آفتابنیوز : آفتاب: حجت الاسلام مهدی طائب گفت: شیعه دلیل دارد که انسان نباید در مواضع تهمت خودش را قرار دهد و اگر چنین کاری انجام دهد، کار حرام انجام داده است، احمدینژاد میدانست که خانه نشستن از این باب حرام است، و بر این گناه صغیره اسرار کرد و این گناه را به گناه کبیره تبدیل کرد.
حجت الاسلام مهدی طائب، استاد حوزه و دانشگاه و رییس قرارگاه عمار در چهارمین روز از دوره آموزشی ـ تربیتی والعصر که به همت دانشگاه امام صادق(ع) در اردوگاه صاحبالزمان(عج) تهران برگزار شد، گفت: بحث پیرامون شناخت ماهیت یهود است گاهی پیرامون اقدامات کلی آن (اقدامات استراتژریک) و گاهی پیرامون اقدامات مقطعی یهود است.
وی با طرح این پرسش که پرتوکولها استراتژی یهود هستند یا تاکتیک آن، بیان کرد: پروتوکل تاکتیکهای یهود است، بدین معنا که مربوط به زمانی است که رسانه به شکل موجود توسط خود آنها و یا توسط دیگران به وجود آمده است، یهود این تاکتیک را طراحی کرد که استراتژی کلی خودش را در زمینه سلطه در مقاطع مختلف انجام دهند.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با بیان این که این پروتوکلها وقتی بخواهند به مرحله اجرایی برسند به عملیاتهای ریزتری تبدیل میشوند، افزود: در باب یهود دو مطلب مهم است نخست این که تاکتیک یهود را باید به زمان بتوانیم بشناسیم، و دیگر این که آیا امروز تاکتیک آنها همان پروتوکلها است؟ اگر همان پروتوکلها است، باید در نظر گرفت که برنامههای، ریز اجرایی آنها چیست، زیرا یهود به اقتضاء تغییر زمینههای عملیاتی تاکتیکها را عوض میکند.
وی خاطر نشان کرد: شکی نیست که وضعیت صهیونیست و یهود قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، با وضعیت آنها بعد از انقلاب به طور اساسی تغییر کرده، زیرا انقلاب اسلامی زمینه عملیاتی را در دنیا متفاوت کرد. تا قبل از پیروزی انقلاب ما یهود بر شطرنج سیاسی دنیا مسلط مطلق بود، یعنی دنیا را در دو بلوک شرق و غرب(جماهیر شوروی و آمریکا) تقسیم کرده بود.
حجت الاسلام طائب اشاره کرد: امروز یک محقق فرانسوی با ادله قابل قبول ثابت کرده است که سرخ پوستهای آمریکایی مسلمان بودهاند و یهود برای سلطه بر قاره آمریکا و یهود، آنان را با زور مجبور به بتپرستی کرده است و بعد تمدن آمریکایی را در آن جا به وجود آورده است.
وی ادامه داد: هنگامی که انقلاب اسلامی پیروز شد، کشوری بر خلاف نظرات یهود پدید آمد، به عبارتی بیرون از این شطرنج سیاسی قرار گرفت و جریانی به صورت سه طرفه شکل گرفت، بر این اساس دیگر شگردهای قبلی یهود کارساز نبود، زیر آنها در معاملاتی جوابگو بود که طرفین مسلط باشند، لذا تا مدتی به دلیل بیاطلاعیهایی که داشتند دچار اشتباه میشدند و به همین جهت جنگ را علیه ایران آغاز کردند، ولی آنها نتوانستند از تاکتیکهای سابق استفاده کنند بنابراین مجبور شدند به سمت تاکتیکهای جدید و نوین حرکت کنند.
استاد حوزه و دانشگاه با یادآوری جریان نفوذی یهود، و با طرح این پرسش که امروز ما با چه جریان نفودی یهود مواجه هستیم، به زمان حکومت رسول خدا اشاره کرد و اظهار داشت: ما میتوانیم از حکومت پیغمبر(ص) نقطه ضعف بگیریم؟ آیا حکومت پیغمبر را میتوان آسیبشناسی کرد؟ یک نظریه این است که پیغمبر(ص) معصوم بودند و کسی که علم مطلق دارد حکومتش نقطه ضعف ندارد، ولی این نظر درست نیست و میتوان حکومت پیغمبر را آسیبشناسی کرد؛ برای این کار باید حکومت را تعریف کرد.
وی اضافه کرد: حکومت یعنی مجموعه اداره یک منطقه، شهر و قاره و ...؛ کلمه مجموعه در ذات حکومت است، همانند این که خدای متعال بر این عالم به صورت مجموعه ای حکومت می کند، خدا برای هدایت انسانها پیغمبران، برای هدایت پیغمبران، جبرئیل و برای تنظیم امور ملائک را فرستاد و خلق کرد، به عبارتی خداوند به وسیله ابزار حکومت میکند، بنابراین حکومت پیغمبر(ص) یعنی مجموعه؛ مجموعه پیامبر(ص) و کسانی که در اداره کشور با آن حضرت همکاری میکردند.
رییس قرارگاه عمار در ادامه افزود: پیامبر(ص) معصوم بودند، ولی زیر مجموعه اجرایی ایشان در حکومت به جز علی بن ابی طالب(ع) معصوم نبودند، لذا اشتباه آنها همان اشتباه حکومت و نقطه ضعف است، اگر تمامی کسانی که با پیامبر همکاری میکردند همانند رسول خدا(ص) بودند حکومت هیچی ضعفی نداشت، ولی چون اینگونه نبودند لذا حکومت پیغمبر دارای آسیب است و بررسی و آسیبشناسی ما در واقع پیرامون حکومت رسول خدا(ص) است و نه حاکمیت آن حضرت.
وی در همین خصوص یادآور شد: بزرگترین ضعف حکومت پیغمبر(ص) این بود پیامبر اکرم فرصت کافی برای تربیت نیرو به اندازه لازم نداشت، به جهت این که پیغمبر کلا 23 سال فرصت داشتند (از آغاز بعثت تا رحلت) و محیطی برای آموزش نیاز داشتند که فراهم نبود، علاوه بر این تا عدهای دور پیغمبر(ص) جمع میشدند مشرکین آنها را شکنجه میکردند ولذا آنها به سوی مدینه هجرت کردند و در آنجا توانستند به صورت سطحی و کم توسط «مصعب» به مسائل مدیریتی و اجرایی آشنا شوند، که البته مقداری از آنها در جنگها شهید شدند.
حجت الاسلام طائب با ذکر این که حکومت پیغمبر اکرم(ص) از منافقان ضربه خود، عنوان کرد: شیوه برخورد با منافق بر دو نوع است، نخست این که آن را رها نموده و دیگری این که از ضربه زدن آن جلوگیری کرد، لذا نمیتوان به آن به صورت علنی(با شمشیر) ضربه وارد کرد، زیرا ضربه علنی به منافق، ضربه وارد کردن به خود است، بنابراین باید پوسته نفاق منافق را تبیین و تشریح کرد و بعد اقدام عملی نمود و باید در نظر داشت که نمیتوان منافقان را بدون سیستم امنیتی اطلاعاتی تخریب کرد و چون پیغمبر(ص) چنین نیروی امنیتی نداشتند، حکومتشان دچار مشکلاتی شد.
وی در ادامه این مطلب گفت: امام خمینی(ره) وقتی انقلاب را شروع کرد چند نیرو مفید و ارزشمند داشت که بعد توسط دشمن به شهادت رسیدند، وقتی انقلاب آغاز شد محیطهای اردویی و آموزشی در اوایل انقلاب نداشتیم و همانند امروز نبود و با آغاز جنگ امام فرمودند «این جنگ از الطاف خفیه است، بروید آن را جدی بگیرید»، لذا این چنین شد که با توجه و پیروی از سخن امام انقلاب شکوهمند اسلامی ایران توانست به موفقیتهای علمی و ارزشی بسیاری در همه عرصهها برد و در برابر یهود(استکبار جهانی) پیروز شده و پیروز بماند.
حجت الاسلام طائب سپس با بیان این که مستند «ظهور بسیار نزدیک است»، اسم و هم محتوایی غلط دارد، گفت: محتوای این مستند به مخاطب القا میکند که امام زمان شش ماه و یا یک سال دیگر بایدظهور کند، لذا منجر میشود که مردم بار سنگین انقلاب شکوهمند اسلامی را بر زمین گذاشته و منتظر ظهور بمانند و یهود(آمریکا و اسرائیل) از این فرصت و خلاء به وجود آمده کمال استفاده را ببرند.
وی ادامه داد: کسی که میگوید ظهور بسیار نزدیک است، باید این منطق را داشته باشد که امام زمان برای تشکیل حکومت نیاز به کارگزار عادل دارد و به اندازه اداره کل دنیا آدم عادل میخواهد، کسانی که این مستند را ساختند باید برای همه مشخص کنند که این مقدار نیروی عادل دارند یا خیر؟
رییس قرارگاه عمار سپس اشاره کرد: در این مستند گفته میشود که احمدینژاد، شعیب بن صالح است؛ کسی که خود را یازده روز خود را خانهنشین میکند و به هیچکس نمیگوید که چرا از خانه خارج نمیشود، شعیب بن صالح است؟ امروز احمدینژاد برای این که به عدالت برگردد باید استغفار کند(انسان به دائره وسعت درگیری وسعت حرام و حلال پیدا میکند)، چون یازده روز در خانه نشست و به هیچ کس نگفت چرا از خانه بیرون نمیآید؛ در نتیجه مردم تهمت زدند که رییسجمهور ضد ولایت است و ...، شیعه دلیل دارد که انسان نباید در مواضع تهمت خودش را قرار دهد و اگر چنین کاری انجام دهد، کار حرام انجام داده است، احمدینژاد میدانست که خانه نشستنش از این باب حرام است، و بر این گناه صغیره اصرار کرد و این گناه را به گناه کبیره تبدیل کرد، لذا از عدالت ساقط شد، پس نمیتوان گفت که احمدینژاد شعیب بن صالح است.
نویسنده کتاب تبار انحراف با طرح این سؤال که چرا دنیا 32 سال است به طور مرتب به ایران در تمامی عرصهها حمله میکند، گفت: دشمن به این جهت ایران را مورد هجمه قرار میدهد که ایران مقدمه ساز است و میدانند که سخن امام صحیح است، بنابراین در این سالها به شدت حمله کردند تا این نظام را نابود کنند.
وی ادامه داد: شیطنتی به ذهن غربیها برای براندازی نظام جمهوری اسلام خطور کرد که با چهره مثبت وارد شوند، لذا مستند ظهور بسیار نزدیک است را ساختند تا مردم این بار انقلاب را بر زمین بگذارند.
حجت الاسلام طائب خاطرنشان کرد: بی شک این مستند کار یهود بود و این مستند توسط مشایی حمایت شد و مشایی نفوذی آنها است و ابوبکر زمان است، به عبارتی ابوبکر در مشایی تجلی یافته است.
وی گفت: امروز اگر مشایی را بشناسیم اعتراض ما به احمدینژاد فروکش خواهد کرد، مشایی فردی بسیار پیچیده، امنیتی، کاربلد و جاسوس است. مشایی از سال 59 که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای آقای سردار نقدی بود بنابراین کارهای اطلاعاتی را آموخت و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و بازجو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی میکنند، توبه کند؛ یکی از سوژههای ایشان که تواب شد خانمی بود که توابه شد(گفت نظام حقه و ما باطلیم و توبه کرد) و مشای با این خانم ازدواج کرد لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد.
وی اضافه کرد: خانم مشایی دو برادر داشت که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آنها به درک واصل شد یکی دیگر هم در این حمله که جدیدا به اردوگاه الشعب در عراق شد، احتمالا فوت کرده است؛ به دلیل این که دو تن از اقوام مشایی از مجاهدین خلق بودن از وزارت اطلاعات اخراج شد. مشایی آدم امنیتی کاربلدی بود که از وزارت اطلاعات خارج شد و دیگر او را تحت نظر نگرفتند و خطرناکترین عنصر، عنصری اطلاعاتی است که اخراج شود ولی تحت نظر نباشد سپس مشایی با حفظ ظاهر در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و در مدتی در سیمای معارف بود.
حجت الاسلام طائب سپس به تبیین چگونگی رییسجمهور شدن احمدینژاد پرداخت و افزود: سال دوم رییسجمهوری خاتمی، جریان حزبالله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزبالله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود، بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آنها 300 نفر و از بین آنها گروه شانزده نفرهای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاستجمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدینژاد بود و بنده نخستین باری که احمدینژاد را دیدم در این جلسات بود.
وی ادامه داد: در این جلسه آقایان احمدینژاد، فدایی، توکلی، باهنر، رحیمپور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم. اولین چیزی که مطرح شد این بود که بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی(ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم، و امام گفته بود که ما مقدمهساز ظهور امام زمان(عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمهسازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع میشوند؛ در آن نشست تنها کسی که خیلی استقبال کرد احمدینژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: در این جلسات کارها بین افراد تقسیم میشد آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام میداد احمدینژاد بود(یعنی دیگران امکاناتشان از احمدینژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام میداد و در اجرا خوب شناخته شد) نتیجه آن جلسات در مجموع این شد که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم و شورای شهر و انتخاب شهردار میتواند برای معرفی قدرت عملیاتی حزبالله پلهای باشد. اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند و این که چه کسی میتواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدینژاد بود، لذا شهردار شد، وقتی میخواست شهردار شود برای معاون فرهنگیاش مهره میخواست به آقای ماندگاری گفت ولی ماندگاری امتناع کرد و به افراد دیگری هم گفته بود که آنها هم امتناع کرده بودند.
رییس قرارگاه عمار اضافه کرد: یکی از آن حلقههای جلسه مشایی را به احمدینژاد معرفی کرد ولی احمدینژاد آن را اول نپذیرفت (گفت اگر مذهبیتر باشد بهتر است) ولی بعد با اصرار قبول کرد، و مشایی وارد کار شد در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود؛ بنابراین در این حلقهها دشمن نفوذی داشت و حرکت را میدید و در رقم متوجه شده بود که احمدینژاد ریسجمهور میشود و معلوم بود، لذا مشایی را کنار دست احمدینژاد در شهرداری قرار داد و مشایی بر او مسلط شد ـ هیچ کدام از افراد این گروه، مشایی را نمیشناختیم ـ ورود مشایی همانا، و سلطه او روزبهروز بیشتر میشد.
وی نیز اشاره کرد: بنده مبدأ اطلاعات آیتالله مصباح را نمیدانم ولی هر چه بود این حرف را خدایی گفت که مشایی فراماسونر است. ماسونهای بزرگ آدمهای مرتاض اهل ریاضت هستند و قدرتهای شخصی دارند (همانند فروغی که از بزرگترین ماسونهای ایران است). مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛ ریاضتهای شدیدی(نمازهای سه ساعته و ...) کشیده است که هیچکس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدینژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدینژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه است و غذای خود را همیشه به همراه دارد و هیچ دینی ندارد.
