آفتابنیوز : آفتاب: علی لاریجانی در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت شهید مطهری گفت: ما در صحنه مسائل فرهنگی و اجتماعیات دو نوع شخصیت داریم؛ برخی افراد و آدمهای موثری بودند، اما بیشتر به مسائل روز توجه داشتند و عمرشان در این متمرکز بود و کمتر به مبانی توجه داشتند و سیاستمداران بخش اعظم این گروه هستند. برخی از شخصیتها نیز بنیانهای فکری جامعه را میسازند و در عمر خود تلاش بر تربیت فکری دارند؛ مانند علامه طباطبایی که اکثر آثار او مانند تفسیرالمیزان یک حادثه مهم است.
گزیده سخنان وی را به نقل از خانه ملت بخوانید:
* اینکه چقدر مبانی فکری افراد قوی است و بر حسب عمری که در معارف و بنیان سازی دارند، باعث میشود آنها در طول تاریخ امتداد پیدا کنند و برخی میان یک قرن، چند قرن و یا یک سال متفاوت هستند. هرچند گروه اول کم خاصیت نیستند و در مدت کوتاه مسائل روز ممکن است پراثر نیز باشند، اما پس از تغییر شرایط و گذر زمان عمرشان به سر میآید.
* تقرب فکری آقای مطهری به این موضوعات مبنایی بود و از این جهت باید این موضوع را راجع به ایشان در نظر گرفت و همانطور که خود ایشان هم اعلام کرده اند، وظیفه یک صاحب نظر این است که آدمهای مسلکی را پرورش دهد و نگاه ایشان این بود که در آثار و سخنرانیهای خود افراد مسلکی را تربیت کند.
* به میزانی که اعتبار اجتماعی انسان بالا میرود و اثرگذاری او بیشتر میشود، باید میزان اطلاعاتش در مسائل دینی قویتر شود. وقتی یک سیاستمدار اقبال بیشتری را متوجه خود میسازد، باید وقت بیشتری در کسب معارف اسلامی بگذارد، تا بتواند مخاطبان خود را از طریق درست راهنمایی کند و به میزانی که اعتبار او بالا میرود، باید مستمرا بخواند، تا آمادگی او برای اثربخشی بیشتر شود.
* انصافی که در آثار مطهری نهفته باعث جذابیت آن شده و مانند برخی حرفهای سطحی که گاه در آن دوران زده میشد و الان هم شنیده میشود، نیست. مثل بحث ایرانی گرایی که وجه عقلی ندارد و واقعی و منصفانه هم نیست؛ زیرا اسلام به واقع ایران را تکامل بخشید و مطهری نیزآنها را بر میشمرد و این یک امر واقعی است واگر انسان منصف باشد به آن اذعان دارد، اما اگر بخواهد از این طریق شعار بدهد بحث دیگری است.
* ایرانیها نیز خدمات متعددی به اسلام دارند و هر دو وجه باید منصفانه دیده شود، یکی از ویژگیهای مطهری این بود که انصاف در قضاوت در وی موج میزد و در بحثهای فکری هنگامی که آرای متفکرین را بررسی میکنند، منصفانه قضاوت میکند و این باعث میشود کار وی ماندگار شود.
* قبل از انقلاب عدهای میخواستند ایرانگرایی کنند واز همین جهت به دروغ مشتی به اسلام میزدند و حالا هم جور دیگری عمل میکنند. مانند؛ بحث مکتب ایرانی که مطرح شده و حرفهای پوچی است که بنیان آن مشخص نیست؛ زیرا مکتب به فکر و ایدئولوژی مربوط میشود نه به جغرافیا و نمیتوانیم بگوییم مکتب مالزی یا کوبا یا امثالهم و این جنس حرفها اساس و پایه ندارد و باعث سرگردانی در جامعه میشود.
* همانطور که ثقل کار شهید مطهری بنیانهای فکری را میساخت ایشان را نباید دستمایه کارهای سیاسی کرد، اما بعضی از مسائل سیاسی در حوزه اندیشگی وارد میشود و اگر از بنیههای فکری مطهری استفاده شود، خوب است مانند نهضتهایی که در منطقه به وجود آمده که حادثه بسیار عمیقی است و شاید رسانههای ما هنوز ابعاد مختلف آن را باز نکردند که علت این رویشها چگونه بود در حالی که برخی از آثار مطهری در این زمینه نکات جذابی دارد مانند اینکه سنتهایی در حرکتهای اجتماعی وجود دارد و این سنتها بر مواردی اتکا دارد و اینکه علل سقوط جوامع و حکومتها چیست بحث دقیقی دارد.