آفتابنیوز : آفتاب: رسالت در یادداشتی با عنوان«استبداد صغیر» نوشت:
* او از "استبداد صغیر" گفت... دیگران را ملامت کرد، و خود در ساخت آن پیشگام و پیشتاز شد. ساخت آنچه را که نباید میساخت. نزدیک به دو سال از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در ایران میگذرد، اما همچنان تلاطمهای برخواسته از "استبداد صغیر" پس از آن، باقی است.
* به عبارت دیگر، مناقشهای که معترضان علیه حکومت برانگیختهاند، طی این دو سال، به فرجامی تمامکننده منجر نشده است و همین امر موجب شده تا روند ماجرا، بدون تغییر خاصی در نحوه عملکرد هر کدام از طرفین، ادامه یابد. این بنبست، بیش از هر چیز، مستعد است تا ملالی عمومی از امر سیاسی پدید آورد که ممکن است در تمنای گسست از وضعیت بنبست، به شرایطی بحرانی و غیر قابل پیشبینی منجر شود. باید پرسید کدام عامل، رسیدن به توافقی قابل قبول برای طرفین را دور از دسترس نموده است؟
* باید پاسخ را در "گفتوگوی نقادانه" جست. آنچه امروز در صحنه مناسبات سیاسی ایران، کمرنگ شده است، همین "گفتوگوهای نقادانه" و جایگزینی آن با "خطابه" و "بیانیه" است.
* بر خلاف گفتوگو، که در آن، هر دو طرف، سخن را به رسمیت میشناسند و با هدف رسیدن به نقطهی مشترکی انجام میگیرد، خطابه و بیانیه، از همان ابتدا، حضور هر گونه معترض و مخالفی را انکار کرده و نادیده میانگارد. آنچه موجب میشود تا شرایط "همانطور که هست" ادامه یابد و بعد از دو سال، همچنان به دو طرف مناقشه ضربه بزند، اجتناب از "به رسمیت شناختن" است. مبارزه و کشاکش، در هر جامعهای، اجتنابناپذیر است و سودای آنکه همه جامعه، بر سر همه چیز، در توافقی عام قرار داشته باشند، آرزویی دستنایافتنی و حتی نامطلوب است. بنابراین، نباید اختلاف دیدگاه را به خودی خود، امری شوم دانست. تا زمانی که میتوان مبارزهای را به شیوه قانونی حل و فصل کرد، این مبارزه قطعا خطرناک نیست؛ مبارزه زمانی خطرناک میشود که تداوم تعادل قانونی نامقدور تشخیص داده شود. اگر این پنداشت عمومی به وجود بیاید که دیگر قانون، فصل الخطاب در جامعه نیست، آن گاه مبارزه، به اغتشاشی غیرقابل پیشبینی تبدیل خواهد شد که نتایج آن را نمیتوان حدس زد. در واقع، این شکاف لاینحل، محلی برای وارد آمدن خسارتهایی سنگین به جامعه خواهد شد.
* خطری که ادامه این روند میتواند در بر داشته باشد، جدایی و انفکاک بیش از پیش مردم از قواعد عمل سیاسی، در اثر خستگی و ملال است. گویی که دعواهای سیاسی رسمی، هیچگاه پایانی نخواهد داشت!
گروههای اجتماعی، در مقاطع معینی از حیات تاریخی خویش، از دیدگاههای سیاسی سنتی خود فاصله میگیرند. به بیانی دیگر، آن آرمانها، اخلاقیات و منشهایی که در تناسب با دیدگاه خود به آنها ارج قائل بودهاند، دیگر به رسمیت نمیشناسند. با بروز اینگونه بحرانها، موقعیتی حساس و خطرناک پیش میآید؛ زیرا صحنه برای راهحلهای خشن و فعالیتهای نیروهای ناشناختهای آماده میشود که معمولا فعالیتهای افراطیشان هزینههایی سنگین به بار میآورد.
*آنچه از اتفاقات این روزها گاه به گاه به گوش میرسد، حاکی از این است که بخشی از افراد درگیر در این مناقشه، و از هر دو سوی آن هم، اندکاندک به مرز این گسست و ورود به عرصه افراط نزدیک میشوند. عرصهای که بیگمان مستعد آن است تا هزینههایی بسیار سنگین برای کشور ما به بار آورد.