حجت الاسلام طائب تشریح کرد: احمدینژاد هنگامی که وارد شهرداری شد ما از سلطه مشایی بر احمدینژاد غافل شدیم و احمدینژاد را تا موقع ریاستجمهوری رها کردیم، و با توجه به این که احمدینژاد در شهرداری به شدت خود را نشان داده، تصمیم گرفتیم برای ریاستجمهوری گزینه مناسبی است (قبل از ریاستجمهوری احمدینژاد به یکی از دوستان گفتم که کسی همانند رجایی میخواهد رییسجمهور آینده شود، گفت نگذارید پس بالا بیاید، گفتم چرا؟ پاسخ داد: رجایی دوتا ویژگی داشت که اگر زنده میماند مقابل امام میایستاد؛ یکی خیلی اعتماد به نفس داشت یکی هم خیلی بهزاد را قبول داشت، این بهزاد را رجایی آورد در گردونه اجرایی با تمام مشکلاتی او و همسرش داشت).
وی بیان کرد: در جلسهای که داشتیم یک عده مخالف ریاستجمهوری احمدینژاد بودند و با آمدن قالیباف موافق بودند، یک عده قبول داشتند که احمدینژاد رییسجمهور شود ولی قالیباف باید بیاید که سپر بلای احمدینژاد بشود تا موافقان هاشمی به سراغ قالیباف میروند و او را مورد حمله قرار دهند و در نتیجه احمدینژاد بالا بیاید، بنابراین قالیباف آمد و مطرح هم شد و دقیقا سپر بلای احمدینژاد شد و احمدینژاد رییسجمهور شد.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در این جریان مشاهده کردیم که براثر فریبکاری یک واسطه احمدینژاد و قالیباف با هم به مشکل خوردند و کار داشت خراب میشد چون اولویت ما در آن زمان این بود که به هیچ وجه هاشمی رأی نیاورد جلسهای گذاشته شد تا ببینیم قضیه چیست که مشاهده کردیم در آن جلسه مشایی هم آمده است(که زورمان نرسید مشایی را بیرون کنیم)، احمدینژاد گفت شما بازی خوردهاید، قالیباف را هاشمی آورده است در حالی که این برای ما خیلی عجیب بود(چون میدانستیم که قالیباف را خود ما جلو آوردهایم) و بعد متوجه شدیم همه این حرفها القائات مشایی است و متوجه شدیم احمدینژاد فانی در مشایی شده است.
وی متذکر شد: مشایی از اول جلسه تا آخر جلسه اگر حرف نمیزد، ذکر میگفت ولی در یک جا از هاشمی غیبت کرد و برای ما تعجب بود فردی که نماز سه ساعته میخواند چرا حاضر شده غیبت کند.
حجت الاسلام طائب گفت: مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی میگوید و تحقق هم پیدا میکند؛ در این مدت زمانی که مشایی با احمدینژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدینژاد داشته است (مخصوصا این که بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان میکرده است) و این که احمدینژاد چه کار بکند و چکار نکند و احمدینژاد هم تبعیت میکند چون فکر میکند که مشایی با امام زمان مرتبط است ( به جهت این که اخبار غیبی میگوید و محقق میشود).
وی با اشاره به دورانی که مشایی رییس سازمان گردشگری شده بود، گفت: سازمان گردشگری جاسوسخانه بود ولی هیچکدام از معاونها توسط مشایی عوض نشد، یکی از معاونهای مشایی که با ما نسبت داشت نقل میکرد «مشایی آدم عجیبی است؛ نخستوزیر هند به مشایی وقت داد تا مشایی با او ملاقات کند در حالی که کمتر کسی میتواند با نخستوزیر هند ملاقات کند» او نقل میکرد «هنگام ملاقات، نخستوزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخستوزیر هند از ماسونهای بزرگ منطقه است».
رییس قرارگاه عمار با بیان این که دشمن مشایی را برای شکست جریان اصولگرا فرستاده است، تصریح کرد: دشمن مشایی را به گونهای هدایت میکند که اخباری غلط به احمدینژاد بدهد زیرا احمدینژاد تابلوی امام زمان(عج) را برداشته است و اگر این پرچم زمین بخورد انقلاب اسلامی نابود میشود.
وی مهمترین هدف و مأموریت مشایی را زمین زدن جریان اصولگرا و شخص احمدینژاد دانست و گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدینژاد را کنترل کنند و رهبری میدانستند که احمدینژاد امید اصولگراست، لذا رهبری در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود.
حجت الاسلام طائب اذعان داشت: در چهار سال دوم مشایی نزدیک احمدینژاد شد و گفت تو دولت ظهوری و ظهور در زمان تو تحقق پیدا میکند و سپس گفت مجلس ضد ظهور است و باید عوض شود، و هر وزیری که با مشایی زاویه پیدا میکرد سریع آنها را به جهت این که مانع ظهور بود، برکنار مینمود و احمدینژاد هم تاوان همین کار را با تخریب آبروی متکی جلوی کفار داد.
وی اظهار داشت: آن روزی که متکی برکنار شد احمدینژاد در یک شب مأموریتش را از دست داد و هنگامی که سید حسن نصرالله متوجه خانهنشین شدن احمدینژاد شد دستور داد تمام عکسهای احمدینژاد را جمع کردند و دیگر حزبالله اسمی از احمدینژاد نیاورد.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: در زمان خانهنشینی احمدینژاد، چون روزهای دوشنبه با رهبری دیدار دارد، نزد مقام معظم رهبری میرود، هنگامی که خدمت ایشان رسیده بود گفته بود که بگویید مصلحی استعفا دهد، رهبری به احمدینژاد گفته بودند که به صلاح تو نیست مصلحی استعفا دهد و احمدینژاد گفته بود استعفا میدهم، رهبری به او گفته بودند که هر طور صلاح میدانید عمل کنید، ولی با خود گفته بود که من دولت ظهورم و نباید کنار بروم اگر بخواهم بمانم باید با مصحلی کنار بیایم و دوباره مجبور شده بود به هیأت دولت بازگردد. اما این خانهنشینی دو نتیجه داشت، نخست این که محبوبیت احمدینژاد به شدت کاهش پیدا کرد و دیگری این که مشایی منفورترین آدم در ایران شناخته شد.
وی در پایان اظهار داشت: امروز مشایی نفوذی یهود است، قضیه اصلی این است که میخواستند ما را از جریان بینالملل (بیداری اسلامی) غافل کنند و ملت بار انقلاب را زمین بگذاریم، لذا مسأله اصلی آنها غافلسازی ملت ایران است.
شما كه میخواهيد سركرده جريان انحرافي مشايي را ارشاد كنيد، لازم است ابتدا خود با اين اقدام ضد وحدتی پاليش شويد و به سخنان مقام معظم رهبري احترام بگذاريد و به ديگران توهين نكنيد.
با تشكر
پاراگراف ششم از فرمايشات ايشان: كه يک محقق فرانسوي با ادله ثابت نموده كه سرخپوستان آمريكا هم مسلمان بودهاند ... !!!
1 - قضاوت را به اذهان عمومي مي سپارم ...
2 - خواهش دارم بطور جدي قبل از هر ايراد سخني مطالعه كافي داشته باشيد ... جناب استاد حوزه و دانشگاه و رياست محترم قرارگاه عمار ...
اسرار يعني رازها
اصرار يعني پافشاري
پس اسراراتون رو با اصرار بنويسين
خواهشا اونایی که سنگ مشایی رو به سینه میزنید؛ یه مقدار اطلاعاتتون رو افزایش بدید بعد نظر بدید
مشایی یک مرتاض هست که روی احمدی نژاد تسلط دارد.
این چه حرفای آب دوغ خیاریِ آخه !
اگه شماها بدرد میخورید مشائی و رام میکردید و میاوردینش تو خط و همراهش میکردین ....
احمدی نژاد هنوزم یه چهره ی پاک و فراجناحی برای مردمِ یه وزنه ی قوی برای به رخ کشیدن مقام سالم از ناسالمِ