آفتاب- سرویس سیاسی: اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در روز شنبه 12 شهریورماه و در اولین روز از اردوی تشکیلاتی سالانه خود با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی دیدار کردند.
به گزارش آفتاب، مشروح سخنان سید محمد خاتمی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا عید سعید فطر را به شما عزیزان دانشجو و اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران تبریک عرض میکنم.
بودن در میان شما برای من لذتبخش و موجب خوشوقتی است. امیدوارم در آینده شاهد گردهمآئیهای گستردهتر با حضور گرایشهای مختلفی که بهطور طبیعی در دانشگاه و جامعه هست باشیم و با امنیت بیشتر و هزینه کمتر بتوان صحبت و درددل کرد تا فضا و روحیهای که بهطور طبیعی در دانشگاه هست و باید باشد یعنی روحیه امید، آفرینندگی و نقد و اندیشه و خیرخواهی برای جامعه تقویت شود و به کل جامعه نیز سرایت کند. ما که به امنیت جامعه میاندیشیم در درجه اول باید به باز بودن فضای نظر و اندیشه (که عامل مهم امنیت پایداراست) توجه داشته باشیم.
اجازه می خواهم بحث خود را از یک موضوع مهم و کلیدی و کلی آغاز کنم و از آنجا به جایگاه و نقش و مسئولیت انجمن اسلامی دانشجویان برسم و بحث را از این پرسش آغاز میکنم که ما در کدام جهان بهسر میبریم؟
جهان ما فقط زمان و مکانی نیست که در آن پدید آمدهایم و زندگی روزمرهمان را در آن میگذرانیم. درست است در زمان و مکانی خاص از پدر و مادری که منحصربفردند پا بهعرصه گذاشتهایم ولی این امر به اختیار و با آگاهی ما نبوده است.
ما موجودات طبیعی هستیم و عوامل طبیعی که در پدید آمدن ما موثر بودهاند نیز در اختیار ما نبودهاند. ما وجود تاریخی داریم و زمان پیدایش خود را تعیین نکردهایم؛ زمان حضور ما در ادامه زمانیست که حوادث و وقایع گوناگون تعیینکننده هویت آن هستند و نیز همه ما در خانواده و جامعه خاص خود پدید میآئیم با خصوصیاتی که دارد و هیچکدام از اینها در اختیار ما و با انتخاب ما نیست.
شاید معنی «پرتابشدگی» که در پارهای از فلسفههای جدید مطرح میشود همین باشد؛ گرچه نتیجهای که از آن گرفته میشود مورد قبول ما نمیتواند باشد.
اما جهان ما فقط این عوامل خارج از اختیار نیست گرچه همگی در جهان ما یعنی آنچه میتوانیم و باید داشته باشیم تاثیر دارند. در وجود انسان عاملی است که او را از سایر موجودات و جهان او (یا جهان مطلوب او) را از سایر موجودات (اگر بتوان گفت که دیگر موجودات جهانی دارند) جدا میکند. آن عامل به تعبیر قرآن کریم «روح خدا» است که در کالبد انسانی دمیده شده است.
آگاهی، اراده و آزادی و ایمان حاصل آن است و در پرتو همین عامل و فرآوردههای آن است که میتوان از جبر جهان یا جهانهایی که انسان را فراگرفته است رها شد.
داستان حضرت موسی(ع) و برخورد با ساحران و عکسالعمل فرعون که به کرات درقرآن آمده است و بسیار گویاست. هنگامی که فرعون برای مقابله با حضرت موسی جادوگران رافراهم آورد و آنان جادوهای شگفتانگیز خود را انجام دادند و حضرت موسی به اذن و قدرت خداوند عصای خود را انداخت و بهصورت ماری بزرگ درآمد و همه سحرها را بلعید و آن ساحران که در واقع نخبگان و پیشوایان فکری جامعه و توجیهکنندگان نظام فرعونی بودند تصمیمی بزرگ گرفتند و به حضرت موسی ایمان آوردند فرعون برآشفت و تهدید کرد که آنان را به دردناکترین گونهای خواهد کشت، ولی آنان استوار برسر ایمان و تصمیم تاریخی خود ایستادند و گفتند:
قالوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِيفَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا«۷۲»
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَاعَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى «۷۳»
هرچه (فرعون) میخواهی بکن آنچه از ما میگیری زندگی این جهان است ولی آنچه ما بهدست آوردهایم بسی بزرگتر و فراتر از آنست که از دست میدهیم.
آنان که خود از پایههای نظام فرعونی بودند تصمیم تاریخی گرفتند که فقط از انسانهای آگاه و آزاد برمیآید و از تسلیم در برابر آن نظام سرباز زدند و چارچوب تحمیلشده زمان و مکان و نظام سیاسی و عقیدتی روزگار را شکستند و به جهان جدیدی وارد شدند که آن را در اثر تأمل و کسب آگاهی و با اراده آزاد خود یافته بودند یا آن را خلق کردند و امری که فطرت الهی آنان نیز به آن فرا میخواند یعنی ایشان با انتخاب خود جبر طبیعی و تاریخی و اجتماعی و جباریت سیاسی زمان را شکستند. به نظر ما میزان آدمیت و شخصیت آدمی نیز به میزان آگاهی درست و اراده استوار و انتخاب سنجیدهاست که در فطرت آدمی نهفته است.
به هرحال جهان ویژه و اکتسابی آدمی ریشه در درون جان انسان دارد و بر اساس آن نیز، نحوه تعاملش با جهان بیرون معین میشود و اسارت یا آزادی آدمی نیز در گرو همان جهان درونیست و این جهان آسان به دست نمیآید؛ گرچه اکتساب آن ممکن و حتی لازم استو راه آن نیز تامل در آفاق و انفس و سرکشی در برابر اوهام و عادتهای رسوبی و به ارث رسیده و آگاهی به زمان و مکان و آگاهی از وضعیت جامعه، منطقه، جهان و تاریخ است و بهخصوص آگاهی از اوضاع جهانی در روزگار ما که اجزاء جهان در ارتباط گسترده با یکدیگر و سرنوشت اقوام و جوامع به هم پیوستهتر از گذشته است امر بسیار مهم یاست و این جهان از راه آزادی در تفکر و آزادی در انتخاب راه و شیوه زندگی پدید می آید و آزادی به این معنی است که پایه و مایه شخصیت و کرامت آدمیست و از جمله ایمان گلی است که در بوستان آزادی میروید و به همین جهت است که در ادیان الهی و بهویژه در اسلام ایمان راستین و اعتقاد اصیل آن است که از راه تفکر آزاد و انتخاب آزاد آدمی به دست آید و تقلید و عادتزدگی در این مورد مردود است.
جهانی که هریک از ما و به خصوص اعضاء و گروههائی که به اختیار خود آن را پدید آوردهایم کدام جهان است؟ به خصوص تکیه میکنم روی گروههای انتخابی که بیشتر مختص به زمان ماست. انسانهای گذشته در ایل و طائفه و عشیره و قبیله بودند ولی اینها گروههای اختیاری نبود. امروز که بشر به حق و حقوق خود آگاهی بیشتر یافته است و خواستار حاکمیت بر سرنوشت خویش است وجود تشکلها و گروههای اختیاری نظیر همین انجمن شما یا حزب و تشکلهای مدنی لازم و گریزناپذیر است.
خوب جهان مطلوب شما به عنوان فرد و نیز عضو گروه اختیاری چیست و چه باید باشد و نسبت شما با جهان بیرون چه جامعهای که در آن بسر میبرید و چه جامعه جهانی و کل هستی چیست؟ و وقتی به جهان مطلوب رسیدیم چه مسئولیتی نسبت به دیگران و در درجه اول جامعه خودمان داریم؟
اگر بخواهیم طبقهبندی کنیم شما مسلمان، ایرانی، دانشگاهی و دانشجو هستید. این سکوی پرش شماست به درون جهان و جامعهای که در آن به سر میبرید و حتی میتوانیدآن را عوض کنید.
در دیدار قبلی با اعضاء شورای انجمن کوشیدم تا معنی و مفهوم و نقش انجمن اسلامی دانشجویان را خیلی مختصر بازکنم و امروز در جمع بزرگتر شما میکوشم از زاویهای دیگرو با توجه به مقدمهای که عرض کردم به موضوع نگاه کنم.
اولین کاری که باید بکنید تأمل در مسلمانی است و تلاش برای درک عمیق و درست اسلام و پرهیز از عادتزدگی، خرافات و قدرتزدگی.
دوم: تأمل در حال و روز ایران و ایرانی که ظرف حضور همه ما است. تامل در گذشته جامعه و کامروائیها و ناکامیهایی که داشته بهویژه عواملی که سبب انحطاط در جوامعی مثل جامعه ما شده است و نیز تامل در جایگاه ایران در منطقه و جهان و امکانات معنوی و مادی که دارد و مشکلات درونی و بیرونی آن و نیز توطئههائی که به هر حال علیه آن است. تا به اینها نیاندیشیم و آنها را نشناسیم چگونه میتوانیم به تحول بیاندیشیم و هدف تحول را مشخص و به سوی آن حرکت کنیم.
من اینک با توجه به وضعیت کنونی به چهرهای از موضوع اشاره میکنم:
ما ایرانی قرن چهاردهم هجری و قرن بیست و یکم میلادی، کیستیم و چه مشکلاتی داریم؟ و چه تحولی را میخواهیم و یا باید بخواهیم و البته هر تحولی بربستر خواست و اراده مجموعهای به نام ایرانی و در ایران صورت میگیرد و دانشگاهی و جوان فرهیخته ما نه تنها میتواند و باید در فرایند تحول مشارکت و حضور داشته باشد بلکه انتظار این است که نقش پیشتاز و نوعی رهبری را ایفا کند.
اجمالاً بگویم که جنبش دانشجویی در متن جنبش اجتماعی معنیدار و مؤثر است و در درجه اول درک جنبش یا دستکم زمینههای آن و تحلیل درست از تحولات و وقایع منتهی به روزگار ما لازم است. در این باب بهویژه با نگاه به آنچه در یکصدسال گذشته جریان داشته، تامل شما در نهضت مشروطیت، نهضت ملی و بالاخره فراز بلند حرکت جامعه ما، انقلاب اسلامی، لازم است و نیز ژرفنگری درباره دانشگاه که ظرف حضور مؤثر شماست.
تاسیس دانشگاه و پیدایش بخش (یا به تسامح طبقه) دانشگاهی و دانشجو مسأله و پدیدهای متعلق به زمان ما است و میدانیم که حرکت به سوی نهادهای آموزشی جدید با نیت خیر امیر کبیر آغاز شد و بعد در دهه دوم قرن چهاردهم بهخصوص با تاسیس دانشگاه گسترش یافت. اینکه این نهادها متناسب با وضع و نیاز و مصلحت تاریخی جامعه شکل گرفت یا نه؟ موضوعی است که باید درجای خود بحث شود ولی دراینکه در این مقطع تاریخی و حتی پیش از آن میبایست چنین جنبش و یا تحولی ایجاد شود یک ضرورت تاریخی و اجتماعی بود؛ تردیدی در آن نیست. گرچه شاید انگیزه بنیانگذاران دانشگاه و یا سیاستهای پشتپرده، کندن جامعه از سنت و تبدیل آن به ماده خامی برای هضم در نظام جهانی سلطه بود و البته تربیت نیروهائی که بتواند در جهان امروز جامعه را مدیریت کند و متاسفانه نه شاهد پدید آمدن مدیریت تحولآفرین بودیم و نه خواست پایهگذاران تحقق یافت. زیرا خوشبختانه دانشگاههای ما از آغاز از پایگاههای ضدیت با استبداد و استعمار بودند و هستند.
اینها اموری است که شما پیش از همه باید به آنها بپردازید تا جهان انتخابیتان جهان کارساز باشد.
به هر حال بدانید که انسان بهخصوص نسل روشنفکر و مسئول تا در درون خود تحول ایجاد نکند نمیتواند منتظر تحول اساسی در جامعه باشد و شاید معنای آیه: «ان الله لایغیروما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم» همین باشد. اینک با توجه به آنچه عرض شد نکاتی را در مورد انجمن اسلامی دانشگاه عرض میکنم.
1. شما که مسلمان هستید و به مسلمانی خود افتخار میکنید باید آگاهی خود را نسبت به اسلام بالا ببرید و به متندین خدا و روح آن دسترسی پیدا کنید و بهویژه با انس به خداوند و تادب به آداب دینی دلهاتان را نورانی کنید و از این راه به حقایقی برسید که با محکمترین برهانها هم نمیتوان به آن رسید گرچه تفکر و استدلال و برهان هم لازم است و انس به خداوند، پایبندی به آئین و مراسم عبودیت و دلبستگی به اخلاق و عرفان دینی امری است که برای شما بیش از دیگران لازم است.
جان خود را از آلودگی به دنیا پیراسته کنید، مرادم ترک دنیا نیست. ترک دنیا از نظر دینی مذموم هم هست ولی دنیازدگی بد است. اینکه مراد نهائی انسان این دنیا باشد. بلکه دنیا مرکبی است راهوار زیر پای جان آدمی برای سیر به سوی کمال.
غرقه شدن در دنیا و غفلت از عمق هستی و آخرت بد است. خداوند در نکوهش منحرفان میفرماید:
يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِهُمْ غَافِلُونَ «۷»
و به دنبال آن میفرماید:
أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِوَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّكَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ «۸»
أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَوَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِفَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «۹»
در اینجا سفارش میشود که از ظاهر و رویه گذر کنید و به عمق آن برسید و آن سوی آن را که آخرت است نیز ببینید و بعد دستور به تفکر و تدبر در کائنات اعم از طبیعت و مابعدالطبیعه و دریافت نظام فاخر و محکم هستی و ساز و کار حاکم بر آن را میدهد که نشانه وجود حکمت و زیبایی خداست و بعد میخواهد که در تاریخ و تبدیل تمدنها و نظامها و جوامع در اثر ظلم و سیر تاریخ تدبر شود.
حاصل این تامل جهانی خواهد بود مبتنی بر:
الف. حقیقت هستی و آغاز ازلی و انجام ابدی آن و جاودانگی حیات آدمی.
ب. جانبداری از عدالت و نظام داد بنیاد انسانی و تلاش برای استقرار آن و طبعاً ستیز با بیداد و جریانات خوار و اسیرکننده انسان و رفتن به جهانی عاری از ستم و پلشتی.
دانشجوی مسلمان در همه حال باید این تامل و تحقیق را داشته باشد مبادا اشتغالات روزمره از جمله سیاست (که در جای خود لازم است) شما را از تامل عمیق، خودسازی و دستیابی به ایمان باز دارد. در این زمینه میتوانید و باید از معلمان اخلاق و معرفت که بحمدالله کم هم نیستند خوب بهره ببرید. تا هم خودتان و هم دیگران را در این باب بپرورید.
ج. اندیشیدن به اوضاع و احوال جهانی و جایگاه خود در این جهان، درک و دریافت مشکلات و جستجوی راهحل آنها و اینکه جامعه ما در این مرحله تاریخی نیازمند چگونه تحولی است و این تحول از چه راهی بدست میآید و مشکلات و موانع آن چیست؟
ببینید امروز ما شاهد امواج خروشان بیداری در منطقه و در میان جوامع مسلمان هستیم. همگی نیز در مسیر حذف و نفی دیکتاتوری و خودکامگی گام بر میدارند تا برسرنوشت خود مسلط شوند و این امر مبارکی است.
ملت ما هم دهها سال است که در این جهت حرکت کرده است. آیا افتخارآمیز نیست که بخشی از روحانیت روشنضمیر و آگاه ما نه تنها متوجه درک این نیاز بوده است بلکه در جریان تحول نقش پیشوائی و پیشتازی را ایفاد کرده است.
شما «تنبیه الامه» آیتالله نائینی را و نظرات بزرگانی چون آیتالله آخوندخراسانی را ببینید. نائینی درد بزرگ را استبداد اعم از سیاسی و دینی و دومی را خطرناکتر از اولی میداند و جهتی که مورد تایید آنان است حذف استبداد است که در دوران اخیر ویرانگرترین ابزار استعمار نیز بوده است.
امروز دانشجوی مسلمان نیز باید با درک این موقعیت حساس، هم نقش روشنگری و هم نقش پیشتازی را در مسیر استقرار نظام مردمسالار که در آن حاکمیت با مردم و از مردم است و در آن اندیشه و حرکت آزاداست ایفا کند. خوشبختانه درانقلاب اسلامی ما نیز امام و همه مردم خواستار جمهوری بودند اینکه نظام موردنظر، جمهوری اسلامی پیشنهاد شد نه امارت و خلافت اسلامی خود دارای نکتههای فراوانی است.
آنچه ما و شما و بهخصوص دانشگاهی مسلمان عزیز برعهده داریم حراست و حفاظت ازاین دست آورد است. وقتی میگوئیم جمهوری اسلامی، معلوم است که اسلام نمیتواند با جمهوریت در تضاد باشد.
با کمال تأسف در میان ما مسلمانان کسانی بودند و هستند که اسلام را در عرصه اجتماعی چنان میپنداشتهاند که هیچ حق و حرمتی برای مردم قائل نیست و حاکمیت خداوند را در تعارض با حاکمیت مردم بر سرنوشت میدیدند.
اینها کسانی هستند که جانشان با معیارها و شیوههای استبداد که بلای تاریخی ما بوده آمیخته است و برای اسلام نیز هیچ شیوهای جز استبداد و خودکامگی به رسمیت نمیشناسد؛ نه برای نظر و رای مردم اعتباری قائلند و نه مانعی در اعمال زور میبینند و دست بالا انتخاب و رای مردم را امری تزئینی به حساب میآورند.
به نظر من دعوای امروز هم پیش و بیش از آنکه سیاسی باشد دعوا برسر دو نوع تلقی از اسلام است.
ما باید از اسلام رحمت، اسلامی که به کرامت اتسان و اسلامی که اساس استقرار حکومت عقل را رضایت مردم میداند اسلامی که به رأی افرد احترام قائل است و در یک کلام اسلامی که در روزگار ما نه تنها با جمهوریت و تمام لوازم آن سازگار است بلکه پیشنهادی جز استقرار جمهوری ندارد که در آن هم اندیشه آزاد است و هم همه شهروندان از هر آئین و گرایشی دارای حق و حرمت و حقوق شهروندی هستند، دفاع کرد. باید چنین اسلامی را شناخت و شناساند و مردم را آگاه کرد تا نقش مار را با کلمه مار اشتباه نکنند.
2. درست در همین جا بگویم که باتوجه به نقش انتخابات، روشنگری در باره اهمیت انتخابات در نظام موردنظر و پافشار بر انتخابات آزاد و سالم و مطلوب کاری است که انجمن میتواند و باید انجام دهد و از جمله روشن کردن این مسأله که امنیت بنیادین جامعه در حضور و رضایت مردم و اعتمادی که میان ملت و حکومت پدید میآید تامین میشود.
3. تلاش کنید که دانشگاه پایگاه آزاداندیشی باشد. آزاد بلکه ارزش تلقی شدن پرسش روح دانشگاه است. طرح پرسش و تلاش برای یافتن پاسخهای مناسب که در فرآیند بینالاذهانی به دست میآید و آنگاه انتقال آگاهی، شجاعت، حقخواهی و آزادگی به متن جامعه امری است که مناسبترین جایگاه آن دانشگاه است.
دانشگاه نه پادگان است که در آن چون و چرا معنی ندارد و سلسله مراتب سخت برآن حاکم است و رابطه در آن فرماندهی و فرمانبری است نه توجیهکننده سیاستها و روشها، بلکه جایگاه نقد و نظر آزاد است، امری که حیات و تحول جامعه به آن وابسته است و شما دانشجویان مسلمان باید پیشتاز نقد باشید البته با دلسوزی نسبت به اسلام، اصل نظام و ایران و سرنوشت و منافع کشور.
دانشگاهی که استاد و دانشجویش تحت فشار باشند تا فقط به یک شیوه و روال تن دهند دانشگاه مطلوب نیست. دفاع از حق و حرمت استادان بخصوص استادان آزاد اندیش واندیشمند که سرمایههای اصلی کشورند و نیز دفاع از حق، حرمت و آزادی دانشجو از هر گرایش و مرام از جمله وظایف سنگین انجمن اسلامی دانشجویان است.
4. سعی کنید در فراگرفتن دانش و کسب مهارت های لازم و ژرفنگری در هر رشتهای که هستید نمونه و الگو باشید.
5. بکوشید تا مردمسالاری را در محیط دانشگاه و در جمع و اجتماعاتی که دارید تمرین و از آنجا به کل جامعه منتقل کنید.
در ابتدای این دیدار آقای حسین حمدیه دبیر تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با اشاره به فضای دانشگاه و جامعه در شرایط کنونی مسائل و دغدغههایی را بیان کرد.
در پایان نیز اعضای انجمن اسلامی دانشجویان نماز ظهر و عصر را به امامت سید محمد خاتمی اقامه کردند.