آفتابنیوز : 
محمدعلى شفيعى كارمند سازمان آب و برق خوزستان سفرى با بازگشت به آن ديار مردگان داشته است.
او متولد ،۱۳۲۷ اهل هفتگل، متأهل و داراى چهار فرزند دختر است، او سر گذشت سفر ۴۵ دقيقه اى خود را اينگونه نقل مى كند: براثر بى توجهى به سرماخوردگى دچار آنفلوآنزا و در نهايت ذات الريه شدم. در بيمارستان احساس كردم به راحتى نمى توانم تنفس كنم. از همه خواستم دورم جمع شوند تا وصيتم را بشنوند. تمام بدنم سست و كرخت شده بود. از اينجا به بعد ديگر چيزى يادم نمى آيد تا بيست و دو روز بعد. وقتى چشمانم را باز كردم خودم را در ICU ديدم. همسر اين مرد مى گويد: دكتر حشمت الله توكل فوق تخصص ريه گفت: مشكلى نيست. دو سه روز بعد به مناسبت ميلاد حضرت على(ع) با اعضاى خانواده در حال درست كردن آش نذرى بوديم كه برادر كوچكتر محمد تلفن زد و با ناراحتى خبر داد «محمد» فوت كرد. اعضاى خانواده اشك ريزان و شيون كنان هر يكى در گوشه اى از حياط خانه ناله سر مى دادند. چهل دقيقه بعد دوباره برادر شوهرم باخانه همسايه تماس گرفت و پيغام داد كه معجزه شده ومحمد زنده شد.
من فرياد مى زدم كه با من حرف بزنيد ولى كسى جواب مرا نمى داد. حتى لحظه اى كه گفتم اشتباه مى كنيد.
دستگاهها را از من جدا نكنيد. من زنده ام. اما كسى نمى شنيد. همان لحظه خودم را روى تخت ديدم. از خودم به شدت متنفر شدم.
بعد ديدم فرد زيبايى با لباس سفيد مايل به رنگ كرم، با قدو قواره اى رشيد كه مرد و زن بودنش را نمى توانستم تشخيص دهم، به زبان فارسى پرسيد: چه شده؟ گفتم پدرم را مى خواهم. گفت: پدرت همين جاست، مى توانى او را ببينى. نگاه كردم ديدم پدرم دستمال سفيد رنگى از درون جيبش بيرون آورد و اشكهايش را پاك كرد. به اتفاق آن فرد سفيد پوش به جايى رفتيم كه آقاى سيه چهره اى در آن محل نشسته بود.
پنج گوى نورانى دور خود داشت. فرد سفيد پوش خيلى به اين مرد احترام مى گذاشت. او يكى از گوى هاى نورانى را به من داد به محض اينكه آن را گرفتم خود را در آى سى يوديدم. فرد سفيد پوش در حال برگشتن بود كه من هم به دنبال او به راه افتادم. او به من گفت: تو برگرد. پرسيدم: چرا؟ گفت: به خاطر پدرت برگرد. مثل كودكى كه حرف شنوى دارد برگشتم و احساس كردم كه در جسم خودم قرار گرفته ام.
بيمارستان امام خمينى، بخش آى سى يو، قاسم زرگانى پرستار بخش، ۳۶ ساله: آخرين بارى كه آقاى شفيعى ايست قلبى كرد، چيزى حدود چهل و پنج دقيقه تا يك ساعت بر روى ايشان عمليات سى پى آر انجام مى داديم ولى نتيجه اى نداد و دستگاه مانيتورينگ خط صاف را به نشان از مرگ بيمار نمايش داد. در نهايت با نظر پزشك بيهوشى و داخلى، اين بيمار فوت شده اعلام شد. از دستگاه جدا شد. پارچه سفيد رنگى روى آن كشيديم و او را بر روى برانكارد قرار داديم.
خانم دكتر صداقت رزيدنت ارشد داخلى براى امضا كردن جواز دفن وى آمده بود. ايشان براى آخرين بار به جهت اطمينان بيشتر دوباره او را آزمايش كرد كه متوجه ضربان نبض خيلى ضعيف اش شد. با همان برانكارد او را به طرف دستگاه مانيتورينگ برديم و در عين ناباورى ديدم كه قلب جسد شروع به تپيدن كرد و خوشبختانه به زندگى بازگشت. از او در مورد احساسش مى پرسم. پاسخ مى دهد: اين موضوع جاى تعجب و خوشحالى دارد.
عبدالحسين عباسى، كارشناس پرستارى، چهل ساله: آقاى شفيعى دچار يكى بيمارى زمينه اى ريوى به نام COPD بود كه در آى سى يو بسترى شد. هنگامى كه به يك بيمار ايست قلبى دست مى دهد از نظر كلاسيك مى بايست در آى سى يو به مدت ۱۰ دقيقه عمليات احياى قلبى - تنفسى (CPR) اجرا شود. اما براى اطمينان بيشتر، اين عمليات را ۴۵ دقيقه تا يك ساعت ادامه مى دهيم. براى نمونه افرادى بوده اند كه پس از پنج دقيقه سى پى آر فوت كرده اند و كسى هم مثل آقاى شفيعى بعد از ۴۵ دقيقه سى پى آر شانس بازگشت به زندگى را پيدا كرد.