کد خبر: ۱۳۸۹۶۷
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۸

نماینده مجلس: موسوی کلامی خارج از قانون نگفت

از توانایی‌های هاشمی استفاده کنیم/ نظارت مجلس هشتم رضایت‌بخش نیست
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: عضو فراکسیون اقلیت مجلس با حضور در «خبرگزاری دانشجو» نقطه‌نظرات خود درخصوص مسائل مختلف کشور بیان کرد. 

سیروس سازدار در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، به برخی از سوالات درباره مجلس و فعالیت اصلاح‌طلبان در انتخابات این دوره خانه ملت پاسخ داد که متن کامل این مصاحبه را در ذیل می خوانید: 

نظرتان را در مورد فضای رسانه‌ای کشور بفرمایید. 

اعتقاد شخصی من این است که رسانه‌ها و مطبوعات چشم و گوش مردم هستند، بنابراین باید نقاط ضعف و قوت یک دستگاه یا مجموعه را در کنار هم ببینند. بنده گمان می‌کنم بسیاری از اتفاقاتی که پیش می‌آید به دلیل عدم نظارت است و به عبارتی بسیاری از کارهایی که انجام می‌شود امکان دارد از نیت بدی برخوردار نباشد، اما به دلیل عدم نظارت تخلفاتی در مجموعه‌ها رخ می‌دهد.

نمایندگان باید همیشه از طریق رای‌‌دهندگانشان تحت کنترل باشند و به عبارتی نماینده باید برای موکلان خود حرف‌های جدیدی داشته باشد و این امکان‌پذیر نیست مگر از طریق سوال و جواب؛ چرا که اگر در جامعه‌ای پرسش و پاسخ و نظارت نباشد و مطبوعات یک طرفه عمل کنند، آن جامعه در تعاملات خود دچار مشکل شده و به عبارتی جامعه راکد خواهد بود؛ به همین دلیل ما هر چه به رسانه‌ها و سایت‌ها و مطبوعات بها دهیم هرگز ضرر نخواهیم دید.

در خصوص اختلاس بانکی صورت گرفته اگر نظارت دقیق صورت می‌گرفت، شاید هرگز شاهد بروز چنین اختلاس بزرگی در کشور نبودیم، اما متاسفانه عدم نظارت منجر شده که اذهان مردم نسبت به برخی از امور مسموم شود.

راه‌حل برطرف شدن این ذهنیت انجام فعالیت‌های عمرانی است؛ به همین دلیل یکی از سفارشات بنده به عنوان نماینده این است که شما تنها می‌توانید اذهان منفی شکل گرفته نزد مردم را برطرف کنید.

اگر خدمات رسانی ما به سراسر کشور به صورت یکسان صورت می‌گرفت، حتی اگر اختلاس 3000 میلیاردی هم رخ می‌داد، نباید اذهان مردم خراب می‌شد.

از آنجا که جامعه ما جامعه مکتبی است و به عبارتی تنها دولت و حکومت در دنیا هستیم که با مکتب الهی اداره می‌شود، بنابراین باید تمامی امورمان بر اساس آموزه‌های اسلام باشد؛ چرا که انقلاب ما نیز یک انقلاب معنوی بر پایه مکتب انسان ساز اسلام بوده است.

در نظام اسلامی باید نقطه ضعف‌ها برطرف، و نقطه قوت‌ها تقویت شود؛ چرا که ما ادعا می‌کنیم باید الگویی برای سایر ملت‌ها و حکومت‌ها باشیم.

ما معتقدیم هیچ کشوری همپای جمهوری اسلامی ایران در دنیا وجود ندارد و نمی‌توان حکومت ایران را با سایر حکومت ها مقایسه کرد؛ چرا که هیچ دولت و مکتبی نگفته که مکتب انسان ساز اسلام زیربنای کارهایش است.

جمهوری اسلامی ایران به غیر از قانون الهی هیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد، اما باید در خدمت رسانی به مردم بیش از این تلاش کنیم.

سیاست جمهوری اسلامی ایران این است که اگر در یک نقطه، نقصان و کسری ای وجود دارد، مسئولیت آن با جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه با مجریان امر است.

