آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: جمعی از جوانان اصلاحطلب کرمان با سید محمد خاتمی دیدار و گفتوگو کردند.
به گزارش آفتاب، در آغاز این دیدار حاضران نظرات و پیشنهادهای خود را نسبت به انقلاب و کشور و اوضاع جاری بیان نموده، پرسشهایی را مطرح کردند. از جمله:
1- گرچه درباره اصلاحات و اصلاحطلبی بحثهایی صورت گرفته و اصولی نیز پیشنهاد شده است ولی باز هم شاهد هستیم که کسانی ادعا میکنند که اصلاحطلبی و اصول آن مشخص نیست. آیا نباید در این زمینه بیشتر روشنگری و جامعه را آگاه کرد؟
2- یکی از شعارهای مطرح شده از سوی دولت اصلاحات توسعه همه جانبه و پایدار بود که بازهم نیاز به توضیح بیشتر دارد و پرسشی نیز هست که اگر هدفمند کردن یارانه ها در امر توسعه مهم است آیا در زمان اصلاحات نیز به این امر پرداخته شد؟
3- حاضران نظر خود را درباره انتخابات پیش رو و شرایط پیشنهاد شده نیز مطالبی را ابراز داشتند و افزودند که فارغ از انتخابات حضور در عرصه عمومی نیز از اهمیت برخوردار است و باید مورد توجه باشد.
پس از آن سید محمد خاتمی نیز مطالبی را به شرح زیر بیان داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با اظهار خوشوقتی از حضور در جمع شما جوانان عزیز در خلال سخنان شما دو موضوع مطرح شد که به نحوی به هم مربوط اند و مناسب است که در این باب سخنی داشته باشیم و ضمن آن به بعض مطالب و پرسشهای عزیزان نیز بپردازیم.
دو نکتهای که گفتید یکی درباره توسعه همهجانبه و پایدار بود که نه تنها از شعارهای اصلی دولت قبلی، بلکه محور برنامههای سوم و چهارم توسعه بود که در ضمن آن به مسأله یارانهها نیز خواهم پرداخت.
نکته دوم در مورد اصلاحات و مبانی و تبیین آن بود.
در باب توسعه نکته بسیار مهم تعریف آن است که متأسفانه در این باب ابهام وجود دارد. گرچه به نظر من اصل مسأله روشن است، ولی جامعه ما نیازمند بحثهای مبسوط و عالمانه در این باب بخصوص از سوی صاحبنظرانی است که هم جهان امروز و اندیشهها و سرگذشت تاریخی ملتها را میشناسند و در عین حال پایبند به مبانی دین و فرهنگ ملی خود هستند.
توسعه یک اصطلاح (و نیز یک فرایند) است که در غرب طرح و جاری شده است و نتایج ویژهای داشته است و طبعاً مبتنی بر تئوریها و مبانی فکری و روند اجتماعی جوامعی است که امروز توسعه یافته نامیده میشوند و باید بررسی شود که آیا آن شکل و روال توسعه تا چه حد برای جامعهای چون جامعه ما که مبانی اعتقادی و هویت فرهنگی و شرایط اجتماعی و تاریخی خود را دارد ممکن یا مفید است؟ ولی اجمالاً تردیدی نیست که راه پیشروی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم راه توسعه است، منتهی باید کوشید که این توسعه متناسب با هویت فرهنگی جامعه ما باشد.
و نیز تردیدی نیست که آنچه مطلوب است نه توسعه یک بعدی، بلکه توسعه همهجانبه و پایدار است. جامعه ما در مسیر پیشرفت و یافتن جایگاه مناسب خود در عرصه جهان امروز نیازمند رشد و توسعه علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است و این همه باید همآهنگ و هم آغوش هم تحقق یابد، هرچند توسعه سیاسی در این میان از اهمیت ویژهای برخودار است.
دولت ما دو برنامه نوشت و بخشی از برنامه دوم و تمامی برنامه سوم را اجرا کرد. یکی از کارهای ارزنده که از زمان جناب آقای مهندس میرحسین موسوی شروع شد و بعد در زمان جناب آقای هاشمیرفسنجانی به صورت گسترده و اساسی پیگیری شد اداره کشور طبق برنامه بود. برنامههای اول و دوم قبل از دولت ما تدوین و اجرا شد و طبیعی است که با بحثهای فراوان تخصصی و علمی و نیز بهرهگیری از تجربه پیشینیان برنامه سوم از آن دو برنامه قبلی کاملتر و برنامه چهارم خیلی کاملتر بود. گرچه هر فرآورده بشری طبعاً نقصها و کمبودهای خود را دارد.
در هر دو برنامه سوم و چهارم، توسعه همهجانبه و پایدار مورد توجه بود و بخصوص در برنامه چهارم که برنامه دانایی محور نام گرفت.
در کنار آن سند چشمانداز تدوین و با طی مراحل خود تصویب شد تا نقشه راه باشد برای پیشرفتهایی که در این کشور ممکن و لازم است. ما برنامه سوم را با دستیابی به بالای 90 درصد اهداف آن اجرا کردیم و معتقیدم کشور آماده یک جهش بزرگ بود که به آسانی میتوانست به اهداف چشمانداز برسد. حال باید پرسید که چرا برنامه چهارم که با منابع ارزی بسیار کمتر از آنچه در این سالها به دست آمده تنظیم شده بود و میتوانست با گسترش دانایی، ایجاد ارتباط وثیق بین مراکز علمی و اجرایی و مدیریتی و نیز افزایش درآمد ملی و رشد اقتصادی بالای 8 درصد ما را به اهداف والای خود برساند اجرا نشد و چرا اگر این برنامه را قبول نداشتند یک برنامه قویتر به جای آن نیاوردند؟
در همین جا درباره یارانهها صحبت کنیم که الحق یارانه به صورتی که در کشور ما رایج بوده و هست از مشکلات بسیار مهم است و حتماً میبایست هدفمند شود و اصل کار هم مورد تأیید است و اگر سخنی هست درباره نحوه اجرای آن است که آیا رعایت همه جوانب شده و میشود یا نه؟
در دولت ما هم کاملاً مورد توجه بود. صرفنظر از اینکه بخصوص در برنامه چهارم توسعه به صورت علمی و البته واقعبینانه پیشبینی حل مشکل شده بود، به صورتی که تبعات ناگوار برای تولید و سرمایهگذاری و نیز معیشت مردم، بخصوص بخشهای کم درآمد و آسیبپذیر جامعه نداشته باشد. قبل از برنامه هم بهطور ویژه در همان دولت اول اصلاحات طرح هدفمند کردن یارانه سوخت و انرژی تدوین و تصویب شد که متأسفانه مجلس پنجم آن را نپذیرفت، در طرح ساماندهی اقتصادی هم اصلاح ساختار اقتصادی از جمله یارانهها را نیز مد نظر داشتیم و در کنار هر برنامه اصلاحی که ممکن بود فشاری روی بخشهایی از جامعه بیاورد یک برنامه جبرانی را در نظر گرفته بودیم و نیز بخصوص برای حل اساسی مشکل، تأسیس وزارت رفاه و تأمین اجتماعی را در دستور کار قرار دادیم و این وزارتخانه تأسیس شد که مهمترین نقش را در تضمین زندگی مردم و تأمین عدالت در جامعه میتواند داشته باشد و امروز باید پرسید که وضع و حال تأمین اجتماعی بخصوص با درآمدهای هنگفتی که کشور از نفت داشته است چگونه است؟
و اما در مورد اصلاحات و مبانی آن؛ اصلاحات امری است که در متن وجدان جامعه ما جایگاه ویژه خود را دارد و به نظرم راه درست تأمین مصالح کشور، ارزشهای اصیل انقلاب و پیشرفت همه جانبه براساس خواستهای ملت است، هرچند که به لحاظ بعضی مشکلات و نارواییهایی که پیشآمده لااقل در بخشهایی از جامعه این سؤال جدی پیش آمده است که آیا در وضعیت فعلی اصلاحات و اصلاحطلبی معنا دارد یا نه؟
همین سؤالی که در مورد انتخابات و شرکت یا عدم شرکت در آن کردید و اینکه بالاخره در این موقعیت و فضا چه میخواهیم بکنیم و چه پیش خواهد آمد نوعی نگرانی را نشان میدهد و حتی میتوان گفت که بخشی از جامعه بخصوص نخبگان و جوانان ما به سوی گونهای نومیدی و سرخوردگی گراییدهاند و نتیجه این سرخوردگی با کمال تأسف زمینه میدانداری و معنادار شدن حضور و اظهار نظر کسانی را فراهم آورده است که میپندارند راهحل مشکل از میان برخاستن نظام و جمهوری اسلامی است، امری که مورد قبول دلسوزان انقلاب و کشور نیست.
به هر حال وقتی میگوییم اصلاحطلبی یعنی این کشور سرگذشتی داشته و در آن انقلاب بزرگی رخ داده است و دویست سال است که در این جامعه التهابهایی وجود دارد و در طی این مدت یک خواست عمومی شکل گرفته که به حرکت و جنبش و تحول هم منجر شده است، نظیر مشروطیت، نهضت ملی و بالاخره از همه مهمتر انقلاب اسلامی و نیز هر حرکت و جنبشی اگر برآمده از خواست و اراده مردم نباشد یا به تحول اساسی منجر نمیشود یا اگر شد زمینه انحراف آن وجود دارد و پایدار هم نخواهد بود.
من مفصلاً در باب اصلاحات و مبانی و تبار و جهت آن صحبت کردهام. علاوه بر جزوهای که در واقع متضمن اصول موضوعه اصلاحات از نظر ما است چهار سخنرانی نیز در توضیح و تبیین اصلاحات کردهام که توصیه میکنم بگیرید و مطالعه و درباره آن تبادلنظر کنید و در همین جا بگویم اصلاحات گرچه چارچوب و جهت مشخص و روشن دارد، ولی امری انعطافپذیر است و به تناسب شرایط و زمان و مکان خود قابل اصلاح و تکمیل است.
آنچه بنده آن را باور دارم و کاملاً هم قابل اثبات است اینکه در این دو قرن در خلال حرکتها و تحولات، خواستی در جامعه ما متبلور شده و تداوم یافته است که میتوانیم آن را خواست تاریخی ملت ایران بدانیم و هر حرکت و جنبش و نهضتی اگر مبتنی بر این خواست نباشد یا به نتیجه مطلوب نمیرسد یا خیلی زود منحرف میشود یا از بین میرود.
سه مشکل اساسی که در تاریخ ما وجود داشته است و کم و بیش همه مردم ما متوجه آن بوده اند بعضی با تحلیل و خود آگاهانه، مثل متفکران و اهل نظر و بعضی بدون تحلیل ولی با فطرت خود آن را درک کردهاند عبارت بوده است از استبداد و وابستگی و عقبماندگی.
در سطح ملی اجماع ناگفتهای پدید آمده است مبنی بر نفی وابستگی و استبداد و عقبماندگی.
در جهت ایجابی و مثبت آن نیز تقاضای آزادی و ریشه آن حاکمیت بر سرنوشت و نیز استقلال خواهی و پیشرفتطلبی نیز شکل گرفته و در تاریخ ما متبلور شده است.
اگر جنبشها و نهضتها مبتنی بر این خواست باشند موفقاند و اگر نه عرض خود میبرند و زحمت ملت میدارند.
اگر این خواست تاریخی یعنی آزادیخواهی، استقلالطلبی و پیشرفتجویی همسو و همآهنگ با هویت تاریخی شد یعنی آنچه ریشه فرهنگ و هویت ملی یعنی دینی که اکثریت جامعه به آن پایبند و بقیه نیز به آن احترام میگذارند باشد، حادثه شگفتانگیزی مانند انقلاب اسلامی رخ میدهد و مگر نه اینکه انقلاب اسلامی از موضع دین خواست تاریخی مردم را بیان و تأیید کرد و جامعه را به سوی تحقق آنها فراخواند؟
خیلی جالب است که امام از میان همه شکلهای سنتی و غیرسنتی حکومت، "جمهوری اسلامی" را پیشنهاد کرد و جمهوری اسلامی یعنی اینکه مردم ارباباند و حکومت ناشی از اراده مردم و پاسخگو در برابر آن است و آزادی اندیشه و بیان و انتقاد از حاکمان و حتی اعتراض نه تنها حق بلکه یک وظیفه است.
و اسلامی یعنی در این نظام مردمی ارزشهای الهی نیز جایگاه مهم و محوری دارد. متأسفانه بعضی ارزشهای الهی را در ظواهر صرف خلاصه می کنند و از محتوا غافل میمانند و در نتیجه روح دین در عرصه اجتماعی یعنی عدالت، اخلاق و احترام به کرامت انسان از جمله محتواهایی است که دین آن را میخواهد و به آن میخواند.
طبعاً اسلامی پسوند "جمهوری اسلامی" است که با جمهوری و جمهوریت سازگار باشد و اگر پدیده اسلامی ناسازگار با جمهوری مطرح و میداندار میشود و رأی مردم بیارزش و حداکثر زینتی به حساب میآید و ... باید بدانیم که انحراف در انقلاب اسلامی مردم پدید آمده است و باید خواستار اصلاح آن بشویم.
از سوی دیگر ما در این جامعه و تاریخ به سر میبریم و نمیتوانیم جایگاه دین و دینداران را نادیده بیانگاریم، حتی اگر معتقد به مردمسالاری هستیم که هستیم باید بدانیم که از طریق دین است که میتوان مردمسالاری را در جامعه مستقر کرد. البته در صورتی که دین را به گونهای تفسیر و تحریف نکنیم که با مردمسالاری ناسازگار باشد. شاهد آن نیز اینکه حرکتهایی که با دین و فرهنگ و هویت تاریخی مردم بیگانه بودند ولو خواستار آزادی و استقلال هم بودند یا از بین رفتند یا متأسفانه با بریدن از مردم در خدمت دشمن مردم در آمدند.
اصلاحات، نظام جمهوری اسلامی را حاصل انقلابی بزرگ میداند و به آن وفادار است. البته این نظام هم با حفظ هویت نیاز به نو شدن و اصلاح دائم دارد و نیز باید همواره هوشیار بود که انحرافی پیش نیاید یا اگر آمد آن را اصلاح کرد.
طبعاً اصلاحات اگر باشد همواره باید با استبدادزدگی، عقبافتادگی و وابستگی به بیگانه مبارزه کند و اگر روی کار بیاید باید برای عملیاتی شدن خواستهای اصیل ملت و ارزشهای اصیل انقلابی برنامهریزی کند.
قبلاً عرض کردم که اداره جامعه براساس برنامه امر مبارکی بود که پیش از دولت اصلاحات مورد توجه قرار گرفت و در دولت اصلاحات تکمیل شد.
در اینجا نکتهای را عرض کنم. برنامه داشتن و با برنامه عمل کردن جز با وجود یک سازمان علمی، تخصصی، عملیاتی شایسته یعنی سازمان برنامه یا سازمان مدیریت و برنامهریزی ممکن نیست.
متأسفانه سازمان مدیریت و برنامهریزی را حذف کردند، در حالی که این سازمان قلب حکومت است و نبض مدیریت جامعه را در دست دارد و ایجادکننده فکر مدیریت درست و اجرا کننده آن است و ناظر بیطرف بر اجرای درست و هماهنگ برنامهها و سیاستها. حالا ممکن است این سازمان عیبهایی هم داشته باشد که باید آن را اصلاح و رفع کرد و الا جامعه و مدیریت آن دچار آشفتگی و انحراف میشود.
این سازمان ایجادکننده تعادل در مدیریت و نیز اعمال نظارت است. و همینجا نیز بگویم که یکی از عوامل مهم پیدایش فساد در جامعه، بخصوص فسادی که ناشی از اشتباه یا کارکرد نادرست مدیریت کلان است عدم نظارت درست و کمالتفاتی به نهادهای نظارتی در جامعه است. اگر نظارت درست نبود و هرکس بخصوص کسانی که قدرت دارند هر کاری که خواستند کردند (ولو با حسن نیت) و ضوابط و مقررات به سادگی دور زده شد شاهد فسادهای بزرگی خواهیم بود که نمونه آن را این روزها شاهدیم.
همچنین نباید نقش ممتاز مجلس را در جلوگیری از فساد و نیز بیقانونیهایی که منشاء بسیاری از فسادها است از یاد برد.
بنده معتقدم همین مجلس با همه احترامی که برای همه نمایندگان قائلیم اگر جایگاه خود را داشت و میتوانست محکم عمل کند و نمایندگان شجاع در اکثریت بودند این فساد نگرانکننده به اینجاها نمی رسید. مجلس حق دارد در همه امور دخالت و نظارت کند و این مسأله مهمی است. جایگاه مجلس در یک نظام مردمسالار به دلایل مختلف بالاترین جایگاه است.
مجلس تبلور افکار عمومی و منتشر شدن نمایندگی مردم در 290 نفر یا بیشتر است. مجلس واقعی بیش از دیگران از افکار و اراده عمومی نمایندگی میکند و تنها مرجع قانونگذاری است و حق تحقیق و تفحص در همه جا و همه امور را دارد.
پیشتر بعضی ها اشکال میکردند که مجلس حق تحقیق و تفحص در نهادهای تحت اشراف و نظارت رهبری را ندارد که ایشان اظهار داشتند که مجلس این حق را دارد.
اینکه ما بر انتخابات و سلامت و آزادی آن و نیز فراهم آوردن زمینه حضور همگان و همه سلیقهها و گرایشها و بخشهای جامعه تأکید میکنیم به خاطر این است که اولاً این حق مردم است و کسی نباید آن را محدود کند. ثانیاً مجلس جایگاه بسیار مهمی دارد و باید بتواند از همه جامعه نمایندگی کند، نه یک گروه و جریان خاص.
بنده مطالبی و شرایطی را عرض کردم که به نظرم آنها حداقل شرایط یک انتخابات مطلوب است. طبعاً اگر باشد همه میتوانند و باید در انتخابات شرکت داشته باشند و امیدوارم چنین باشد.
کسی نباید حق مسلم مردم را برای رأی و انتخاب محدود کند و کشور متعلق به همه است و انقلاب در انحصار یک گروه و جریان نیست. ما انتخابات درست و خوب میخواهیم که همه در آن شرکت کنند و فراهم آوردن زمینه حضور فراگیر مردم امنیت واقعی را تأمین میکند و حاصل آن هم مجلس نیرومند است که هم جلو بیقانونی و میل به دیکتاتوری را میگیرد و هم بهترین تضمین برای جلوگیری از فسادهای بزرگ و نیز برخورد جدی در صورت وقوع آن است.
صحبت بر سر این نیست که من یا شما بیاییم به مجلس، صحبت از این است که شرایط حضور همه جریانها و گروهها فراهم شود و تعیینکننده رأی واقعی مردم باشد.
به نظرم هرکس که در چارچوب قانون اساسی رفتار میکند و عملاً ملتزم به آن است حق شرکت در انتخابات را دارد و حتی اگر نظراً نسبت به قانون اساسی و بعضی اصول آن ایراد داشته باشد، آنچه مهم است التزام عملی به قانون است. اگر انتخابات چنین باشد واقعاً مردمسالاری تأمین شده است و مجلس مقتدر جلو بسیاری از انحرافها و فسادها را خواهد گرفت.
این است که همواره ما به عنوان یک وظیفه انقلابی، دینی و ملی و در جهت دفاع از حق و حرمت مردم باید از انتخابات آزاد و سالم و مطلوب دم بزنیم و آن را مطالبه کنیم.
سلام علیکم
با حضور امت ولایت مدار و شهید پرور ایران انتخابا تا زاد برگزار می شود و بار دیگر عزت ایران و ایرنی در بر خواهد داشت
به طور واضعه بگوید که می خواهید کاندید انتخابات ریاست جمهوری بشوید