آفتابنیوز : در همان زمان، اعضاي ناتو معاهده همكاري استانبول را به امضا رساندند و پيشنهاد مذاكره را تا كشورهاي خليج فارس هم گسترش دادند. از آن زمان، مقامات ارشد ناتو بارها به منطقه سفر كرده و با مقامات دفاعي و امنيتي كشورهاي منطقه ديدار كردهاند تا در مورد كمكهاي احتمالي ناتو به اين كشورها و استفاده از كنفرانسهاي بينالمللي براي ارائه اين ايده به ساير كشورهاي جهان به مذاكره بپردازند.
اين اولين باري نيست كه ناتو تمايل به خروج از مرزهاي خود را ابراز ميكند.
ناتو كه در خاتمه جنگهاي بالكان و افغانستان هم نقش داشته است، از زمان خاتمه جنگ سرد،خواهان به عهده گرفتن نقش جديدي است.بههرحال اين سؤال كه «چرا خاورميانه؟» و «چرا حالا؟» در ميان مقامات ارشد كشورهاي منطقه مطرح بوده است.
«مرزهاي جديد» همانطور كه ناتو اعلام كرده است، پاسخ اين پرسش در فضاي جامعه بينالمللي و در زمان پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 نهفته است زيرا تهديداتي ناشي از خارج مرزهاي ناتو، به طور مستقيم بر منافع امنيتي اعضاي ناتو تأثيرگذاشته و همانطور كه يك ديپلمات انگليسي هم ميگويد: ناتو با «نمايش بحران» در جنوب و شرق مواجه است و به همين دليل، اين مناطق، «مرزهاي جديد ناتو» هستند.
مسائلي مانند تروريسم، سلاحهاي كشتار جمعي، قاچاق، مهاجرت غيرقانوني و موادمخدر، مهمترين نگرانيهاي ناتو هستند. اقدام اوليه ناتو براي رفع اين نگرانيها، «عمليات فعال» بود كه حضور دريايي ناتو در منطقه مديترانه براي مقابله و رهگيري فعاليتهاي غيرقانوني و تروريستي در اين منطقه را به اجرا ميگذاشت.
هدف اين برنامه، گسترش عمليات ناتو به وسيله دعوت از ساير كشورها و تحكيم همكاريها در عرصههاي جديد ميان كشورهاي مختلف است.
اما تصويري كه ناتو از تهديدات امنيتي جديد در منطقه به نمايش گذاشته و نيز راههايي كه براي مقابله با آنها به كار گرفته است انتقاداتي را در ميان كشورهاي دخيل در اين جريان بهوجود آورده است. در حال حاضر، خاورميانه، منطقهاي است كه تحت سياست هاي نظامي و سلطهطلبانه آمريكا، فشار زيادي را متحمل شده است و ناتو هم يكي از ابزارهايي است كه غرب براي گسترش نفوذ خود در خاورميانه به آن روي آورده است .و اين انتقاد مهمي است كه بر مذاكرات مديترانه هم وارد بود. زيرا اين اقدام، در هر صورت، پاسخي يكجانبه به تهديدات امنيتي اعضاي ناتو است اما كشورهايي كه در اين راستا تحت فشار قرار ميگيرند نقشي در آن ندارند.
مصر يكي از كشورهايي است كه واكنش تندي به اين جريان نشان دادهاند و حتي برخي مقامات مصري، مواضع ناتو را خصمانه ارزيابي ميكنند. يك مقام ارشد مصري گفته است كه ناتو، اسلام را بزرگترين تهديد عليه امنيت غرب بهشمار ميآورد. همين خشم مقامات مصري موجب شدآنان پيشنهاد سفر دبيركل ناتو به مصر در سال گذشته را نپذيرند.
آشكار است كه اكنون شكاف هايي ميان ناتو و شركاي جنوبي آن در مورد تهديدات امنيتي وجود دارد. براي كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، دغدغههاي مهم را ميتوان روند صلح خاورميانه، تواناييهاي هستهاي اسرائيل و ايران، مناقشات مرزي ميان كشورهاي منطقه و بيثباتي عراق دانست. در جريان يكي از جلسات «مذاكرات مديترانه» در بروكسل كه ماه دسامبر گذشته برگزار شد، وزير امورخارجه مصر از اعضاي ناتو خواست موضع مشخصي را در مورد تهديد اسرائيل و تسليحات هستهاي آن عليه امنيت منطقه اتخاذ كنند. وزير امورخارجه الجزاير نيز گفت روابط ناتو با كشورهاي جنوب مديترانه تا زمان توجه ناتو به دغدغههاي سياسي و امنيتي كشورهاي عربي، بهبود نخواهد يافت.
براي آمريكا و متحدانش در ناتو، مسائل زيادي مورد توجه بود اما تروريسم، گسترش سلاحهاي كشتار جمعي و تأمين انرژي، اولويتهاي اول هستند.
به علاوه، تفاوت زيادي ميان رويكردهاي آنان براي مقابله با اين تهديدات وجود دارد. كشورهاي منطقه به شدت از رويكرد نظاميگري كه از سوي آمريكا در پيش گرفته شده نگران هستند و از آنجا كه ناتو نيز در برخي مواقع، ابزاري براي تأمين منافع آمريكا بهشمار ميآيد،اكثر كشورهاي منطقه فكر مي كنند كه ناتو هم خواهان تحميل راهحلهاي نظامي است .اما كشورهاي مذكور به رويكردي اجتماعي، اقتصادي و سياسي بيشتر تمايل دارند و همانطور كه اردن هم اعلام كرده است بايد براي نابودي زمينههاي پرورش تروريسم در منطقه تلاش كرد.
«بحث داغ اصلاحات» مباحثات در مورد تهديدات امنيتي در كنار ابهاماتي كه در مورد نقش ناتو در صحنه بينالمللي وجود دارد شدت يافته است. ناتو اهداف خود را اين چنين بيان كرده است: «افزايش زمينههاي مذاكرات سياسي، گسترش اصلاحات دفاعي، كمك به مقابله با تروريسم و كمك در سطوح اجرايي آنها». اما ناتو ديگر خود را يك سازمان نظامي صرف نميداند، بلكه تأكيد ميكند كه اين سازمان، تمركز سياسي نيز دارد. ناتو ضمن توجه به منافع آمريكا در دموكراتيزه كردن خاورميانه، به بحث داغ اصلاحات پيوسته است. ناتو قصد دارد در كنار مسائل امنيتي و نظامي، خود را در گسترش مشورت و بحث در مورد دموكراسي و حقوق بشر مطرح نمايد. در عرصه نظامي، گسترش كنترل دموكراتيك ارتشهاي ملي و تشويق در ارائه برنامههاي دفاعي و شفاف كشورها مورد توجه ناتو قرار داشته است.
با اين وجود، منتقدان اين روند مي گويند كه پذيرش اين پيشنهادات در عرصه نظامي، بدون اجراي آن در فضاي گسترده سياسي و اجتماعي جهان امكانپذير نخواهد بود.
ارتش را نميتوان بدون وجود مطبوعات آزاد، جامعه مدني و دستگاههاي قانونگذاري و قضايي مستقل، اصلاح كرد. بنابراين تلاش ناتو براي اجراي اصلاحات نظامي، سادهانگارانه است و بايد اصلاحات اساسي را در اين خصوص مورد توجه قرار داد.
حمايت ناتو از اصلاحات گسترده در عين حال، موانعي را براي آينده همكاريها در مديترانه بهوجود ميآورد. زيرا بسياري از كشورهاي مذكور، سعي در اجتناب از مداخله غرب داشتهاند. آنها كه از سوي آمريكا، اتحاديه اروپا و گروه هشت، تحت فشارهاي مختلفي قرار دارند، ديگر خواهان اعمال هيچ فشار خارجي نيستند.
همين موضوع موجب شده كه ناتو اطمينان حاصل كند كه تغييرات و اصلاحات بايد از درون منطقه آغاز شود و مداخله در امور داخلي كشورها و تحميل معيارهاي دوگانه نمي تواند در اين خصوص مفيد واقع شود. اگر ناتو تنها به اظهارنظر در اين مورد اكتفا كند و اقدامي عملي انجام ندهد، بهوسيلهاي براي تقويت سياستهاي سركوبگرانه و تند تحت لواي همكاريهاي امنيتي تبديل خواهد شد.
«آشفتگي و ترديد» واكنشهاي اوليه نسبت به پيشنهاد ناتو براي گسترش همكاريها و مذاكرات مديترانه، مخلوطي از آشفتگي، ترديد و خشم بوده است. برخي از كشورها مثل الجزاير، از اين پيشنهاد استقبال كردهاند اما كشوري مانند مصر، موضعي كاملاً مخالف را در پيش گرفته است.
آنچه كه بسيار عجيب مينمايد، واكنشهاي منطقهاي نسبت به ناتو است زيرا اين بازخورد، حاكي از عدم درك اهداف و منافع ناتو در اين منطقه است. به نظر ميرسد كه ناتو بهعلت بياعتنايي به دغدغههاي منطقهاي و مشكلات موجود، شرايط را دشوارتر ساخته است. يك مقام ناتو در اين خصوص گفته است: «در ابتدا آنها انتقاد ميكردند و ميگفتند ما به اندازه لازم تلاش نميكنيم ولي حالا انتقاد ميكنند و ميگويند بيش از حد تلاش كردهايم.» اما واكنش منطقه بهطور كاملاً واضح تحتتأثير سياست آمريكا در خاورميانه و بخصوص حمله به عراق قرار داشته است. بنابراين سوءظن كشورهاي منطقه نسبت به اقدامات ناتو ،هم در ميان افكارعمومي كشورهاي عرب و هم در ميان مقامات اين كشورها، بيدليل نيست.
اكنون و با اين شرايط، ناتو چه پيشنهادي براي منطقه خواهد داشت؟ دورنماي همكاري ناتو با كشورهاي خاورميانه چه خواهد بود؟ به نظر ميرسد همان نقش سنتي ناتو در عرصه نظامي بيشتر مورد توجه باشد. بسياري از كشورها مثل اردن و الجزاير به شدت خواهان مدرنيزه كردن نيروهاي مسلح خود و دستيابي به فناوريهاي جديد هستند. پيشنهاد انجام تمرينهاي مشترك نظامي و برگزاري دورههاي آموزشي نظامي هم با استقبال خوبي مواجه شده است. بسياري از كشورهاي مديترانه تمايل خود براي همكاري با ناتو و شركت در عمليات تحت رهبري ناتو در بالكان را مطرح كردهاند. از جمله اين كشورها ميتوان به مراكش، مصر و اردن اشاره كرد.
ظاهراً اگر نقش ناتو در منطقه به صورت محدود باشد، موفق خواهد بود. به نظر نميرسد كه از ناتو بهعنوان يك سازمان سياسي، استقبال چنداني به عمل بيايد زيرا اصلاحات آمريكايي و تحميل برنامههاي امنيتي غرب در منطقه، مورد تأييد هيچ كشوري در منطقه نيست. ترديدها نسبت به مقاصد و اهداف ناتو را نميتوان تنها با استفاده از برنامههاي ديپلماتيكي كه از سوي اين سازمان در پيش گرفته شده برطرف كرد.
همكاري عملي كشورهاي منطقه با ناتو ميتواند ادامه يابد اما اين سازمان بايد حس جاهطلبي را از اهداف خود حذف كند و انتظارات خود را به حالتي واقعگرايانه نزديك كند.