کد خبر: ۱۱۳۲۳۷
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۸۹ - ۲۲:۳۶

آمایش سرزمین؛ گم‏شده‏‌ای در هیاهوی توسعه صنعتی شمال ایران

مزدک دربیکی
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب - مزدک دربیکی(روزنامه ملت ما): در محدوده‏ی ورودی یکی از شهرهای شمالی کشور، تابلوی جالبی نصب شده است: «به شهرستان صنعتی (...) خوش آمدید». تا آن‏جا که نگارنده از تاریخچه این شهر می‏داند، این شهر کوچک نه هیچ‏گاه صنعتی بوده و نه حتی در صنعت واقعی نقش پررنگی داشته است. ظاهرا مسابقه‏ای پنهانی بین شهرهای مختلف استان‏های شمالی کشور وجود دارد و هر کدام به زور، واژه صنعتی را به خود می‏بندند. آیا صنعتی‏شدن به هر قیمت، لزوما نشانه پیشرفت است؟

در هر شهری که وارد می‌شوی انگار باید یکی از ویژگی‏های آن، صنعتی‏شدن باشد. در گذشته وقتی وارد شهرهای شمالی می‏شدیم از جاذبه‏های طبیعی، تاریخی، فرهنگی و مشاهیر آن پرس‏و‏جو می‏کردیم ولی امروزه و با این روند (که آن را «صنعت‏زدگی» می‏نامم)، به جای این‏گونه جاذبه‏ها باید به سراغ چیزهایی مانند کارخانه‏ و شهرک‏ صنعتی رفت که همچون وصله نچسب، ناهماهنگ و بی‏برنامه‏ در ساختار و محیط شهری خودنمایی می‏کنند، تقریبا چیزی شبیه دانشگاه‏هایی که بدون توجه به زیرساخت‏ها و نیازهای کشور، در هر شهر و روستایی، شعبه تاسیس می‏کنند!

یکی از رویکردهای اصلی که در بحث توسعه وجود دارد و سال‌هاست که کشورهای پیشرفته جهان آن را به کار می‏برند، آمایش سرزمین است؛ رویکردی که خوشبختانه در کشور ما تا حدودی فازهای اولیه آن مطالعه شده ولی متاسفانه بر روی کاغذ مانده است، یعنی در عمل و در بحث توسعه و به‌ویژه توسعه صنایع، به مباحث آن و مکان‏یابی‏های کارشناسی توجهی نمی‏شود.

برخلاف این رویکرد علمی و با این فلسفه که محیط است برای شما مشخص می‏کند چه کاری می‏تواند انجام شود، در روش نادرست سنتی، ابتدا هدف‏گزاری و سپس منابع بر اساس هدف مورد نظر (و به عبارت دیگر به دلخواه خود) تجزیه و تحلیل می‏شود‏.

آمایش سرزمین که رویکرد منطقی استفاده انسان از طبیعت است، بیش از دو دهه است در ایران مطرح شده و در درس‏های دانشگاهی رشته‏های مختلف مانند جغرافیا، محیط‏زیست، برنامه‏ریزی منطقه‏ای و ... تدریس می‏شود، اما در عمل هنوز در حاشیه مانده است.

به عبارتی وقتی سیستم تصمیم‏گیری می‏خواهد در یک مکان، صنعتی احداث کند صرفا به ارزیابی‏ اقتصادی بسنده می‏کند (که آن هم ممکن است برآورد درستی نباشد)، و بررسی نمی‏کند که آیا اصولا منطقه به درد آن فعالیت می‏خورد یا نه؟ انگار که چیزی به نام توان محیطی وجود خارجی ندارد. هر محیطی توانایی و پتانسیلی دارد که انجام فعالیت‏های مشخص در آن را امکان‏پذیر می‏سازد. به عنوان نمونه در محیطی که ریسک زمین‏لغزه آن بسیار زیاد است و از نظر زمین‏شناختی محدودیت دارد، امکان احداث سازه‏های عظیم مانند پل و سد وجود ندارد یا با هزینه‏های گزاف امکان‏پذیر است. در صورت چنین کاری و به احتمال خیلی زیاد این سازه‏ها بر اثر زمین‏لغزه از بین خواهند رفت و خسارت‏های جانی و مالی زیادی پدید خواهد آمد.

طبیعی است تا زمانی که توان‏ و محدودیت‏ محیطی یک کشور در قالب فرایند آمایش سرزمین شناخته نشود، هیچ‌گاه نمی‏توان برای آن برنامه‏ریزی اصولی کرد. بدون در نظر گرفتن این مسأله، توسعه در بلندمدت پیامدهای جبران‏ناپذیری بر محیط‏زیست خواهد گذاشت. یعنی بدون این که محیط توان حمایت داشته باشد، آن را به قدری از فعالیت‏های مربوط و نامربوط پر می‏کنیم که بالاخره یک روز پس می‏زند. این کار شبیه این است که فردی بدون داشتن فضای کافی در یک خانه کوچک، تعداد زیادی مهمان با فعالیت‏ها و علاقه‏های مختلف را دعوت کند. طبیعی است نه مهمان فضای کافی برای فعالیت دارد و نه امکان پذیرایی مناسب از وی وجود دارد.

متاسفانه در سال‏های گذشته، بی‏توجهی به آمایش سرزمین باعث شده شمال ایران به نوعی صنعت‏زدگی حاد دچار شود. این روند که همچنان و به صورت رقابتی رو به‌افزایش است، باعث شده مشکلات جدی محیط‏زیستی برای این منطقه کوچک ولی حاصلخیز ایران پدید آید که در سال‏هایی نه چندان دور، پیامدهای خود را به صورت تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی نشان خواهد داد. احداث شهرک‏های صنعتی و کارخانه‏های غیرمرتبط مانند پتروشیمی، فولاد و سیمان (که حتی در بهره‏وری اقتصادی آن‏ها تردید است) در مرغوب‏ترین زمین‏های جنگلی و کشاورزی شمال کشور (که بهترین‏های منابع طبیعی ایران هستند)، نمونه تاسف‏آوری از ندانم‏کاری‏های عمدی یا سهوی ناشی از نشناختن توان‏ محیطی و کاربرد آن‏ در برنامه‏ریزی توسعه پایدار است. حتی با وجود این که مطالعات عمده آمایش سرزمین و شناسایی توان‏ محیطی شمال کشور انجام شده و حتی جایگاه قانونی دارد (نگاه کنید به بخش «حفظ محیط‏زیست و آمایش سرزمین و توازن منطقه‏ای» در قانون برنامه‏ی چهارم توسعه کشور)، و اثبات شده استقرار صنایع در این منطقه با توجه به اقلیم خاص و اکوسیستم شکننده آن باید بسیار بااحتیاط باشد، اما در عمل رویکرد دیگری دیده می‏شود که همه چیز را در نظر دارد مگر آمایش را!

مسابقه‏ای که استان‏های شمالی در به اصطلاح صنعتی‏شدن با یکدیگر گذاشته‌اند، مسابقه خطرناکی است، یعنی اصرار بر کاری بیهوده که به جای در نظر گرفتن توان محیط، به دنبال تخریب خود به دست خود است. با این روال، دانش خود از سرزمین را با منافع کوتاه‏مدت و حقیر عوض می‏کنیم. صنعتی‏شدنی که به صنعت‏زدگی و در نتیجه به بحران‏های محیط‏زیستی یا حتی سیاسی منجر شود، مایه دردسر است. بامزه‏ترین تشبیه در مورد این تب صنعتی را در همان شهر شمالی که در ابتدا گفتم، دیدم. در آن‌جا به مغازه‏ای با این تابلو وجود دارد: «سنگ قبرتراشی ونوس»! ترکیب الهه عشق (ونوس) و سنگ قبر چیز جالبی است و یادآور روندی است که شمال ایران در جهت صنعتی‏شدن می‌پیماید و زیبایی خود را با مرگ پیوند می‌دهد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
0
1
با سلام
شمال ایران به دلیل تفاوتهای اقلیمی و فرهنگی و... با سایر نقاط ایران، همواره مورد نقد قرار گرفته است .
ضمن تایید مطالب فوق مبنی برتخیرب طبیعت درشمال ایران یک پرسش هم مطرح مینمایم ؛چه راه حلی برای کاهش آمار بالای بیکاری در شمال ایران وجود دارد؟
جواب پرسش اجرای طرحهای صحیح صنعتی و کشاورزی نوین و سازگار با محیط زیست میباشد.
به عنوان یک شمالی عنوان می دارم اگر بخواهیم قوانین خشک و بیابانی را در سرزمین سرسبز اجراکنیم اوضاع همین که هست میشود.
ایکاش تصمیم گرینده در خصوص وضع شمال ایران ،خود شمالیها بودند!!در این باب درد دلها بسیار است ...
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین