آفتاب - محمدرضا سماواتیپور(وکیل دادگستری): ظاهرا سیمای جمهوری اسلامی قصد ندارد تا از این وکیل کشی دست بردارد. بارها و بارها پیش آمده که وقتی نقش بدی را در سریالها و فیلمها به فردی با شغل خاصی واگذار میکنند، به سرعت سرو صدای آن صنف بلند شده که چرا یک پرستار، دکتر، راننده تاکسی و این آخری نیز یک فوتبالیست را چنین و چنان نشان دادید؟
قبول. قبول که هر قصه قهرمانی (نقش مثبت) دارد و احتمالا ضد قهرمانی (نقش منفی) و نهایتا آن قهرمان یا ضد قهرمان را لاجرم شغلی باید. مگر اینکه بخواهیم وی را بیکارالدوله جلوه دهیم که آن زمان هم احتمالا صدای طیف بیکاران جامعه در خواهد آمد که مگر ما با دست خود بیکار شدهایم. این نرخ بیکاری است که در مملکت بالا رفته و ما گناهی نداریم که شغلی نداریم. مگر هرکه بیکار شد دزد است؟ قاچاقچی است؟ و...؟
بازهم قبول که این مشکلات در راه فیلم سازان وجود دارد. اما الحق و الانصاف باید قبول کرد که سیمایجمهوریاسلامی خواسته و ناخواسته دراین سالها در تخریب چهره وکلای دادگستری از هیچ کوششی دریغ نفرموده و قسمت اعظم تلاشهای مستقیم و غیر مستقیم این جعبه جادویی در جهت تخریب این قشر فرهیخته - که صد البته ممکن است مانند سایر صنوف دارای افراد متخلف معدودی نیز باشد - صورت گرفته است.
امسال نیز وکلا به مانند قبل در 3 سریال از بین 4 سریال ماه رمضان سهم خاص خود را دارند و ظاهرا مسئولان سازمان سیما به یکی از وظایف خود _که صد البته بهدست سازندگان سریالها و فیلمهای تلویزیونی صورت میپذیرد- عمل کرده و آن عمل چیزی نیست جز تخریب چهره وکلا در نزد مردم در متن سریالی با نام ملکوت و البته تاحدودی توسط دو سریال دیگر.
ظاهرا هر از چند یکبار وکلا در فیلمهای سیما سهمی در این خصوص دارند و نباید مردم این موضوع را فراموش کنند که مبادا به وکلا اعتماد کنید.
اگر یکبار ناخواسته در قصهای وکیلی با چهره مثبت نمایان میشود که یکی دوبارش را دیدهام که احتمالا هم از دست فیلم سازان دررفته، به سرعت و در عوض در چند فیلم بعدی چنان نقشی خواهند یافت که همان نقش مثبت هم به بوته فراموشی سپرده میشود.
صرف نظر از ابعاد حقوقی قضیه و اینکه در فیلمنامه سریال، جعل وصیتنامه چه کودکانه صورت پذیرفته است، نقش وکیل این قصه در خصوص خیانت در امانت سپرده شده به وی نقشی نیست که به این زودیها از ذهن عموم جامعه زدوده و پاک شود.
هرچند سازندگان سریال مذکور خواسته و یا ناخواسته و شاید بدنبال بروز اعتراضاتی، پس از چند قسمت از پخش این سریال، با تغییر قصه به این سمت - که وکیل قصه براثر تخلفات مکرر پروانه وکالتش باطل شده است - سعی کردند تا حدودی خطای خود را پوشش داده و موضوع را اصلاح کنند.
اما متاسفانه امکان پاک کردن هر غلطی وجود ندارد و اصولا غلطهای خودکاری پاک کن ندارد و اگرهم داشته باشند به راحتی محو نمی شوند.
در سریال دیگری نیز وکیل قصه نقشی بهتراز اصطلاحا دیوار نداشته و به جای دفاع از حقوق متهم داستان فقط به وقت کشی، اطاله دادرسی و نهایتا تشویق مادرمتهم به ازدواج اجباری با پدر شاکی میپردازد. عملی که خارج از شئون وکالت است.
ضمن اینکه عدم پذیرش پرونده متهم توسط وکلای محترم اصفهان و نهایتا قبول وکالت وی توسط یک وکیل تازه کار نیز موضوعی است که خارج از شئون وکلای دادگستری بوده که برای دفاع از حق، سوگند یاد کردهاند.
به هرتقدیر بدون قضاوت تخصصی در خصوص هریک از سریالهای مذکور که خارج از تخصص نگارنده است، به نظر میرسد فیلمسازان و سازندگان سریالهای تلویزیونی لزوما باید دیدگاههای خود را در خصوص وکلای دادگستری تغییرداده و مسئولان صداو سیما نیز باید درراستای ترویج فرهنگ مراجعه به وکیل در جامعه که نتیجه آن کاهش آمار ورودیها به دادگاهها و کاهش وقوع تخلفات و جرایم خواهد بود، همت گمارده و الگوهای خود را در خصوص شغل وکالت تغییر دهند.
ضمنا اکیدا در خصوص سریالهایی که با مضمونهای حقوقی ساخته میشود وجود مشاور حقوقی زبده وکارآزموده در کنار ساخت فیلم باید اجباری بوده تا ضمن جلوگیری از اشتباهات حقوقی، تا حدودی مضمون داستانها به مردم آگاهی دهنده باشد.
باید عرض شود که هر چند این قبیل رفتار ها در صدا و سیما وجود دارد (خواسته یا ناخواسته) اما با نگاهی به نیمه پر لیوان شاید بتوان به قول آقایان از این تهدید فرصتسازی کنیم.
بارها شده است از بنده در مورد گرههای حقوقی سریالهای داستانی سیما سوال شده است که صرفهنظر از چگونگی پاسخ بنده این نکته را میرساند که مردم خود به این درک رسیدهاند که کفایت داستان، حقیقت مسایل حقوقی سریال را به همراه ندارد فلذا بر خود میدانند که از کارشناسان یا وکلا سوال بفرمایند.
از سوی دیگر، سیاستهای وکیلسازی، تعداد وکلا را به قدری بالا برده که میتوان به جرات گفت در هر خانوادهای یک وکیل یا یک کارشناس حقوقی وجود دارد.
پس با توجه به مراتب فوق نمیتوان نگران مشتبه شدن امر بر مخاطبین محترم سیما بود.