اعتقاد ذاتی بنده این است که خداوند ما را یک روز هم بدون سایه نظام جمهوری اسلامی نگذارد، اما یک نقطه ضعف عمده هم داریم و آن اینکه، نتوانسته ایم ساختارهای نظام خود را تنظیم کنیم.

ساختار اداری ما بویژه در قوه مجریه با مشکل مواجه است، به این ترتیب نباید این تصور پیش آید که اگر در نقطه ای به طور مثال در پمپ بنزین معطل شدید، این نقصان را به حساب جمهوری اسلامی بگذارید؛ همان طور که در کشورهای دیگر قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه نسبت به نقصان ها مقصرند نه نظامشان.

متاسفانه در نظام ما هر نقصان و کم کاری به حساب نظام گذاشته می‌شود، در حالی که در سایر کشورها از جمله آمریکا اگر نارضایتی از دولت وجود داشته باشد این نقصان به حساب احزاب ناکارآمد گذاشته می شود نه نظام، در کشورهای دیگر بر اثر ساختار خود، کاری کرده اند که مقصر اصلی یک اشتباه یا یک کم کاری بازخواست شود نه کل نظام.

چرا ما نباید طوری عمل می‌کردیم که مردم مقصر را قاصر بدانند نه نظام؛ این نقطه‌ضعف‌هایی است که ما با آن مواجهیم و باید آنها را برطرف کنیم.

به نظر بنده مظلومیت نظام جمهوری اسلامی ایران این است که سیاست‌های کلی‌اش مشخص است، اما هر ضعف کوچکی که پیش می‌آید به پای نظام نوشته می‌شود. 

ارزیابی شما از عملکرد مجلس هشتم چیست؟

سازدار: همان طور که امام فرمودند در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران مجلس در راس امور قرار دارد و این سخن امام تعارف بردار نیست؛ چرا که صداقتی که در گفتار امام بود در گذشتگان ندیده بودیم؛ به همین دلیل باید بگوییم همه امور اجرایی و قانونی کشور تقریبا در دست مجلس است و به عبارتی این مجلس است که خط مشی تعیین می کند.

زمانی که به همراه نمایندگان مجلس خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم ایشان فرمودند به دنبال ریاست‌جمهوری نباشید همین مجلس را دریابید که این اظهارات همگی اهمیت جایگاه مجلس را نشان می‌دهد.

بنده به عنوان نماینده مجلس هشتم از نظارت مجلس هیچ رضایتی ندارم؛ این در حالی است که مجلس دو وظیفه اصلی قانون‌گذاری و نظارت را بر عهده دارد، اگر نظارت مجلس به طور دقیق صورت می‌گرفت خیلی از مشکلات در کشور پیش نمی‌آمد.

صرف قانون‌گذاری در مجلس کفایت نمی‌کند؛ چرا که نظارت بر قانون مهمتر از قانون‌گذاری است؛ در ضمن ما در مملکت خود کمبود قانون نداریم.

عدم نظارت بر قوه مجریه یکی از کوتاهی‌های مجلس هشتم است. به نظر بنده زمانی که نماینده ای وارد مجلس می شود فارغ از گرایش‌های سیاسی باید عمل کند و گرایش‌های سیاسی نباید باعث شود که نماینده در انجام وظایف خود ملاحظه کاری کرده یا سستی داشته باشد.

در دوره مجلس هشتم برای اولین بار سه قوه از نظر جریان سیاسی یکدست بودند و هیچ زمانی هم دولت، هم قوه قضائیه و هم مجلس به مانند امروز با یک گرایش فکری روی کار نبوده است، اما باز می‌گوییم این امر منجر به حل مشکلات نشده است.

مجلس در اوایل یک طرفه عمل می‌کرد و مطلق‌گرا بود که البته در این اواخر این گرایش در حال تغییر است. بنده معتقدم گرایش‌های فطری ما باید متعلق به خودمان باشد و آنچه در مجلس مهم می‌‌باشد انجام وظایف نمایندگی است؛ البته نباید این گونه باشد که اگر ما با سایر قوا همفکر هستیم ضعف‌های آنان را نبینیم.

خودسانسوری مشکل اساسی مجلس هشتم است

اشتباه اساسی مجلس هشتم این بود که دچار خودسانسوری داخلی شد؛ در مجلس هشتم، بر اساس یک هیجانی که به وجود آمد، با دولتی که افراد آن برای اولین بار روی کار آمده بودند، سیاست آزمون و خطا را دنبال کرد و این امر باعث شد مجلس هشتم به وظایف نظارتی خود آن طور که بایسته و شایسته بود، عمل نکند.

استیضاح‌های صورت گرفته در مجلس چگونه قابل ارزیابی است؟ 

نظارت دولت بر دولت باعث شد 8، 9 وزیر کنار بروند؛ این در حالی است که نظارت مجلس بر دولت، منجر به کنار رفتن یک وزیر شد و خود دولت 8، 9 وزیر را کنار گذاشت تا اینکه امروز به مرحله‌ای رسیدیم که قانون‌گریزی یک افتخار شده است؛ به این ترتیب اگر بخواهیم بدون تعصب حرف بزنیم باید بگوییم ما چندان قانونمند نبوده ایم.

مجلس هشتم در روزهای اول فعالیت خود تسلیم دولت شد

بر اساس گزارش دیوان محاسبات، 54 درصد طرح هدفمند کردن یارانه‌ها به انحراف می‌‌رود، بنابراین باید پرسید مجلس در این زمینه چه اقدام نظارتی انجام داده است؛ این در حالی است که ما نباید در انجام وظیفه رفاقت را معیار قرار دهیم.

مجلس در روزهای اول تسلیم دولت شد که ما در این زمینه مقصر اصلی را هیئت‌رئیسه می‌دانیم و در این راستا اصلاح‌طلب و غیر اصلاح‌طلب نداریم و باید پای اشتباهات خود بایستیم؛ البته این دولت حاصل دسترنج جریان اصول‌گرایی است.

ما در جامعه دو جریان فکری داریم که آن هم از انشقاق جامعه روحانیت و مجمع روحانیون حاصل شده است؛ امام تاکید کردند که جامعه با یک تفکر نمی‌تواند حرکت رو به جلو داشته باشد.

چرا اصول‌گرایان مسئولیت دولت را نمی‌پذیرند؟

امروز شاهدیم که یک گرایش فکری به نام اصول‌گرایی به طور مطلق همه چیز را در دست گرفته است، اما جای تعجب است که چرا برادران اصول‌گرایی مسئولیت این دولت را نمی‌پذیرند.

این جریان انحرافی حاصل دسترنج کیست؟ این چه جریانی است که اصول‌گرایان مخاطب خودشان قرار دادند و تمام مشکلات را گردن آن می‌‌اندازند. امروز جریان انحرافی هم در داخل دولت است و هم همراه دولت. سوال اینجاست این چه جریان انحرافی است که امروز پشت میز هستند. باید بپذیریم که دولت حاصل اصول‌گرایی است. 

آیا جریان اصلاح‌طلب هم تمامی عملکردهای مثبت و منفی را از سوی رهبران خود می‌پذیرد؟ 

ما نباید پیشداوری کنیم، بنابراین هرکس خارج از قانون اساسی عمل کند، او را اصلاح‌طلب نمی‌‌دانم. اگر آقای سازگارا در زمان دولت خاتمی داخل دولت بود و این کارها را می‌کرد باید دولت و جریان اصلاح‌طلب مسئولیت آن را می‌‌پذیرفت؛ البته نباید بگوییم که افراد منتسب به هر دو جریان همیشه معصومند.

همان طور که امام فرمودند ملاک حال فعلی افراد است، در هر دولتی ممکن است افراد مختلف اعم از خطاکار، سست یا منحرف پیدا شود.

دولت کنونی نیز قدرتش را از اصول‌گرایی گرفته و جریان اصول‌گرایی باید مسئولیت دولت را بپذیرد.

امروز می‌گویند مشایی منحرف است. حال باید پرسید این چه فرد منحرفی است که همه کارها در دست وی قرار دارد. ما نمی‌توانیم بگوییم دولتی که روی کار آورده‌ایم، سالم است، اما افراد منصوب از سوی وی ناسالم؛ چرا که اگر دولت سالم بود فرد منصوب ناسالم را کنار می‌گذاشت.

وجود این افراد ناسالم منجر به وقوع اختلاس اقتصادی در کشور شده است. درخصوص اختلاس صورت گرفته سوال‌های بسیاری در اذهان مردم مطرح است از جمله اینکه چگونه برای انتصاب یک کارمند اداره باید تمام استعلامات به طور دقیق انجام گیرد، اما چگونه در یک وزارتخانه، یک رئیس بانک مشکل دار منصوب شده و استعلامات در خصوص وی نادیده گرفته شده است. مردم از خود می پرسند آیا وزیر از این فرد استعلام نکرده و جای این سوال وجود دارد که آیا خدای ناکرده دستگاه‌های اطلاعاتی ما ضعیف عمل کرده و نتوانسته اند آن را شناسایی کنند و چطور دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ما نتوانستند خاوری را دستگیر کنند.

مجلس به اصل 77 قانون اساسی عمل نکرد

مردم از خود می‌پرسند چطور می‌شود کسی که تبعه کانادا بوده و پاسپورت آنجا را داشته، رئیس بانک ملی شده؛ علت آن این است که مجلس به اصل 77 قانون اساسی عمل نکرده؛ چون طبق این اصل تمامی قراردادها باید وارد مجلس شود. اگر این اقدام صورت می گرفت اشتباهات و خطاها مانند قراردادهای کرسنت رو می شد؛ سوال ما اینجاست که چرا مجلس نباید بر قراردادهای نفتی نظارت کند، در حالی که این جزو وظایف مجلس است.

به نظارت مجلس هیچ نمره‌ای نمی‌دهم

البته نظارت مجلس به معنی مچ‌گیری نیست، بلکه جلوگیری از خطا و انحراف است. مجلس باید از خطا جلوگیری کند. بنده نمره‌ای به این نظارت مجلس نمی‌دهم. مطبوعات باید حرکت مجلس بر نمایندگان را زیر نظر داشته باشد.

طرح نظارت بر مجلس اعتباری برای مجلس نمی‌آورد

وظیفه مجلس قانون‌گذاری و نظارت است و کارفرمای ما مجلسی‌ها، مردم هستند. به نظر بنده طرح نظارت بر مجلس هم از جمله اقداماتی است که اعتبار زیادی برای مجلس نمی‌آورد.

عملکرد نمایندگان را باید مطبوعات و رسانه‌ها پیگیری و بررسی کنند. ما باید کاری کنیم تا افرادی که به نماینده رای می‌دهند 24 ساعته او را تحت نظر داشته باشند و مکافات اقدامات نامناسب نماینده را در پای صندوق‌ها به او بدهند.

نماینده نباید به‌خاطر نماینده بودن آزاد باشد که هر کاری انجام دهد. البته بنده به عنوان نماینده از این صلاحیت برخوردار نیستم که به نماینده دیگری امر و نهی کنم و اظهارات بنده به منزله این نیست که نظارت بر مجلس را قبول ندارم، بلکه برداشتم از طرح نظارتی که مقام معظم رهبری فرمودند این است که مجلس را به خوبی مدیریت کنیم و به عبارتی من نماینده یک دقیقه از وقتم را تلف نکنم؛ چرا که وقت من نماینده متعلق به من نیست، بلکه متعلق به ملت است، اگر ما نماینده‌ها تنها آیین نامه را اجرا کنیم در حقیقت نظارت کرده ایم.

بنده در طول این دوره مجلس مدعی هستم که یک دقیقه تاخیر در مجلس نداشتم حال چرا باید فرقی بین من با بقیه اعضای کمیسیون وجود نداشته باشد. ترکیب هیئت رئیسه مجلس نیز باید متشکل از اقلیت و اکثریت باشد؛ چرا که نمی توان با یک جناح فکری مجلس را پیش برد.

ماموریت‌های کمیسیون انرژی کاملاً جناحی است

تصمیمات هیئت رئیسه مجلس نباید یک جانبه باشد یا اینکه دست یک نماینده را باز بگذارد و دست نماینده دیگر را ببندد؛ این اقدام اقدامی کاملا جناحی است و ماموریت‌های کمیسیون انرژی نشان می‌دهد که این کمیسیون کاملا جناحی عمل می‌کند.

نمی‌شود کسی قانون اساسی را قبول نداشته باشد اما وارد مجلس و قوه مجریه شود

بنده عضو کمیسیون انرژی هستم و از وزارت نفت تنها متخصص نفتی هستم. حال بررسی کنید ببیند با این تخصص چند بار ماموریت رفتم، در حالی که برخی افراد در کمیسیون مکرر ماموریت رفتند. علت این امر آن است که تصمیم‌‌گیری در دست یک تفکر بوده و این امر نشانه آن است که مجلس به نظر مخالفان بها نمی‌دهد که البته در مجلس ششم و پنجم نیز همین روند حاکم بود؛ این در حالی است که باید نظرات مخالف را تحت پوشش قرار داد مگر آن که نظر مخالف عبور از قانون اساسی باشد.

خط قرمز ما قانون اساسی است. قانون اساسی به هرکس هر اختیاری داده باید به آن عمل کند. امروز قانون اساسی به مقام معظم رهبری اختیار داده و نمی توانیم بگوییم که رهبری به اختیارات خود عمل نکند. قانون اساسی میثاق ملی ما است. مگر می‌شود کسی قانون اساسی را قبول نداشته باشد، ولی وارد مجلس یا قوه مجریه شود. 

نظرات راجع به شروط اصلاح‌طلبان برای ورود به مجلس نیست؟

بنده سخنگوی اصلاح‌طلبان نیستم، ممکن است جریان فکری من نزدیک به اصلاح‌طلبان باشد. اصلاح‌‌‌طلبان ترکیب‌شان از یک گروه یا حزب نیست. بیاید اصلاح‌طلبان را بگذارید کنار و دعوای بین 8+7 و جبهه پایداری را نگاه کنیم. من می‌خواهم در مجلس حضور پیدا کنم برای خدمت به جمهوری اسلامی؛ لذا این میدان باید به من داده شود.

من در هیچ حزب و گروه اصلاح‌طلبان نیستم

اگر یک جریان سیاسی مطلق‌گرایی کرده و یک طرفه عمل کند خوب بپذیرید که بنده حق دارم احساس امنیت نکنم و به میدان نیایم. بنده دیدگاه و تفکرم به اصلاح‌طلبان نزدیک است، ولی من داخل هیچ حزب و گروهشان نبوده‌ام. من در نظام جمهوری اسلامی تحریم را نمی‌توانم معنا کنم. وقتی میدان برای من نیست و دولت تمامی امکانات را در اختیار رقیب گذاشته و می‌بینم دولت بی‌طرف نیست، باید چه کار کنم. بحث ما این است که قبل از رای‌گیری جامعه را سوق ندهید به یک سوی خاص. مجتهدین باید فتوا دهند که داده‌اند، بنابراین نباید از اموال بیت‌المال در انتخابات استفاده شود.

هرکس از قانون اساسی یک میلی متر پا فراتر بگذارد، نه اصول‌گرا است نه اصلاح‌طلب و حق شرکت در انتخابات را ندارد و هرکس از قانون اساسی یک میلی متر پا را فراتر بگذارد، من او را اصلاح‌‌طلب و اصول‌گرا نمی‌دانم و این فرد حق شرکت در هیچ جای از تصمیم‌گیری نظام را ندارد.

متاسفانه ما برخی مواقع دچار قضاوت زودهنگام می‌شویم. ما نباید کسی را که دلسوزانه پیشنهادی را مطرح می کند ولواینکه پیشنهادش غلط باشد، مخالف و معاند نظام تلقی کنیم، بلکه ما باید اول سخنان و صداها را بشنویم و بعد قضاوت کنیم. نباید اصول‌گرایان بگویند اصولگرایی خوب است و اصلاح‌طلبان بگویند اصلاح‌طلبی خوب است. آنچه مهم است اینکه کسی نمی‌تواند بگوید قانون اساسی را قبول ندارم، ولی در انتخابات کاندیدا شود. اگر خاتمی به عنوان اصلاح‌طلبان پیشنهادی را مطرح می‌کند، ولا غلط، اما از آنجا که از سر دلسوزی صورت می‌گیرد، باید آن را بپذیریم.

نظرتان در مورد شروط خاتمی مبنی بر اینکه موسوی و کروبی باید از محدودیت خارج شوند تا در انتخابات شرکت کنیم، چیست؟ 

بنده چندین بار بعد از انتخابات نزد خاتمی رفتم و وی هر بار گفت از مقام معظم رهبری عدول نکنید و زمانی که ملاقات با موسوی آزاد بود، وی نیز هرگز هیچ کلمه‌ای برخلاف قانون و رهبری نگفت. اگر در شرایطی که هنوز نتیجه انتخابات به تایید شورای نگهبان نرسیده بود، برنده انتخابات در میدان ولی‌عصر معترضان به نتیجه انتخابات را خار و خاشاک نمی‌نامید، شاید شاهد اتفاقات پس از انتخابات نبودیم.

نخست‌وزیر ترکیه زمانی که برنده انتخابات اعلام شد، به طرفداران خود گفت که شادی نکنید تا مخالفان نتیجه انتخابات ناراحت نشوند. به نظرم آقای مطهری حرف خوبی را مطرح کردند که گفتند هر دو طرف را باید مقصر پس از انتخابات اعلام کنیم، البته این را هم بگویم که تنها فتوای شرعی می‌تواند مردم را به خیابان‌ها بیاورد؛ لذا معتقدم چه قبل و چه بعد انتخابات هیچ قدرتی نمی‌تواند مگر فتوای شرعی مردم را به خیابان‌ها بیاورد.

قدرت مخالفی در داخل نظام وجود ندارد که توانایی آوردن مردم به خیابان‌ها را داشته باشد

اگر برنده انتخابات مردم را توجیه می‌کرد، شاید حوادث پس از انتخابات رخ نمی داد. ما شکی نداریم که اکثریت مردم طرفدار جمهوری اسلامی ایران هستند، اما قبول نداریم که قدرت مخالفی در نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که می تواند مردم را به خیابان بکشاند. قطعا اگر این قدرت وجود داشت، منافقان لشکرکشی می کردند، البته اگر به جای مظلوم نمایی مردم و جوانان را توجیه می کردیم، شاهد حوادث پس از انتخابات نبودیم که البته معترضان به نتیجه انتخابات هم مخالف نظام نبودند.

چگونه است که مشاوران موسوی امروز در خارج از کشور و با رادیوهای بیگانه همکاری می‌کنند؟

هر قدرتی در کنار مقام معظم رهبری را نفی مطلق می‌کنم

به طور قطع مشاوران موسوی که امروز در خارج از کشور به سر می‌برند، از وی جدا شدند. بنده هیچ قدرتی را که علیه نظام جمهوری اسلامی عمل کند، به رسمیت نمی‌شناسم و هر قدرتی را که در کنار مقام معظم رهبری بخواهد اعلام قدرت کند، نفی مطلق می‌کنم.

ولایت فقیه برای گره گشایی است

هیچ اپوزیسیونی در داخل نظام وجود ندارد؛ چرا که اگر وجود داشت نظام را زیر سوال می برد. نظام جمهوری اسلامی ایران قانون اساسی، اعتقادات و اصول تفسیرناپذیری دارد. قانون اساسی و ولایت پذیر ابزار خوبی هستند که از آرمان های انقلاب به شمار می آیند. ولایت فقیه برای گره گشایی است، بنابراین ما نباید در جامعه از دوست دشمن بسازیم و اگر فردی هم اشتباه کرد قدرت و حاکمیت وظیفه دارند آنها را به طرف خود بکشانند نه آن که خودی ها را هم از خود دور کنیم، بنده سر مسائل نظام با پدر و پسر خود هم حاضر نیستم مدارا کنم.

هر چند ایراداتی به عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی وارد است؛ چرا که معصوم نیست، اما نباید وی را خرد کرده و از توانی های وی استفاده نکنیم. نباید رفسنجانی را به مشایی ترجیح دهیم. اگر تنها فتوای مقام معظم رهبری مورد قبول است، باید پذیریم که ایشان فرمودند: «حداکثر جاذبه و حداقل دافعه را داشته باشیم»، اما متاسفانه ما در این خصوص خوب عمل نکردیم و هیچ دولتی به مانند این دولت از مقام معظم رهبری هزینه نکرد.

اختلافات و مسائلی که در جریان اصولگرایی وجود دارد در داخل جریان اصلاح طلبی دیده نمی شود. ما معتقدیم هر کسی در خارج از این نظام علیه نظام عمل کرده و قصد براندازی داشته باشد، قضیه اش با منتقدان در داخل فرق می کند. فردی که در رادیوهای بی بی سی و صدای آمریکا فعالیت می کند، در چارچوب نظام ما نیست. بنده بارها گفتم هر کس علیه قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ایران بخواهد اقدامی انجام دهد، حتی اگر پسر و پدرم باشد از آنها این امر را نمی پذیرم.

نفر اول اصلاحات در حال حاضر چه کسی است؟

فعلاً کسی که حرف می‌زند و توان حرف زدن دارد به غیر از خاتمی چه کسی است. کسی که در مقام ریاست‌جمهوری بوده و بالاترین فرد در میان اصلاحات محسوب می‌شود، خاتمی است و قطعاً وی با مشورت حرف‌هایی را در خصوص انتخابات مطرح کرده است و هیچ کس در جریان اصلاحات به اندازه خاتمی نفوذ کلامی ندارد.

خط مشی خاتمی طوری بوده که از افراط و تفریط به دور بوده و مطلق‌گرایی نداشته است. 

شما در انتخابات مجلس نهم شرکت می‌کنید؟ 

اگر کسی من را طرد نکند در انتخابات ثبت نام کرده و شرکت خواهم کرد و امروز نیز با توجه به عملکرد خود در فعالیت‌های اجرایی دیگر نیاز به تبلیغات ندارم، بلکه باید کارکردهای خود را ارائه دهم. به اعتقاد، شرف و حیثیتم قسم می‌خورم که فشاری که طی این دوره مجلس به من وارد شدف از فشاری که در 52 سال عمر خود کشیده بودم بیشتر بوده است.

حقوق نمایندگی کفاف زندگی‌ام را نمی‌دهد

من به خود حق می‌دهم اگر نیاز بود به میدان بیایم هر چند حقوق نمایندگی کفاف زندگی ما را نمی‌دهد چون هزینه زندگی ما بالاست، اما حاضرم زندگی‌ام را به خاطر نظام در طبق اخلاص گذاشته و برای نظام فدا کنم. هر چند مجلس محدودیت‌های ناخواسته را تحمیل می‌کند، اما به جهت عمل به تکلیف در انتخابات حاضر خواهم شد.

شرایط بین‌المللی ما امروز طوری است که به اختلافات داخلی دامن می‌زدنند، اتحاد را بر هم زده و نظام را زیر سوال می‌بردند که این کار شرعا و اخلاقا قابل قبول نیست. امروز گناه نظام ما این است که با مستکبران همراه نیست و این همراه نیامدن با مستکبران هزینه‌هایی را برای ما در پی داشته و ما باید تلاش کنیم این هزینه‌ها را به حداقل برسانیم.

نکته مهم در انتخابات پیش رو آن است که هر نماینده ای وارد عرصه شود، نمی تواند برخلاف نظام کاری انجام دهد و از همه مهمتر آنکه ساختار نظام به گونه ای است که کسی نمی‌تواند به آن ضربه بزند.

رهبری فصل الخطاب است همه باید مطیع رهبری باشیم حتی در جامعه های غیر دینی و غیر اخلاقی سخنان فرد خاص حکم است، بنابراین ما باید رهبری را فصل الخطاب بدانیم، باید از خود بپرسیم آیا ما حاضریم مثل فرانسه بشویم که زنی برای کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح می شود که بدون داشتن شوهر صاحب دو فرزند است و یا مثل آمریکا بشویم که سگ بازی حرف آخر را برای ما بزند.

در نظام جمهوری اسلامی ایران فردی در راس است که پایبند به اخلاق و خداترس است. ساختار نظام ما بسیار محکم است و کسی نمی تواند عمدا به نظام ضربه زند، البته اشکالاتی هم داریم که باید آنها را برطرف کنیم.

بنده معتقدم راه اندازی نظام نخست وزیری حرف درستی است؛ چرا که از بسیاری از تنش ها جلوگیری می کند. سوءاستفاده از رای نباید صورت گیرد هر سه قوه باید هم‌تراز با هم عمل کرده و هماهنگ کننده آنها نیز مقام معظم رهبری باشد و نکته آخر اینکه افرادی که بیشترین زندگیشان را برای این انقلاب گذاشتند، نباید تا یک خطایی از جانب آنها صورت می گیرد، کنار گذاشته شوند. اگر قرار باشد قانون اساسی یک روز تغییر کند باید این تغییر با حفظ اصول تغییرناپذیر قانون اساسی صورت گیرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین