آفتابنیوز : آفتاب: مهرزاد دانش از منتقدان مشهور سینما در یادداشتی که در سایت خود منتشر کرده به خبر توقف فیلمبرداری فیلم جدید اصغر قرهادی واکنش نشان داده است.
به گزارش پارس توریسم، متن کامل این مطلب به شرح زیر است:
مطلب زیر را ساعاتی بعد از دریافت خبر لغو مجوز ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی نوشتم و فورا برای چاپ تحویل یکی از نشریات دادم، اما مطلع شدم سردبیر محترم نشریه مذکور، مایل است آن را با جرح و تعدیلاتی درج کند که از چاپش منصرف شدم و ترجیح دادم در همین فضای کوچک مجازی خودم منتشرش کنم. البته حساسیت دوستان مطبوعاتی را هم به خوبی درک میکنم و میدانم با کوچکترین شائبهای با دادگاه و جریمه و تعطیلی رو بهرو میشوند و ناچارند وسواسهای این چنینی از خود نشان دهند.
خبر لغو مجوز ساخت آخرین اثر اصغر فرهادی به خاطر صحبتهایش در جشن خانه سینما چنان حیرتآور بود که با هیچ دلیل و حتی توجیهی قابل درک نیست.
اکنون که این سطور را می نویسم تازه چند ساعتی است که خبر را شنیدهام و امیدوارم ( واقعا امید دارم؟) که ماجرا کذب باشد و تکذیب مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی را به همراه آورد.
ولی در صورت حقیقت ماجرا، باید گفت که این تازه سرآغاز یک فاجعه سینمایی است.
البته موج این فاجعه چندان به خود فرهادی اصابت نخواهد کرد. بهرغم علاقه و احترام فراوانی که برای فرهادی و آثارش قائلم، گمان نمیکنم که چنین تصمیمات شتابزده و بچگانهای برای خود او تأثیر چندانی داشته باشد.
فرهادی جدا از بینش و سواد و تجربه بالای هنری خودش، فیلمسازی معتبر در جهان است و اگر این جا جلوی کارش را بگیرند، جاهای فروان دیگری هست که با امکانات و استقلال بسیار بیشتری فعالیتهای سینماییاش را پی بگیرد.
اصل ماجرا به کلیت سینمای ایران مربوط میشود. این که اگر قرار باشد هر سینماگری به صرف بیان آرزوهایی کاملا صنفی در محفلی صنفی، بنا براین که پارهای از جهات آن آرزوها به مذاق آقایان پشت میزنشین خوش نمیآید، فعالیت سینمایی اش توقیف شود میتوانید تصور کنید چه نتیجهای برای سینمای ایران خواهد داشت؟
دامنه این موضوع میتواند شامل هر سینماگر دیگری با هر حرف دیگری که خوشایند حضرات نیست بشود. آیا سنگ روی سنگ باقی میماند؟ اصلا چنین لغوی برمبنای کدام قاعده حقوقی و اداری اخذ شده است؟ فرهادی - که از اخلاق گراترین فیلمسازان ایرانی است و شرافت و انسانیت و دغدغههای اخلاقی در آثارش موج میزند - چه تخلفی مرتکب شده که چنین مجازاتی برایش ترسیم کردهاند؟ در کدام متن قانونی آمده است که آوردن نام سینماگران ایرانی مقیم خارج و آرزوی بازگشت شان، ولو این که برخیشان با سیستم موجود مخالفتهایی کرده باشند، جرم است؟ و به فرض محالِ جرم بودن، در کدام آییننامه دستگاه ارشاد آمده است که لازمه کیفری این جرم، لغو مجوز ساخت فیلم است؟ و آیا مدیری که بدون استناد به قواعد اداری و حقوقی، دست به تصمیمات تنبیهی این چنینی میزند، خود شایسته مجازات و توبیخ نیست؟
ما نویسندهایم و کارمان نوشتن است و در این باب در بزنگاههای این چنینی کارمان را انجام دادهایم. اما به نظرم الآن نوبت همکاران خود فرهادی است که اگر واکنشی درخور به چنین موضعی نشان ندهند و سکوتهای مصلحت جویانه شخصی پیشه سازند، ادعاها و علاقهشان را به سینما زیر سوال بردهاند. اجازه ندهیم که با این جور مدیریتهای خودمحورانه و عاری از منطق، موج دیگری از مهاجرت فرهیختگان هنری و فرهنگی به آن سوی مرزها صورت پذیرد و آن چه باقی میماند سقف سلیقه هنری آقایان است با فیلمهایی مثل اخراجیها و سریالهایی مثل یوسف.
این روزها آقای احمدینژاد در نیویورک (که آقای شمقدری هم از معیتکنندگان ایشان است)، در مصاحبههای پرشمار خود با رسانههای غربی، تأکیدات مکرر بر آزادی عمل گسترده مخالفان سیاسی و رقبای انتخاباتی و منتقدان سیستم در ایران دارد. انطباق این صحبتها با وضعیت جاری در ایران کار سیاستمداران است و ما را با این حوزه کاری نیست. اما بد نیست آقای شمقدری بعد از بازگشت به ایران، تصمیم اخیر مدیر منصوب خود را با آن صحبتها مقایسه کند که چگونه نه مخالفت، بلکه نام بردن از یک مخالف، باعث تعطیلی کار و فعالیت طرف میشود. لااقل خودمان حرف های خود و رئیسهایمان را شهید نکنیم.