آفتابنیوز : 
دعوت از تیم ملی فوتبال لیبی به ایران و افزایش مراودات با این کشور، با آنچه در ارتباط با نقش طرابلس در ربوده شدن امام موسی صدر عنوان می شود مغایرت داشته و دلیل بارزی از سردرگمی دیپلماسی خارجی تهران در این مورد است.
امام موسی صدر 27 سال قبل در سفری به لیبی مفقود شده و از آن زمان تاکنون هیچ خبر و اثری از او به دست نیامده است. در حالی که تمامی شواهد و قراین نشان از این واقعیت دارد که او از این کشور خارج نشده و در لیبی با مشکلاتی مواجه شده است.
اگرچه دولت لیبی و شخص سرهنگ قذافی که در این کشور تمامی راه ها به او ختم می شود سال ها در این رابطه سکوت اختیار کرده و یا سعی کرده اند توپ را به زمین ایتالیا شوت کنند اما هیچ کس نمی تواند نقش آنها را در پیدایش این وضعیت ناگوار برای امام موسی صدر انکار کند.
در این ارتباط سخنان اخیر صدرالدین صدر فرزند امام موسی صدر بسیار گویا و راهگشاست که صراحتا بر این مسأله تأکید کرده که پدرش در اختیار دولت لیبی است. او می گوید: دولت لیبی و معمر قذافی که طی 24 سال اخیر سعی کردند با موضع گیری های مختلف ثابت کنند که امام موسی صدر با پرواز شماره 881 آلیتالیا به کشور ایتالیا سفر کرده اما تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که او و همراهانش هرگز از لیبی وارد ایتالیا نشده و از آنجا نیز به کشور سومی سفر نکرده اند. به گفته وی، تعدادی از زندانیان سیاسی که پس از 30 سال از زندان های لیبی آزاد شده اند اظهار داشته اند که دست خط امام موسی صدر را دیده اند که خود را معرفی کرده و گفته که کجاها بوده است.
با وجود این که اهداف دولت لیبی و شخص سرهنگ قذافی از بلایی که بر سر امام موسی صدر آمده کاملا مشخص نیست و طی بیش از 2 دهه که از پیدایش این وضعیت می گذرد متاسفانه این مقوله به دقت مورد کنکاش و بررسی قرار نگرفته اما نمی توان نقش سازنده او را در مدت 19 سالی که در لبنان فعالیت می کرد نادیده گرفته و یا انکار کرد. او در این سال ها توانست تحولات مثبتی نه تنها در میان شیعیان لبنان بلکه اقوام و طوایف مختلف لبنانی ایجاد کرده و آنها را بیش از پیش هماهنگ سازد.
لذا با توجه به نقشی که امام موسی صدر در تنش زدایی در لبنان داشته خارج ساختن او از صحنه سیاسی – اجتماعی این کشور را باید اقدام و حرکتی در راستای منافع اسرائیل و گروه هایی دانست که مایل به برقراری آرامش و صلح در لبنان نبودند.
با وجود این که امام موسی صدر رهبریت شیعیان لبنان را در دست داشته و گام های بسیاری را در جهت بهبود شرایط و موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها برداشت اما از آنجا که هدف او تنش زدایی از جامعه لبنان و حفظ یکپارچگی آن در مقابله با توطئه ها و تهدیدات خارجی بوده، ربودن و زندانی کردن امام موسی صدر را باید اقدامی برای جلوگیری از حفظ یکپارچگی لبنان به حساب آورد.
لبنان از سال 1975 شاهد جنگ داخلی ویرانگری بود که بیش از یک دهه طول کشیده و این کشور را به ویرانه ای تبدیل کرد. مهم ترین لطمه ای که جنگ داخلی به لبنان وارد آورد از بین بردن وحدت و انسجام قومی و ملی و هموار شدن راه برای دخالت و نفوذ بیگانگان بود. به گونه ای که این کشور در منگنه اسرائیل و سوریه قرار گرفته و به اشغال آنها درآمد. اشغال لبنان تا چندی پیش که ارتش سوریه در پی فشارها و مخالفت های مردم و درخواست شورای امنیت سازمان ملل و آمریکا و فرانسه، ناگزیر به خروج از این کشور شد ادامه داشته و دولت و ملت این کشور اراده ای از خود نداشت. در حالی که اگر در این سال ها امام موسی صدر حضوری فعال در لبنان داشت اجازه یکه تازی به اشغالگران اسرائیلی و سوری نداده و مانع جنگ و خونریزی میان اقوام و قومیت های مختلف لبنانی می شد.
امروزه 27 سال از ربوده شدن و یا اسارت امام موسی صدر در لیبی می گذرد و متاسفانه از جانب هیچ کشور و سازمان بین المللی و منطقه ای شاهد پی گیری اصولی این مسأله نیستیم. اگر در این میان برخی گروه ها و افراد به صورت مقطعی به مطرح کردن نام و ماجرای امام موسی صدر پرداخته اند اما از آنجا که این فعالیت ها مقطعی بوده به هیچ وجه راهگشا نیست.
سیاست ایران نیز متاسفانه با افراط و تفریط همراه بوده و در حقیقت چانه زنی با لیبی را شامل می شده که هیچ نفعی برای امام موسی صدر و خانواده اش در پی نداشته است. در صورتی که اگر از همان ابتدا اراده ای برای پیگیری این مسأله وجود داشت چه بسا سال ها قبل تکلیف این قضیه برای همیشه مشخص بوده و سرهنگ قذافی اجازه نمی یافت رهبر ملتی را چنین به اسارت گرفته و زندانی کند. این اقدام سرهنگ قذافی دهن کجی به ملتی است که چشم انتظار اوست.