آفتابنیوز : آفتاب: آیتالله مجتبی تهرانی در جلسات اخیر درس غیرت مؤمن، به مراقبت در دوستیها و توصیههایی در این باره پرداخته است.
نکات مهمی که آیتالله تهرانی در جلسه 22 ذکر کردهاند به شرح زیر است:
*با کسانی که از نظر اعتقادی با تو همسو نیستند،دوستی نکنید. یعنی کسانی از نظر اعتقادی با شما مختلف هستند، نمیتوانند دوستان خوبی باشند. چرا که شما با هم از نظر پیوند درونی و در ارتباط با امور اعتقادی با هم سر ناسازگاری دارید. چون پیوند درونی است و اعتقاد هم همینطور است. شما در باب نبوت از نظر درونی، با پیغمبر اکرم پیوند دارید و آنها این پیوند را ندارند و اصلاً قبول ندارند. یعنی بین شما مقابله است.
*رابطه دوستی اینطور است که جاذبه دارد و همین جاذبه، موجب میشود تو به سوی او کشیده شوی. پیوند درونی تو با خدا از بین برود و پیوندی نظیر آنها پیدا کنی. این رابطه بر روی اعتقاد شما، اثر سوء میگذارد.
*ابتدا آن پیوند ایمانی را تضعیف می کند و بعد هم آن را قطع می کند. در آخر هم وصل شدن به آن پیوند سوء و اعتقاد غلط را به دنبال دارد. حالا ما در اینجا به مرحله وصل، کاری نداریم و حرفمان این است که یک سنخ دوستیها و رفاقتها است که روی اعتقاد انسان اثر سوء میگذارد و از نظر درونی، پیوند اعتقادی انسان را متزلزل میکند و بالاخره هم سر از قطع پیوند در میآورد.
* این روایت را از پیغمبر اکرم هست که فرمودند : اگر بخواهیم ببینی که شخص چه دینی دارد، رفیقش را ببین که چه دینی دارد. از رفیق میتوانی بفهمی که او چه دینی دارد. دقت کنید که با چه کسی پیوند دوستی میبندید. چرا که پیوند دوستی، روی دین تو و در بُعد اعتقادیات اثر میگذارد.
* میخواهم در اینجا مطلبی را که در میان مردم مشهور است، مطرح کنم. میگویند: آقا موسی به دین خود، عیسی به دین خود، میفهمید که چه جمله بسیار غلطی است؟! برو دنبال کارت! شعور تو که بیشتر از شعور خدا نیست. خدا بیشتر از من و تو میفهمد. او میگوید چنینی باش! چنین کسی میگوید: من چه کار دارم به اینکه او چه اعتقادی دارد! ما با همدیگر رفیق هستیم. اتفاقاً بحث در همینجا است. اگر مراد و منظور تو از رفاقت، پیوند درونی محبتی است، همین رفاقت برای تو مضر است. اگر هم منظورت روابط ظاهری اجتماعی است نه.
* بحث دیگر نسبت به مجالستی است که در آنها بر خلاف معتقداتِ دینی تو حرف میزنند. اگر در جایی، بطور کلی بر خلاف معتقدات دینی تو حرف میزدند، باید مجلس را ترک کنی. مثلاً تو به قرآن اعتقاد داری که این کتاب الهی است، کلام الهی است و از مبدأ وحی نازل شده است، کسانی دارند به آن طعنه میزنند، اینجا هم چون ممکن است ضربه اعتقادی ببینی، نباید با اینها مجالست کنی!
* گاهی من کسی را میبینم که همدین من است، ولی لاابالی است؛ یعنی از نظر عملی، رفتارهایش با اعتقاداتش تطبیق نمیکند؛ انگار دین خودش را به بازی گرفته است. آیا با او میتوانم دوستی کنم؟ او نه نصرانی و یهودی است و نه کافر و بی دین! خداوند میفرماید: کسی که دین خود را به بازی و بیهوده گرفته است، را رها کن. نه کسی که دین تو را به بازی گرفته، بلکه کسی که دین خودش را بازیچه گرفته است هم به درد رفاقت نمیخورد و دوستی با او ضرر دارد. بازیچه گرفتن دین یعنی عمل نکردن به آن، میگوید مسلمانم، مؤمنم، اما عمل نمیکند.
*یکی از بزرگان گاهی میفرمود: لفظاً منکر خدا نیستی، ولی عملاً منکر خدایی! این تعبیر را من از او دارم. لفظاً منکر خدا نیست، خیلی ـ یا الله یا الله ـ هم میکند؛ یا ربّ یا ربّ هم زیاد میگوید ولی عملاً منکر خدا است. از این آدمها هم در جامعهمان، زیاد داریم که فقط لفظاً میگویند: ما مسلمانیم؛ مؤمنیم؛ ولی عمل را که نگاه میکنیم، میبینم با اسلام تطبیق نمیکند.
*حالا به سراغ روایات برویم. علی(ع) فرمودند: از رفاقت و مصاحبت با فاسقان بپرهیز، چرا؟ علی(ع) دلیلش را اینطور میگوید که چون تو هم آنطور خواهی شد، باید از او بپرهیزی. بدان که تو هم همان طوری خواهی شد. پیوند دوستی و رفاقت با اشرار نتیجهاش این است که تو را هم به شرارت میکشاند. بالاخره در یکجا به خاطر پیوند محبتی مجبور خواهی شد که از رابطه دورونی و پیوند اعتقادی خود و خدا، دست برداری. این دوستی، دلبستگی تو را نسبت به خدا در خطر قرار میدهد؛ پس از آن بپرهیز.