آفتابنیوز : آفتاب: اولین مکاتبه در چارچوب رفتارها بود که ایشان آن را پاره کرد. مکاتبات بعدی در باب راز و نیازهای شبانه در جبهه بود که ایشان هم متقابلا راز و نیازهای خود را ارسال میکرد. یکی از مهمترین مکاتبات در باب دردها و رنجهای مردم بوسنی بود که هنگام نوشتن با بارش اشک نوشته شد و جالب که ایشان با بارش اشک آن را خوانده بود.
روزنامه تهران امروز نوشت:
حسین اللهکرم امسال از ماموریت سه سالهای که به عنوان وابسته نظامی در کرواسی داشت، به کشور بازگشت.
اکنون حسینالله کرم، اگرچه چهرهاش کمی پیرتر از زمان آغاز ماموریتش شده اما نحوه زندگی، تعاملات و علایق او تفاوتی نکرده است.
آقای اللهکرم شما تازه از کرواسی بازگشتهاید. در آن کشور چه کار میکردید؟ بنده دیپلمات نظامی جمهوری اسلامی ایران در کرواسی بودم. این کشور یکی از 5 کشور جدا شده از یوگسلاوی سابق است که در قلب منطقه بالکان واقع شده است.
منظورتان از دیپلمات نظامی همان وابسته نظامی است؟ بله. تفاوتی با هم ندارد.
به عنوان دیپلمات نظامی با لباس نظامی در مراسمها شرکت میکردید؟ هم لباس نظامی و هم غیرنظامی میپوشیدیم. دیپلماتهای نظامی و غیرنظامی دارای لباسهای رسمی، نیمهرسمی و غیررسمی هستند که در هر مراسم، با توجه به وضعیت از یکی استفاده میکنند.
اصلا چه شد به عنوان وابسته نظامی به کرواسی رفتید، چرا که پیش از این، به فعال سیاسی اصولگرا معروف بودید. سابقه حضور بنده در بالکان به سال 1991 میلادی باز میگردد. در این سال یوگسلاوی سابق فرو پاشید و سه کشور صربستان، بوسنی و کرواسی شکل گرفت.
بنده به عنوان عضو اصلی نیروی کمکرسان ایران به آنجا رفتم. این سابقه سبب شد برای تقویت روابط به کرواسی بروم.
چه سالی رفتید؟ سال 1386 به کرواسی رفتم البته زمان ماموریت هر دیپلمات سه سال است لذا در سال 89 ماموریت بنده تمام شد و به کشور بازگشتم و اکنون فعالیتهای سابق خود را در دانشگاه و مرکز مطالعاتی همانند قبل ادامه میدهم.
در حال حاضر نظامی هستید؟
بنده عضو سپاه پاسداران هستم. از آنجا که سپاه ماموریت دفاع از انقلاب را دارد، میتواند در چارچوبهای مختلفی قرار گیرد.
به عنوان مثال، چارچوب اصلی دوران 8 سال دفاع مقدس را شاید بتوان نیروهای دفاعی نامید اما در جنگ فرهنگی یا سیاسی یا وضعیت کنونی که با جنگ هوشمند و موازنه قدرت نرم روبهرو هستیم، این چارچوب متفاوت خواهد بود و پاسداران عمدتا نیروهای تولیدکننده قدرت نرم نیمه سخت و سخت هستند.
با توجه به سبقه مذهبی شما، آیا زندگی در کشوری که با فرهنگ اسلامی ما فاصله دارد، احساس ناخوشایندی نداشتید؟ گرچه زندگی در خارج از کشور با محدودیتهای خاص خود روبهرو است اما از آنجا که عمده خانواده دیپلماتها، متدین هستند لذا زندگی ایرانی خود را حفظ میکنند ضمن اینکه ارتباط با مردم کرواسی که ریشه خود را ایرانی میدانند نیز جالب است، لذا احساس معذب بودن به افراد دست نمیداد.
در زاگرب هم مسلمانان زیادی حضور دارند و همچنین مساجد آن از زیباترین مساجد اروپاست که احساس خوبی به انسان میدهد.
نمازهای جماعت و جمعه هم از زیباترین خاطرات من در این ماموریت سه ساله است.
پیش از ماموریت، ذهنیتی خاص در جامعه نسبت به آقای اللهکرم وجود داشت، بهویژه با توجه به فعالیتهای سیاسی. آیا اکنون که بازگشتهاید تغییری در خودتان احساس میکنید؟
انسانها در طول زندگی و کسب تجارب دچار تحولاتی میشوند. این تحولات در برخی افراد آنقدر زیاد است که فرد را تحت عنوان پسین و پیشین یاد میکنند. بنده هم جدا از این وضعیت نیستم اما فکر نمیکنم تفاوتها آنقدر باشد که فرضا از اصولگرایی به تجدیدنظرطلبیگذار کرده باشم.
آقای اللهکرم بعد از بازگشت از کرواسی به چه کاری مشغول هستید؟ با توجه به پایاننامه دانشجویان به کارهای پژوهشی و تحقیقاتی مشغولم و در ضمن آن، به تدریس دروسی در دانشکده علوم سیاسی هم میپردازم. در یک مرکزمطالعاتی هم مشغول به کار هستم.
به تدریس اشاره کردید. در کدام دانشکده مشغول هستید؟ بنده عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی واحد مرکز دانشگاه آزاد اسلامی هستم و در این ترم دروس اندیشه سیاسی ایران و اسلام. انقلاب اسلامی و ریشههای انقلاب و درس جدیدی به نام دفاع مقدس را تدریس میکنم.
و اصلا مدرک خود را چه زمانی دریافت کردید؟ یکی از مدارکم هم دکترای مدیریت علوم استراتژیک است که در سال 1377 اخذ کرده و بر همین مبنا عضو هیأت علمی دانشکده مدیریت شدم. بعد از اخذ این مدرک، عضویت در هیأت علمی خود را از مدیریت به علوم سیاسی تغییر دادم که اکنون هم عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی واحد تهران مرکز هستم.
اجازه دهید به بحثهای خانوادگی بپردازیم. چگونه با همسرتان آشنا شدید؟ آیا همانند جوانان امروز شما و همسر مرحومتان پس از عشق و عاشقی به هم رسیدید؟ از آنجا که پدر بنده استاد عرفان عملی بود، افراد زیادی تحت نظر ایشان فعالیت میکردند. از این رو در خانواده ما علاوه بر رفت و آمدهای فامیلی، رفت و آمدهای عمومیتر هم بود.
بنده معتقد بودم که عشقهای دنیوی، عشقهای مجازی هستند، برای این عشقها اهمیت زیادی قائل نبودم.
بر این اساس، عشقهایی اهمیت مییابند که در سفرهای روحانی همراه انسان باشند.
همسرم از خانواده مریدان پدرم بود، احساس کردم که این اندیشه در ایشان هم وجود داشت. بنابراین ازدواج ما نه سنتی و نه بر اساس عشق و عاشقیهای معمول بود بلکه ازدواج برای تکامل روحی و در راستای عشق حقیقی بوده است.
در نهایت بر چه مبنایی، ایشان را پسندیدید و به عنوان شریک زندگی با او همراه شدید؟
به نظرم حرفزدن و دیدن در چارچوب عشقهای مجازی معنا پیدا میکند. به عبارتی در عشقهای حقیقی ابزاری مانند مکاشفه و مکاتبه و طیکردن برخی مراحل ایمانی اهمیت بیشتری دارد که ایشان این موارد را طی کردند.
به تازگی برخی سیاستمداران از نامههای عاشقانه خود در زمان جوانی صحبت کردند، آیا شما هم تابهحال برای همسرتان نامه عاشقانه نوشتهاید؟ نامه عاشقانه، ابزارهای عشق مجازی هستند که غالبا کار ساز نبودهاند. ابزارهای عشق معنوی مراتب بالاتری دارد.
انگار شما دوست ندارید از لفظ نامه استفاده کنید. ولی در صحبتهایتان به مکاتبه اشاره کردید. از مکاتباتتان با همسرتان بگویید. اولین مکاتبه در چارچوب رفتارها بود که ایشان آن را پاره کرد. مکاتبات بعدی در باب راز و نیازهای شبانه در جبهه بود که ایشان هم متقابلا راز و نیازهای خود را ارسال میکرد. یکی از مهمترین مکاتبات در باب دردها و رنجهای مردم بوسنی بود که هنگام نوشتن با بارش اشک نوشته شد و جالب که ایشان با بارش اشک آن را خوانده بود.
قضیه مکاتبهای که توسط همسر مرحومتان پاره شد چه بود؟ مگر چه نوشته بودید؟ رفتار در چارچوب عشق حقیقی به صورتبندی نیازهای روحی میپردازد که از طریق ذکرهای توحیدی قابل درک است.
عامل اصلی پاره کردن نامه، گذر اینگونه رفتارها به خواستههای مادی بود. (این یکی از پرسشهایی بود که اللهکرم تاکید کرد میدانم متوجه نشدید که چه گفتم.) همسرتان چه زمانی فوت کردند؟ دو سال پیش فوت شدند.
دلیل فوتشان چه بود؟ ...
آیا بعداز فوت همسرتان فکر ازدواج مجدد به ذهنتان خطور کرد؟ من در یکی از مکاتبات به ایشان تاکید کرده بودم که اگر شهید شدم، حتما ازدواج کنند زیرا پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت با تارکالدنیا بودن، موافق نبودند. ایشان هم در مکاتبهای همان را به من گفتند، لذا بعد از برگزاری سال ایشان، به فکر ازدواج افتادم و پس از بررسی با فردی از جنس ویژه ازدواج کردم.
چه ویژگیهایی سبب میشود که همسر دومتان را ویژه بخوانید؟ ایشان همسر شهید است. 27 سال پس از شهادت همسرش با اراده فوقالعادهای به تربیت 3 فرزند خردسال شهید پرداخت و آنها را تا تحصیلات دانشگاهی و ازدواج موفق همراهی کرد، لذا ویژه هستند.
اکنون خانواده اللهکرم چند نفره است؟ امروز یک خانواده پر جمعیت را تشکیل میدهیم
3 فرزند همسرم دارد و 2 فرزند هم بنده دارم در مجموع یک خانواده 7 نفره را تشکیل میدهیم.
مهریه همسران اول و دومتان چقدر بود؟ این عوامل نه تنها از زندگی مشترک حفاظت نمیکنند، بلکه گاه مشوق جداییها هم میشوند، البته مهریه در عشقهای حقیقی هم میتواند باشد و بنده از 14 سکه که عدد معصوم است، بهره گرفتم. این تعداد از سوی امام(ره) و آقا به عنوان شرط برای خواندن خطبه عقد مطرح بوده است.
5 فرزندتان اکنون به چه کارهایی مشغول هستند؟ قاسم، فیزیوتراپ است و ندا، معلمی میکند. علی مهندس عمران و فعال ساختمانی و محسن مدیر فرهنگی است و محسن دیگر، دانشجوی آرشیتکت است.
تمام فرزندانتان ازدواج کردهاند؟ بهجز فرزند آخرم، همگی ازدواج کردهاند. ندا و محسن و علی نیز هر کدام یک دختر دارند.
منزلتان در کدام نقطه تهران است؟ فکر کنم قبل از ماموریت، شرق تهران بودید. حدود 50 سال است که در خانهای در میدان قیام واقع در خیابان ری تهران زندگی میکنم.
مالک خانه خودتان هستید؟ این خانه سه طبقه دارد که طبقه همکف آن را پس از فوت پدر و مادرم از برادر و خواهرانم خریداری کردم.
با موتور به مسجد آمدید. وسیله نقلیه دیگری هم دارید؟ یک موتورسیکلت از نوع وسپا دارم که متعلق به خودم است و گاهی نیز از یک پیکان سفید استفاده میکنم که متعلق به بیتالمال است و هنگام رفتن به مرکز مطالعاتی از آن استفاده میکنم.
اگر ایرادی ندارد، بفرمایید حقوق ماهانه شما چقدر است؟ حقوق بنده در ماه گذشته کمی بیشتر از یک میلیون تومان بود که باید اعتراض کنم زیرا باید حدود یک میلیون و 200 هزار تومان دریافت میکردم. 300 هزار تومان نیز از دانشگاه دریافت میکنم.
حقوقتان در کرواسی چقدر بود؟ حدود 3 میلیون تومان حقوق رسمیام بود و بیش از یک میلیون تومان حق خانواده پرداخت میشد که این وجه یک سال و نیم دریافت نشد و این حقوق باید علاوه بر هزینه زندگی، هزینه رفت و آمد به کشور را هم در بر میگرفت.