آفتابنیوز : آفتاب: رسالت در سرمقاله خود با عنوان «دانشآموزان و دویست روز دور کاری!» نوشت: رئیسجمهور محترم در یک سخنرانی پرشور با اشاره به طرح تعطیلی پنجشنبهها اظهار داشت: "این هم طرح بسیار خوبی است اما چرا فقط مقاطع ابتدایی؟ چرا راهنمایی و دبیرستان را در این روز تعطیل نمیکنید؟ به اعتقاد من میتوان این طرح را برای تمامی مقاطع به اجرا درآورد." این اظهارات، احساسات حضار را برانگیخت و با کف زدن مورد تأیید قرار گرفت و بدین ترتیب شاید این طنز تلخ زبان حال دانشآموزان شد که: رقم قتل ما به دست حبیب/ چون مخالف نداشت شد تصویب..
*هرچند شتابزدگی سالهاست که به عنوان سکهای رایج و شاخصهای مطلوب در دستگاههای اجرایی رونق یافته است چندان که برخی به کنایه این رویکرد را چنین تحلیل میکنند که:
من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باش
ای ز فرصت بیخبر در هرچه هستی زود باش!
اما حتی اگر "زود بودن" با توجیه اغتنام فرصت در ساخت و سازهای عمرانی اقدامی پسندیده باشد،دستگاه تعلیم و تربیت به دلیل ویژگیهای خاص خویش به هیچوجه تاب تصمیمات شتابزده را ندارد و پیامد اینگونه تصمیمات،سرنوشت میلیونها دانشآموز کنونی و نسل آینده را تحت تاثیر قرار میدهد و اگرچه آنان زبان دفاع از حقوق خویش را ندارند اما این ناتوانی، مسئولیت مدیران را در برابر حقوق کودکان و نوجوانان سبک نمیکند.
*ریاست صدا و سیما هم که از وظایفش رصد کردن انبوه امواج مسمومی است که لحظه به لحظه کودکان و نوجوانان ما را در میدان تاثیر خویش قرار میدهد، توصیه کرد که: "امروز به دلیل آنکه بچهها ساعتها در مقابل شبکههای مختلف مینشینند، مراقبت شود تا بیرون بروند و کمتر درگیر آسیبهای ماهوارهها باشند."
*اما به نظر نمیرسد این توصیهها تاثیری در عدم تعطیلی پنجشنبهها داشته باشد و ظاهراً آموزش و پرورش مصمم است به تعبیری یک ششم از بار مسئولیت فعلی خویش را بر زمین بگذارد.
*باید توجه داشت که یکی دیگر از سیاستهای دولت در سال جهاد اقتصادی "تعطیلات محوری" است و شاید با خانهنشین کردن کارمندان، دولت میخواهد به مصاف دیوانسالاری برود! و طرحهایی نظیر دور کاری و کاهش ساعات حضور کارمندان و افزایش روزهای تعطیل به مناسبت عید فطر، چه بسا نشات گرفته از همین سیاست باشد.
*بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هم افزایی دو موج "شتابزدگی" و "تعطیلات محوری" دامن آموزش و پرورش را هم گرفته است.
*در شرایط هجوم فرهنگی دشمن، که حتی خانه و تنهایی دانشآموز در برابر رایانه و ماهواره به محیطی ناامن از نظر فرهنگی تبدیل شده است، تا چه رسد به خیابانها و بوستانهای شهری و .... در این شرایط چه محیطی سالمتر از فضای مدرسه، میتواند پذیرای دانشآموزان شود؟!
*حتی اگر حاصل این حضور صرفا ورزش و بازی و سرگرمی باشد آیا در موقعیت حساس و خطرناکی که همه دستگاهها بخصوص نهادهای فرهنگی، باید در حالت آماده باش فرهنگی برای رویارویی با دشمن باشند انتظار نمیرود که آموزش و پرورش برای تمامی اوقات فراغت دانشآموزان حتی در روزهای جمعه، طرحی ارائه کند و همکاری و امکانات لازم برای اجرای این طرح را از مسئولان ذیربط درخواست نماید؟!
*آیا افزودن یک روز بر تعطیلات در این شرایط نوعی اعلام بیطرفی در شرایط هجوم فرهنگی و رها ساختن نسل بیدفاع در برابر امواج مسموم دشمن تلقی نخواهد شد؟!
*آیا نامگذاری پنجشنبه به نام روز خانواده به منظور تعطیل کردن آن، نوعی گریز از مسئولیت نیست؟! آیا به راستی خانوادهها توان و تخصص مدیریت فرزند خویش را در این بمباران فرهنگی دارند؟!