آفتابنیوز : آفتاب- امیر محمد سوری: کشته شدن بن لادن در نزدیکی یک مایلی پایگاهی نظامی در ابوتآباد باعث ایجاد دور تازهای از تنش میان پاکستان و آمریکا شده است. تنشی که چند سالی است با اتهامات غرب به این کشور در مورد حمایت از جریانهای شورشی از یک طرف و برقراری حملات یکجانبه هوایی نیروهای ائتلاف به شمال پاکستان از طرف دیگر توام بوده است. چنین موقعیتی آمریکا و پاکستان را تبدیل به دوستانی نامطمئن نسبت به یکدیگر ساخته است.
به واقع تشدید خصومتها میان پاکستان و آمریکا به معنای تشدید ناامنیها خواهد بود زیرا مهار افراطگرایی نیازمند یاری متقابل است. با توجه به این مهم و درک نیازهای راهبردی، طرفین همچنان خود را ملزم به تداوم همکاریها یافتهاند هرچند دل مشغولیهای جدیای دارند. البته در این میان به نظر میرسد تلاشهایی صورت خواهد گرفت تا تعاملات بیشتر از گذشته مبتنی بر قاعده باشد.
راهبرد آمریکا آمریکا پس از کشته شدن بن لادن نگرانی بسیاری از سیاستهای پاکستان و تعهد و الزام آن نسبت به نیروهای ائتلاف احساس نمود. نگرانیهایی که تاثیر منفیای بر روابط طرفین داشت. اما همان عللی که موجب شده بود تا آمریکا به این اندیشه بیافتد که روابط راهبردی جدیای با پاکستان داشته باشد همان علل در حال حاضر آمریکا را بر آن داشته تا به رغم مشکلات و موانعی که وجود دارد روابط خود را با اسلام آباد حفظ نماید. این دسته از علل شامل وجود توانمندیهای هستهای کشوری سراسر از گروههای شورشی و همچنین کمک کشور در زمینه افغانستان است. توجه به این مسایل از آن رو مهم شده که القاعده و طالبان در حال حاضر بر توان تهاجمی خود افزوده و روند امنیتی منطقه را مخصوصا پس از مرگ بن لادن رو به وخامت کشاندهاند. نماد بارز این مسأله را میتوان در حمله طالبان پاکستان به منطقهای در اسلامآباد و کشته شدن بیش از هفتاد نفر و حمله طالبان به قندهار ملاحظه نمود.
واشنگتن برای نیل به این اهداف در وهله اول مهمترین وظیفه خود را تقویت دولت میداند. دولت آمریکا بر اساس همکاریهایی که با پاکستان دارد مدتهاست بیان مینماید که خواهان استحکام دستگاه دولتی و نظامی اسلام آباد است تا بتواند از این طریق به صورتی بنیادین مشکلات این کشور را حل نماید. به همین دلیل از سال 2001 کمک آمریکا به پاکستان بیشتر از 20 میلیارد دلار بوده است. قانونی در 2009 توسط سناتورها کری و لوگار برای حمایت از همکاری راهبردی با پاکستان به تصویب رسید که اجازه 7.5 میلیارد دلار کمک را طی 5 سال در نظر میگرفت. این کمکها که از دوران بوش شکل گرفته با این هدف برنامهریزی شده بود تا از این طریق دولت هستهای پاکستان را در برابر ناآرامیهای داخلی محافظت نماید. اما واقعیت آن است که چنین سیاستی به دلایل عدیدهای با مشکل مواجه شده و نشان داده که ناکافی است. به همین دلیل از جمله راهبردهای اخیر دولت اوباما برای جبران این نقیصه تشدید حملات یکجانبه هوایی بوده است.
با این اوصاف و به رغم وجود مشکلات بسیار آمریکا تلاش داشته روابط خود را حفظ و منافع ملی خود را تامین نماید. به همین دلیل سناتور جان کری در سفری به پاکستان تلاش داشت تا همچنان اسلامآباد را متحد واشنگتن نگه دارد. البته وی ضمن بااهمیت دانستن رابطه دو طرف، بیان داشته که نیاز است تا اسلامآباد تلاشهای خود را علیه افراطگری بهبود بخشد. کری همچنین اظهار کرده که سوالاتی که درباره روابط میان اسلامآباد و واشنگتن مطرح میشود صرفاً از آن روست که بتوان فاصلهها و اختلافات موجود را برطرف ساخت. اما وی بر این باور است که ایالات متحده حق استفاده از تمام امکانات را برای محافظت از مردمش محفوظ میداند.
راهبرد پاکستان پاکستان دارای اهداف راهبردیای است که تاثیر جدیای بر روابط این کشور با آمریکا داشته است. اهداف راهبردیای که تفاوتهای جدیای با سیاستهای غرب دارد و به همین دلیل مشکلات اساسیای را باعث شده که کشته شدن بن لادن مجددا این دسته از موارد را پررنگ ساخته و پاکستان را مصمم داشته تا به صورت جدیتری در پی تحقق آن باشد.
اسلامآباد بر این باور است که روابطش با آمریکا بر پایه احترام بنا نشده و این دولت به انحا مختلف استقلال این کشور را نادیده میانگارد. اسلامآباد نسبت به فعالیتهای سازمان اطلاعاتی آمریکا در خاک کشورش ناراضی است. این در شرایطی است که سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان ISI بحث ثبت قرارداد همکاری اطلاعاتی بین پاکستان و آمریکا و منطقی شدن این مسأله را خواستار شده و معتقد است که حداقل CIA میبایست در فعالیتهای اطلاعاتی به همکاری مشترک بپردازد. از سوی دیگر پاکستانیها بهطور جدی خواهان محدود شدن عملیاتهای نظامی یکجانبه نیروهای آمریکایی در شمال کشور شدهاند زیرا گذشته از آن که چنین فعالیتهایی استقلال کشور را زیر سوال برده، تلفات انسانی بالایی نیز به بار آورده است.
اساساً پاکستان درگیر مشکلات ساختاری جدیای است. زمانی که دستگاه سیاست خارجی و داخلی آن تحت تاثیر ارتش قرار دارد و ارتش نیز با مشکلات جدیای دستوپنجه نرم میکند و همچنین زمانی که خود کشور به شدت تحت تاثیر افراطگرایی قرار دارد، آنان به این فکر میافتند که به نحوی به حفظ موقعیتشان بیاندیشند. واقعیت آن است که اسلامآباد نیازمند حمایتهای جدیتر است در حالی که با چنین مسأله مهمی فاصله بسیار وجود دارد. حسین حقانی، سفیر پاکستان در واشنگتن بیان داشته که آمریکا نسبت به افغانستان، پول بیشتری را در عراق صرف کرد. و نسبت به پاکستان، پول بیشتری را صرف افغانستان کرد. پس آیا این انتظار که این کشور بتواند در برابر غول افراط گرایی بیاستد منطقی است. با این شرایط زمانی که اسلامآباد توانی برای مقابله و تفهیم دغدغههای خود ندارد برای غرب به شریکی نامطمئن و البته مزاحم و پرحرف تبدیل شده است.
جمعبندی
شرایط امروز روابط بین پاکستان و آمریکا را میشد به راحتی حدس زد. سالهاست آمریکا پاکستان را متهم میکند که بهشت امنی برای تروریستها شده و اسلامآباد نیز آنان را به نادیده گرفتن منافع راهبردی و عدم درک شرایط بغرنج داخلی متهم میکنند. اتفاقی همچون مرگ بن لادن نیز آتش چنین اختلافاتی را بیشتر ساخته و روابط را تا مرحله بحران به پیش برده است.
اما همواره آن چیزی که مانع نابودی این رابطه بوده حداقل از سوی واشنگتن دغدغههای بسیار جدیای است که با آن مواجه هستند. مسأله افغانستان، گروههای تروریستی و جایگاه دولت به منظور جلوگیری از اشاعه هستهای از جمله مهمترین دغدغههای آمریکاست که آنان را در هر شرایطی مجاب میکند تا پاکستان را به عنوان شریکی مطمئن رها نسازد.
اما در مورد پاکستان مسأله متفاوت است. پاکستان که خود قربانی تروریسم است نیاز دارد تا توان خود را برای مقابله با این جریان نگه دارد که همین امر همراهی دیگر دولتها و درک نیازهای راهبردی وی را در این مهم ضروری ارزیابی میکند. نگرانی از عدم رعایت استقلال و احترام به آن و همچنین رعایت نکردن راهبردهای امنیت ملی، اسلامآباد را در حال حاضر در شرایطی قرار داده که تنها میتواند به سیاستهای واشنگتن معترض باشد. راهبردی که پس از مرگ بن لادن نیز تشدید شده است.