ظرفیت تخریبی
تحلیلگر این رادیو معتقد است کشورهای عرب خلیج فارس بخصوص طی یک دهه گذشته در جهت اجرای دکترین نظامی خود و فراهم آوردن ابزار اجرای آن به پیروزی هایی دست یافتهاند، ابعاد این پیروزیها اگرچه با اختلاف زیاد به زیان ایران نامتناسب مینماید، ولی در هر حال هر دو حریف را از ظرفیتهایی برخوردار ساخته که با استفاده از آن بتوانند خسارات قابل ملاحظهای به طرف مقابل وارد سازند.
از نگاه این رادیو شاید راه کم هزینهتر و میان بر ایران برای جبران عقب افتادگی دفاعی و نظامی متعارفی از کشور های منطقه، دست یافتن به سلاح غیر متعارفی ( اتمی ) است. این رادیو میافزاید:جاذبه در اختیار گرفتن این سلاح از سوی ایران را بخصوص با در نظر گرفتن جغرافیای ایران و زرادخانه های اتمی پاکستان و هند و اسرائیل و روسیه و همچنین نیروهای امریکایی مستقر در منطقه که ایران را در میان گرفته اند میتوان آسانتر درک کرد. در حقیقت اهمیت این وسیله برای ایران امروز میتواند فراتر از صرفا ایفای نقش تعادل دهنده قدرت در مقابل کشور های همسایه خلیج فارس برود.
این تحلیل در باره دیدگاه ایران در مقابل کشورهای عرب منطقه میافزاید: در نقطه مقابل، کشورهای عرب خلیج فارس در اختیار گرفتن سلاح اتمی از سوی ایران را بازدارنده ای موثر و عاملی برای از دست شستن از برتری چشمگیر قدرت آتش و نیروی هوایی کنونی خود علیه ایران میبینند. از نگاه کشور های یاد شده بمب اتمی نه تنها فاصله ظرفیت دفاع متعارفی ایران با اعراب را پر خواهد کرد که این کفه را به زیان اعراب و سود ایران تغییر خواهد داد.
از این لحاظ ایران بیش و کم اطمینان دارد که اعراب عضو اتحادیه همکاری های خلیج ( فارس ) از هر تلاش سیاسی و یا نظامی برای متوقف ساختن حرکت آن کشور بسوی بمب اتمی حمایت خواهند کرد.
نظریههای دفاعی
تحلیل گر رادیو فرانسه در این بخش به لیست سفارشهای نظامی کشورهای حوزه خلیج فارس پرداخته و مینویسد: دکترین نظامی کشور های عرب خلیج فارس "دفاع پذیر ساختن مرزهای خودی" و ایجاد "قدرت مقابله در خاک دشمن" را هدف افزایش قابلیتهای خود قرار داده است.
سفارش اخیر نوع پیشرفته تر سامانه دفاع موشکی موسوم به پاتریوت توسط کویت و تحویل یک لیست خرید 3.5 میلیارد دلاری هواپیما از سوی عمان به آمریکا در راستای همین تلاشها است.
این گزارش میافزاید: نیروی هوایی عمان هفته قبل در خواست خرید 18 فروند هواپیمای جنگنده اف-16 فالکون را به کمپانی لاکهید مارتین امریکا تحویل داد.
دلیل انجام این خرید که به لغو قرارداد خرید جنگنده اروپایی تایفون انجامید عجله عمان برای بالا بردن ظرفیت نیروی هوایی خود و آمادگی بیشتر شرکت لاکهید برای تحویل سریعتر هواپیماهای درخواستی اعلام شد.عمان در سال 2005 نیز 12 فروند از این نوع جنگنده را دریافت داشته بود. عمان بعنوان یکی از اعضای شورای همکاری های کشورهای عربی خلیج فارس قصد دارد توان نظامی خود را در صورت آغاز عملیات نظامی علیه ایران افزایش دهد.
به همین این منظور کشور عمان سال قبل تعدادی هواپیماهای ترابری آمریکایی هم سفارش داده بود. در میان کشور های عضو پیمان دفاعی خلیج فارس عمان دارای دوستانه ترین مناسبات با ایران است.
این گزارش در ادامه به افزایش توان نظامی عربستان سعودی پرداخته و مینویسد: در این راستا ریاض بمنظور افزایش بیش از پیش توان هوایی و دفاعی خود عربستان سعودی نیز مذاکرات تازهای را برای در یافت 84 فروند جنگنده "اف-15" با امریکا اغاز کرده و قطر سفارش تعداد قابل ملاحظهای موشکهای فرانسوی اگزوست داده است.
موضوع خرید 84 فروند جنگنده اف-15 در دستور مذاکرات تیرماه عبدالله ابن عبد العزیز پادشاه عربستان سعودی و برک اوباما رییس جمهور امریکا قرار گرفت. دلیل تحویل این لیست خرید را مسئولان سعودی "مقابله با تهدید ایران علیه کشور حافظ اماکن مقدسه مسلمانان جهان" اعلام داشتند.
رادیو فرانسه در این میان هیچ اشاره ای به این موضوع ندارد که امریکا بار دیگر خواهان آن است که جنگ دیگری با دلارهای نفتی به منطقه تحمیل کند.
موزه هوایی ایران
در ادامه این گزارش تحلیلگر مقاله رادیو فرانسه به گونهای دست به تحلیل میزند که گویی در حال حاضر تکنولوژی هوایی در ایران درحال انقراض بوده و باید آن را به دور انداخت. این تحلیلگر مینویسد:در حال حاضر ایران دارای مجموعهای از هواپیماهای ناهماهنگ نظامی است که هزینه نگاهداری آنها را نمیتوان با ظرفیت عملیاتی آنها قابل توجیه دید.
تعداد هواپیماها جنگنده ایران به حدود 350 فروند میرسد در حالی که تنها 150 فروند از آنها دارای قابلیت عملیاتی محدود و بقیه عملا خارج از رده بحساب میآیند. عمر متوسط این هواپیماها بیش از 35 سال است. نیروی هوایی عملیاتی ایران که در پانزده فرودگاه مختلف کشور متمرکز شده اند مرکب از 25 فروند میگ 29، 14 فروند سوخو 25 ، 30 فروند سوخو 24، 25 فروند اف- 14 و 65 فروند فانتوم اف-4 است.
قریب به 70 فروند هواپیماهای اف-5 و 11 فروند هواپیماهای نوع آذرخش و صاعقه که ایران از راه مهندسی معکوس به مونتاژ آنها مبادرت ورزیده بکلی فاقد قابلیت عملیاتی شمرده میشوند.
این گزارش میافزاید: پایگاههای دزفول، امیدیه اهواز، بوشهر و بندر عباس و شیراز در خط مقدم مقابله با تهدیدهای خارجی از مسیر خلیج فارس قرار دارند.
در شیراز هواپیماهای نسبتا جوانتر سوخو 24 و 25، در بوشهر هماپیماهای فانتوم اف-4 و در دزفول اف-5 و اف 14 قرار داده شده اند.
این گزارش سپس به تجهیزات هوایی کشورهای عرب منطقه میپردازد و مینویسد: در مقابل عربستان سعودی به تنهایی دارای بیش از 400 هواپیمای جنگنده است. از این تعداد بیش از 280 فروند همواره در شرایط حد اکثر آمادگی برای عملیات بسر میبرند. عربستان دارای 110 فروند هواپیمای تورنادو و 160 فروند هواپیمای اف-15 در شرایط عملیاتی است.
عمر متوسط این هواپیماها در حدود یک سوم هواپیماهای نظامی جمهوری اسلامی است. بعلاوه بحرین و امارات و عمان ( دیگر اعضاء پیمان دفاعی خلیج فارس) برروی هم حدود 130 فروند هواپیمای اف-16 آماده عملیات در اختیار دارند. امارات مستقلا دارای 62 هواپیمای میراژ 2000 فرانسوی است. کویت دارای 39 فروند هواپیمای اف-18 جنگنده است.
این گزارش میافزاید: بر خلاف ایران که طی 32 سال گذشته مجموعهای از هواپیماهای کهنه روسی، چینی و فرانسوی را از منابع مختلف منجمله با پرواز خلبانان پناه جوی عراقی دریافت کرده و بر باقی مانده نیروی هوایی قبلی ایران افزوده، هواپیماهای کشورهای عربی خلیج فارس با هدف تامین نیازهای خاص هوایی آنها خریداری شده است. عربستان سعودی طی 20 سال گذشته به تنهایی بیش از 50 میلیارد دلار صرف تجهیز نیروی هوایی خود کرده است.
مقایسه قابلیتها
این گزارش در ادامه به مقایسه قابلیتهای دو نیروی هوایی ایران و کشورهای عرب منطقه میپردازد و مینویسد: در حال حاضر تعداد هواپیماهای رزمی کشورهای عرب خلیج فارس در حدود 500 فروند و تعداد مجموع آنها در حدود 800 فروند است. با 75 درصد قابلیت عملیاتی، همواره تعداد 380 فروند از هواپیمای جنگی اتحادیه در شرایط آمادگی برای عملیات قرار دارند. این مجموعه در روز قادر به سه بار پرواز جنگی هستند. به این ترتیب کشورهای اتحادیه میتوانند تا روزی 1100 پروازی جنگی علیه دشمن فرضی انجام دهند.
این گزارش سپس در باره استعداد نبرد هوایی ایران مینویسد: تعداد هواپیماهای قابل عملیات ایران در حدود 150 فروند است با قابلیت عملیات حداکثر در حدود 60 درصد. هواپیماهای جنگی ایران بدلیل کهنگی در روز تنها قادر به انجام دو پرواز خواهند بود. به این ترتیب شمار پرواز های عملیاتی 90 فروند هواپیمای جنگی ایران تنها به 180 نوبت خواهد رسید ( در مقایسه با تعداد 1100 پرواز هواپیماهای عربی).
هنگام هجوم به هدفهای زمینی شانس به نتیجه رسیدن هواپیماهای ایران کمتر از 30 در صد است. از هر 20 هواپیمای ایران که در عملیات علیه هدفهای زمینی شرکت کنند، انتظار میرود تنها 12 فروند به پایگاه خود بازگردند. این رقم برای هواپیماهای عرب 15 فروند است.
در ادامه این گزارش آمده است: با توجه به کیفیت تکنیکی و مقایسه قابلیتهای هواپیماهای ایران و اعراب خلیج فارس، در صورت درگیری آنها در یک جنگ هوایی فرضی 7 روزه ایران 62 هواپیما از دست خواهد داد حال آنکه تعداد هواپیماهای از دست رفته اعراب 27 فروند خواهد بود.این مقایسه نشان میدهد که در یک نبرد هوایی، حتی بدون درگیر شدن نیروهای آمریکا و اسرائیل، برتری کامل با نیروهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس خواهد بود.
در پایان گزارش بدون آن که گزارشنویس رادیو فرانسه نگاه جامعی از استراتژی جنگ نامتقارن ایران بدهد به میزان رادارها، توان نیروی دریایی بسنده کرده و مینویسد: انجام مقایسهای مشابه در زمینه توان رادارها، نیروی دریایی، دفاع و حمله موشکی شاید بتواند نسبت این برتری و تعادل نا متناسب کنونی را تا حدودی تغییر بدهد.
در نتیجه این تغییر، میزان خسارات متقابل در یک جنگ واقعی نیز طبیعتا افزایش خواهد یافت. این افزایش ظرفیت تخریب را میتوان بعنوان عامل بازدارنده بخدمت گرفت اما در هر حال افزایش قدرت تخریب در سرزمین دشمن با استفاده از سایر ظرفیتها، منجمله قابلیتهای موشکی، نمیتواند میزان خسارات خودی را کاهش دهد.
از این لحاظ پرداختن به نیازهای دفاعی ایران در خلیج فارس و دست کم در رابطه با همسایگان جنوبی ایران یک ضرورت و اولویت درجه یک امنیت ملی است. فراموش نکنیم که تکلیف جنگ مخرب هشتساله با عراق نیز عاقبت با شکل گرفتن تحولاتی در خلیج فارس به پایان رسید.