کد خبر: ۱۲۱۸۰۹
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۲:۴۳

پاسخ به وزیر فرهنگ ترکیه درباره مولانا

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: صادق ملکی، کارشناس مسائل ترکیه، به اظهارات وزیر فرهنگ ترکیه درباره‌ی مولانا پاسخ داد.

ملکی در این نوشتار با عنوان «مولانا جهانی است» که آن را در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «ارطغرل گونای، وزیر فرهنگ ترکیه، در پاسخ به سؤالی مبنی بر «مطرح شدن ادعاهایی در مورد ایرانی بودن مولانا» اظهار کرده است: «نام خانوادگی مولانا، رومی است. همه جهانیان مولانا را به نام رومی می‌شناسند. رومی یعنی آناتولیایی. اگر در آمریکا از یک کتاب‌فروش در مورد مولانا سؤال کنید، متوجه نخواهد شد؛ چرا که مولانا را به نام رومی می‌شناسند. رومی به مفهوم آناتولیایی است. سال گذشته در مراسم شب عروس در این زمینه سخنرانی کردم. چنان استنباط می‌شود که این‌بار باید برای ایرانی‌ها این سخنان را ترجمه کنیم. مولانا در افغانستان به دنیا آمد و به همراه پدر خود با عبور از ایران به آناتولی مهاجرت کرد. همه آموزش، اطلاعات و تفکرات مولانا در آناتولی عملی شده و شکل گرفته است.»

این اظهارات در واکنش به اظهارات آقای بقایی، معاون رییس‌جمهور، در هفته فرهنگی ایران در استانبول و تأکید بر ایرانی بودن مولانا صورت گرفته است. البته روزنامه حریت با شیطنت از قول ایشان مولانا را ترک عنوان کرده بود.

سخن اول

سخن گفتن در مورد ملیت خداوندگار سخن و عارف بزرگ که نه از خاک؛ بلکه از جسم خویش نیز گذشت تا از هر تعلقی که روح بزرگ وی را به اسارت گیرد، رهایی یابد، اگر بی‌احترامی نباشد، بی‌شک آزاردهنده است.

بزرگان حوزه علم، ادب و فرهنگ و خصوصا عرفان، بزرگ‌تر از آن هستند که روح‌شان را اسیر تاریخ و جغرافیا کنند. این‌گونه بحث‌ها، بحث ما زمینیان است که بیش از هدف فرهنگی در آن، اهداف سیاسی دخیل است. برای ما که هنوز اسیر تارهای بافته‌شده از تاریخ و جبر ناشی از جغرافیا هستیم، شاید محدود کردن این شخصیت‌ها به اجبارهای تاریخ و جغرافیا، بتواند با اتصال آنان به ما، برای ما نیز تعریف ایجاد کند. هرقدر تهی‌تر باشی، بیش‌تر اسیری. تعلق و اتصال به مولانا، نه در قالب خاک؛ بلکه در قالب آسمانی است که مرز نداشته، همگانی بوده و آغوشش برای همه باز است. مولانا چه در گذشته، چه حال و چه در آینده، جهانی بوده و خواهد ماند.

سخن دوم

وزیر ترک که از مولانا سخن گفته، باید در آغاز بیش‌تر به توصیف خویش دقیق شود. ایشان خوب اشاره کرده است، مولانا از کجا آمده، به کجا رفته و رمز این حرکت و خارج شدن از پوسته جغرافیا چه بوده است.

تاریخ و جغرافیا برای ما، روم و رومی را بیزانس و بیزانسی ترجمه کرده و می‌کند. علت به‌کارگیری رومی چون بلخی اشاره به جغرافیائی است که در تاریخ بنام سرزمین امپراتوری بیزانس ثبت شده است. مقام ترک با ذکر محل تولد و با اشاره به محل استقرار مولانا، به این نتیجه می‌رسد که باید این سخنان برای ایرانیان این‌گونه ترجمه شود که مولانا ترک است. به نظر می‌رسد وزیر ترک در ترجمه اسیر جغرافیای امروز است، اگر افق دید خویش را باز کند، خواهد دید که هم بلخ و هم قونیه، حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی بوده و زیارت مولانا و نگاهی به خطوط، نقش و نگار حاکم بر بارگاه این عارف، او و ما را از هر توضیح و توصیف معاف می‌کند.

سخن سوم

تا گذشته‌ی نزدیک، بزرگی خاک و جغرافیای یک کشور، محل تحریک طمع کشورهای دیگر برای گسترش قلمرو و به چنگ آوردن غنایم بود و امروز به نظر می‌رسد با تغییر شرایط، شکل تهاجم تغییر کرده و به جای خاک، شخصیت‌ها مورد طمع و تصرف واقع می‌شوند. ایران چون همیشه بزرگ بوده و هست و اگر در گذشته خاکش مورد طمع بوده، امروز فرهیختگان و مشاهیری که هویت آن‌را نمایندگی می‌کنند، مورد طمع برای تصاحب‌اند. در این خصوص نباید فقط از بیگانگان نالید که ما نیز بسیار تقصیرکاریم. عدم توجه کافی به میراث فرهنگی خویش و فرصت‌طلبی ملل دیگر، برای مللی که از فقر هویتی و فرهنگی رنج می‌برند، بستری انتزاعی ایجاد کرده و این ذهنیت را بعضا پدید می‌آورد که شاید بتوانند با غنیمت‌گیری از میراث دیگران، برای خویش تعریف و هویت ایجاد کنند.

آثار و تألیفات هر کس معرف اوست و ترجمه آثار مولانا از فارسی به ترکی تنها راه درک مولانا از سوی وزیر ترک است. البته منطق و ذهنیتی که کردها را در ترکیه، ترک‌های کوهستانی قلمداد کرد، شاید بتواند مولانا را نیز ترک، آن هم فقط در نزد خود تلقی کند؛ ولی حتا اگر دایره تأثیرگذاری این تلقی خودفریبی باشد، آن‌گونه که کردها را ترک نکرد، مولانا را نیز ترک نخواهد کرد.

سخن چهارم

همان‌قدر که سخن «هنر نزد ایرانیان است و بس»، برای دیگران آزاردهنده است، سخن یک ترک معادل یک جهان است، برای همگان آزاردهنده است. برای درک و رسیدن به مولانا باید از پوست تاریخ و جغرافیا و هرگونه تعلق خاطر زمینی عبور کرده و در بارگاه او بی‌رنگی را تجربه کرد. هر آن‌چه هستی باز آی. در غرب اگر نگویم هیچ؛ ولی کم‌تر شاهد دعوا بر سر تعلق مشاهیر بوده‌ایم و شاید مسیر اروپای متحد امروز با عبور از پرهیز از جنگ فرهنگی دیروز میسر شده است. غرب 400 سال است که تلاش می‌کند با استفاده از حربه‌های مختلف میان ایران و ترکیه فاصله بیاندازد و بعضا ما دانسته و ندانسته ابزار آن می‌شویم. مولانا عمق و نقطه مشترک پیوند فرهنگی ایرانیان و ترک‌ها بوده و مناسب است سیاستمداران بیش از هر چیزی روی آن مانور داده و بدانند که در سفرخانه دراویش، همه جای دارند.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۸ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۷
0
0
مولانا ترک بود. چرا عصبی می شوید؟ ایران هم نصفش ترک است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۸
0
0
در پاسخ به دوست ترک زبان که نظر دادی: شما زبانت ترکیه نه ملیتت، بابک خرمدین که یک ایرانی و آریایی نژاد می باشد نیز از تبریز و اردبیل امروزی بر علیه اعراب قیام کرد. و باید بگم که اصلا این سیاست حاکمان عرب بود که برای کنترل ایرانیان با گماردن والی ترک زبان و تغییر زبان آنها به ترکی، احساسات ناسیونالیستی ایرانیان رو کنترل کنند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۸ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۸
0
0
اسپانیا زبان "سوت بلبلی " مردم یکی از جزایر قناری را ثبت جهانی می‌کند و ما می ترسیم آمار زبانهای کشورمان را استخراج کنیم و حضراتی مثل شما یک روز ما را یادگار عربها و روزی دیگر دستاورد مغولها می دانند و معلوم نیست سهم روسها کجا پنهان شده؟اگر دسترسی به آثار ترکی مولانا ندارید مغالطه نفرمایید
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین