کد خبر: ۱۴۲۶۳۹
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۲

ابعاد جدید تنش در روابط امریکا و پاکستان

سید قاسم منفرد
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب-سید قاسم منفرد: آمریکایی‌ها اخیرا پاکستان را به کم کاری در خصوص مقابله با تروریسم متهم کرده و حتی در مواردی مدعی شده‌اند که برخی از لایه‌های ارتش پاکستان با القاعده در ارتباط هستند و بدین وسیله تردیدهایی را در خصوص تعهد دولت پاکستان به مقابله جدی با تروریسم مطرح ساخته اند.

 اوباما همواره بر این اعتقاد بوده است که ریشه های تروریسم در منطقه، در ارتباط تنگاتنگی با پاکستان قرار دارد. در دوران بوش، وی از جمله افرادی بود که معتقد به مداخله نظامی امریکا در مناطق مرزی قبیله ای پاکستان حتی بدون موافقت دولت آن کشور بود. امروزه به دنبال افزایش حملات به نیروهای امریکایی در افغانستان، مجددا بحث نقش دولت پاکستان در این حوادث مطرح شده و میزان جدیت آن در نبرد با تروریسم به زیر سوال رفته است و به نظر میرسد که این مسئله پیامدهای تازه ای را بر مناسبات دو طرف از خود به جای گذارد.آنچه مسلم است اینکه در راهبرد مقابله با تروریسم اوباما، برای دولت پاکستان نقش قابل توجهی تعریف شده است. اما طی ماههای اخیر بروز یک سری تحولات سبب سردی مناسبات دو کشور و بروز تنش در روابط فی مابین شده است. 

مهمترین تحولاتی که اخیرا سبب تیرگی مناسبات دو طرف شده عبارت بودند از: 

- كشته شدن دو شهروند پاكستاني توسط «ريموند ديويس» كارمند سازمان اطلاعات مرکزی امريكا(سيا).
- حمله كماندوهاي ويژه امريكا به مخفيگاه «اسامه بن‌لادن» در شهر ابيت آباد پاكستان.
- حمله به یک پایگاه نیروهای امریکایی در افغانستان در 10 سپتامبر و زخمی شدن 77 سرباز امریکایی.
- حمله طالبان به سفارت آمریکا در کابل در 13 سپتامبر .
- تصميم امریکا مبنی بر قطع يك سوم بودجه نظامي اختصاص يافته به پاكستان.
- حمله هوایی نیروهای ناتو به پاسگاه مرزی پاکستان و کشته شدن تعدادی از سربازان پاکستانی.

جایگاه پاکستان در راهبرد امریکا در مقابله با تروریسم 

در دوران بوش، تلاش‌های ایالات متحده بیشتر متوجه فعالیت ها شبکه های القاعده در پاکستان بود. بدین منظور، بین سالهای 2001 تا 2007، ایالات متحده بیش از 10 میلیارد دلار برای کمک به رژیم مشرف اختصاص داد. دولت اوباما با در نظر گرفتن پاکستان به عنوان بخشی از مسئله افغانستان، و نیز بخشی از راه حل این مسئله بصورت بالقوه، تغییرات زیادی در راهبرد خود در نبرد با تروریسم ایجاد نمود و راهبردی کاملا متفاوت از راهبرد دولت بوش اتخاذ کرد. به دنبال این روند، مذاکرات سه جانبه مداومی بین ایالات متحده – پاکستان – افغانستان، و ملاقات های دو جانبه با فرستاده های ویژه امریکا در افغانستان و پاکستان، صورت گرفت. علاوه بر این اقدامات دیپلماتیک، ایالات متحده متعهد شد تا حمایت عملیاتی و توسعه ای از نیروهای امنیتی پاکستانی به عمل آورد تا آنها بتوانند تواناییشان را در عملیاتهای ضد تروریسم و ضد شورش افزایش دهند. 

دولت اوباما در موضوعاتی سکوت کرده است که از نظر بسیاری از مردم اهمیت فراوانی در موفقیت یا شکست برنامه اوباما برای پاکستان دارند. اولین موضوع، اقدام نظامی ایالات متحده علیه اهداف مورد نظر در خاک پاکستان است. دولت های افغانستان و امریکا به دفعات نارضایتی خود را به‌خاطر شکست پاکستان بین سالهای 2001 تا 2009 در رویارویی موثر با تهدید مناطق قبیله ای اعلام کرده اند. در سال 2008، افغانستان بطور صریح از پاکستان به‌خاطر ناتوانی در مهار شورش هایی که به داخل کشور کشیده می شدند، انتقاد کرد.
 
ایالات متحده نیز پس از شکست پاکستان، یک گام فراتر نهاد و به سمت حملات هواپیماهای بدون سرنشین به اهداف گروه‌های تروریستی روی آورد. این اقدام توسط دولت اوباما نیز پیگیری شد و علاوه بر آن امریکا به سمت یک سری اقدامات اطلاعاتی برای شناسایی و هدف قرار دادن رهبران القاعده در خاک پاکستان حرکت کرد، اقدامی که نهایتا منجر به کشته شدن بن¬لادن و برخی از رهبران ارشد القاعده شد.
 
آنچه مسلم است اینکه در شرایط کنونی راهبرد امریکا در پاکستان از طریق اعطای مشوق های اقتصادی مشروط به منظور تعامل بیشتر اسلام آباد در زمینه مقابله با تروریسم و محدودسازی فعالیت گروه های تروریستی از یک سو و افزایش عملیات های نظامی و اطلاعاتی امریکایی ها در خاک پاکستان، نه تنها منجر به تقویت روابط دو کشور و همراهی بیشتر دولت پاکستان و مهار فعالیت شبکه حقانی نشده، بلکه خود زمینه ساز بروز تنش در مناسبات دو کشور و تشدید دامنه اقدامات گروههای افراطی در مناطق قبیله نشین گردیده است. 

نتیجه گیری:

به واقع به نظر میرسد که ایالات متحده از ابزارهای سیاست مستقیم نسبتاً اندکی برای مبارزه با افراطی گری و بهبود قابلیت دولت در کشور پاکستان برخوردار است. در حال حاضر، نفرت فراگیر از امریکا در پاکستان، به همراه عدم اعتماد به امریکا در زمینه نظامی و شرایط ضعیف امنیتی موجود ، محدودیتهای شدیدی را بر تلاش‌های نظامی، جاسوسی، و حتی اقتصادی ایالات متحده اعمال میکند. 

در نتیجه به نظر میرسد که بخش اصلی تلاش‌های امریکا باید صرف اعتمادسازی میان طرفهای خود در نهادهای نظامی، جاسوسی، و غیر نظامی و همچنین تقویت آنها به منظور بر عهده گرفتن بیشتر مسولیت ها در مبارزه با تروریسم باشد. از سوی دیگر تحولات ماه های اخیر نشان داده که مشوق های اقتصادی هدفمند به دولت پاکستان نیز چندان نتوانسته است امریکا را در رسیدن به اهداف مورد نظرش یاری رساند.
 
حضور بن لادن در خاک پاکستان برای مقامات واشنگتن به مثابه یک شوک بسیار بزرگ بود. این مسئله نشان داد که نقش پاکستان در آینده مبارزه علیه تروریسم بسیار جدی تر آن چیزی است که تا کنون تصور میشد. «حنا ربانی» وزیر امور خارجه پاکستان در واکنش به اظهارات مقامات امریکایی مبنی بر توقف کمک های اقتصادی امریکا به پاکستان اعلام کرد که امریکا برای موفقیت در مبارزه علیه تروریسم به پاکستان نیازمند است و از دست دادن این کشور برای ایالات متحده بسیار پرهزینه خواهد بود. 

این اظهارات این پیام صریح را به واشنگتن می دهند که ثبات در منطقه بدون توجه به ملاحظات اسلام آباد و در نظر گرفتن منافع بلند مدت این کشور در منطقه امکانپذیر نخواهد بود و نقش پاکستان در معادلات منطقه بسیار فراتر از آن چیزی است که امریکایی ها تا کنون برای این کشور تعریف
کرده اند.
 
از سوی دیگر این نگرانی وجود دارد که افزایش تنش میان دو طرف و به دنبال آن مسدود شدن مسیر پاکستان، آمریکا را به سمت کشورهای آسیای میانه سوق دهد که این مساله هزینه های آن کشور را به مراتب افزایش خواهد داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین