آفتاب- فروزان آصف نخعی: در شرایطی که سایت جهان خبر از حذف لاریجانی و قالیباف در مانیفست جدید اصولگرایی میدهد، امیر محبیان موسس حزب آزاداندیشان از دیگر احزاب اصولگرا، در گفتو گو با روزنامه شرق تاکید دارد که اصولگرایان دغدغه رفع شکاف میان بدنه اجتماعی اصلاحات با نظام را دارند والا نگران مشکلات احزاب و سران اصلاحات نیستند.
در مانیفست جدید قرار است تعریف روشنی از اصولگرایی ارائه شود به نحوی که دامنه اصولگرایی تا آن جا محدود شود که دیگر امثال قالیباف و لاریجانی اصولگرا تلقی نشوند. چندی پیش براساس اخباری که منتشر شده بود تاکید کردم که در آینده محسن رضایی، لاریجانی، و قالیباف از جرگه انتخابات حذف خواهند شد.
ولی گویا قرار است با محدودیتهایی که در تعریف اصولگرایی در مانیفست تندروها به عمل آید از این طریق جریان اصولگرایی را ابتدا تصفیه کرده و سپس به انتخاب رییس جمهوری آینده که تا حدود زیادی هویت افراد آن آشکار شده و در راس آنها ابتدا رحیم مشایی و سپس رحیمی معاون اول احمدی نژاد و هاشمی ثمره قرار دارند اقدام کنند. با این همه محبیان در گفت و گو با شرق منکر قهر اصولگرایان با دیگران میشود.
ولی به نظر میرسد محبیان غافل از این است که عملا میان دولت با شهرداری تهران، میان دولت با مجلس، میان دولت با روحانیت، میان دولت با مداحان، میان دولت با بخش وسیعی مردم که خس و خاشاک نامیده شدند، میان دولت با نخبگان( به زعم کلهرمشاور رییس جمهوری 8 میلیون نفر نخبه در جنبش پس از انتخابات 22 خرداد وجود دارد) و میان دولت با اصولگرایان میانه رو قهر گستردهای وجود دارد.
بلافاصله پس از اتخاذ مواضع جدید از سوی منصور ارضی علیه آقای رحیم مشایی و دولت آقای احمدی نژاد، به گزارش سایت جهان همه اطرافیان آقای ارضی از نهادهای دولتی پاکسازی و اخراج میشوند.
در این میان نمیتوان فراموش کرد که در نزاع گسترده به وجود آمده، گریبان علم و علوم انسانی به عنوان علوم غربی و غرب زده به گونهای گرفته شده که جامعه، بزرگان علمیاش را از یاد برده و در این هیاهو درگذشت دکتر هوشنگ ساعدلو، اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران (1309-1389)، در میان سکوت رسانهها و محافل دانشگاهی و پژوهشی ایران، به فراموشی میرود و نویسندهای مرگ ارجشناسی علمی بر این سکوت مرگبار میگذارد.
در صحنه سیاسی ایران که هر طرفی آن ندای مخالفت یکی با دیگری میآید، استراتژیست حزب تازه تاسیس آزاد اندیشان از محکویت اصلاح طلبان سخن میراند بدون آن که هیچ راه حلی برای آن همه شکاف در کشور داشته باشد.
سردار سرلشکر یحیی رحیم صفوی در نخستین گردهمایی داروسازان بسیجی تهران بزرگ با بیان اینکه حوادث آینده نامشخص است می افزاید: در شرایط فوقالعادهای قرار گرفتهایم ...ائتلافی که در جنگ تحمیلی در حمایت از صدام شکل گرفته بود هم اکنون با ماهیت سیاسی اقتصادی و فرهنگی علیه ما شکل گرفته است.
در ادامه گفت و گو با شرق آن بحث خس و خاشاک بودن مردم به گونهای دیگر در سخنان آقای محبیان متجلی میشود:" اگر اصولگرایان بر پایه محاسبات خود و منافعی که برای مردم قائلند حرکت میکنند، نمیتوانند و نباید دغدغه باور پذیربودن کارهای خود را داشته باشند، مهم نیست کاری لزوما باورپذیر باشد مهم آن است که درست باشد."
باید گفت اگر آقای محبیان واقعا به چنین افکاری دلبسته است با توجه به این که رشته تحصیلی ایشان نیز علوم سیاسی است بفرمایند کدام دیکتاتوری قایل به این بوده که ملاک درستی (و نه حقانیت) اعمالش در حوزه اجتماعی، رای و نظر مردم بوده است؟ کدام دیکتاتوری قایل به این بوده که اعمالش درست نبوده است؟
بی تردید ملاک درستی اعمال در حوزه اجتماعی از نگاه مردم و آراء آنان در پای صندوقهای رای است، همین مرز است که صدام حسین را از ماندلا جدا میسازد.اما در این باره شاید اگر محبیان به اندیشههای افروغ توجه جدیتری کند، شاید بتواند راهی برای برون رفت از بحران پایگاه اجتماعی برای حزب تازه تاسیس خود بیابد.
افروغ معتقد است که ”برخورد جناحها در گذشته با یکدیگر صحیح نبوده و در دوره حاکمیت چپها و راستها ما شاهد مواجهه کودکانه و غیرحکیمانه این گروهها نسبت به یکدیگر و نوعی مدیریت واگنی و حذفی بودیم. به گونهای که میتوان اینگونه داوری کرد که الگوی رفتاری و مدیریتی این دو جریان قطع نظر از جهتگیریهای متفاوت آنها یکسان بوده است.
افروغ ادامه داد: همین نکته باعث شده است که جریان نوظهور بتواند با سهولت بیشتری ضمن بزرگنمایی اختلافات این دو جریان شناخته شده از این اختلافات کمال بهره را ببرد و آموزههای دینی و اخلاقی را پشت سر گذاشته، تلاش کند یک نگاه غیر اسلامی را در جامعه حاکم کند.
هرچند محبیان در گفت و گو با شرق براین امر تاکید می کند که " اگر اصولگرایان بتوانند افکارعمومی را قانع کنند، بر اریکه قدرت خواهند ماند والا خیر، به این بازاریابی سیاسی میگویند و قوانین ساده و روشنی دارد" به افکار عمومی توجه ویژه دارد.
با این همه نگاه ابزاری و مکانیکی و جداسازی مکانیکی میان رهبران یک جنبش اجتماعی و هواداران آن، خواهان آن است که جامعه انسانی به سادگی مهندسی شده و با یک فرمان میان رهبران جنبش و بدنه آن نیز شکاف ایجاد شود.
این تفکر رابطه میان رهبری و بدنه را به صورت رابطه انگشت با انگشتر یا نمک با نمکدان پنداشته که هیچ ارتباط محتوایی میان ظرف و مظروف نبوده و هر وقت بخواهد، یکی را از دیگری جدا میکند. این رابطه مکانیکی در نگاه پهلوی و ارکان سیاستگذاری او منجر به تبعید امام خمینی به عراق شد، ولی هیچگاه عشق مردم به امام خمینی از قلب مردم بیرون نرفت.
نگاه روشن بینانه و داینامیک پیوند محتوایی میان رهبران یک جنبش و مردم و هواداران آن در صورتی که به یک اجماع در راست میانه و تندرو تبدیل شود میتواند حلال بسیاری از معضلات باشد.نخست آن که روابط مبتنی بر غلبه بر روابط گفت و گویی تغییر یابد. سپس برای ورود به این میدان شرایط امنیتی به شرایط سیاسی منتقل شود. امری که محبیان نیز آن را مورد قبول میداند.
بر این اساس به نظر می رسد نگاه افروع در نسبت با نگاه محبیان در باره اشتباهات چپها و راستها نگاهی واقعگرایانه تر و روشن بینانه تر راجع به ریشههای اختلافات در کشور است تا نگاهی که محبیان با توسل به آن خواهان آن است بدنه اصلاح طلبان را از راس آن جدا کند و واقعیت حقیقی و عاطفی را میان آنان نادیده بگیرد،نگاه تحقیر کنندهای که در نگاه محبیان موج میزند.
از این رو نگاه مترقی افروغ به او این اجازه را میدهد که تاکید کند : اسلام به ما این اجازه را نداده است که با برخورد محقرانه با انسان، تحقق بخش سایر ارزشها در جامعه باشیم. امام علی (ع) میفرمایند: من به قیمت تباهی خودم (ظلم به شما) شما را اصلاح نخواهم کرد. جمهوری اسلامی نیز سیاستی اخلاقی را دنبال میکند و سیاست اخلاقی بدین معناست که ما از هر وسیلهای نمیتوانیم برای بسط و تحقق ارزشها استفاده کنیم.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه انسانها نیز نباید اجازه دهند حکمرانانشان ولو به نام حکومت اسلامی آنها را مورد سوء استفاده ابزاری قرار دهند گفت: قرآن کریم میفرماید: فرعون قوم خودش را خوار کرد و آنها نیز از او اطاعت کردند، چون قومی فاسق بودند. بنابراین نه حکمرانان ما اجازه دارند که نگاهی فاسقانه و غیر کریمانه به انسان داشته باشند و نه انسانها مجازند که اجازه برخورد فاسقانه را به حکمرانان خود بدهند.