آفتابنیوز : آفتاب: مجلس هشتم از نظر بعد نظارتی موفق نبوده است. البته هر دو مجلس هفتم و هشتم در باب تقنین و قانونگذاری مترقی بوده اند. اما قوانین زمانی ارزش پیدا می کند که به خوبی اجرا شود و عامل درستی اجرای قوانین، عملکرد نظارتی مجلس است که متأسفانه مجلس از این بازوی خود به درستی استفاده نمی کند.
برای گفت و گو با سعید ابوطالب نماینده مجلس هفتم شورای اسلامی وارد کوچه پس کوچه های یخ زده جردن شدیم. دفتر فیلمسازی اش واقع در یک ساختمان قدیمی بود و علت انتخاب چنین مکانی را نزدیکی به صدا و سیما عنوان کرد. برای مصاحبه در اتاق مهمان منتظرش ماندیم. پس از ورود به اتاق نزدیک پنجره ایستاد و نکته جالب اینکه پس از کنار زدن پرده از دیدن یخ و برف در خیابان یکه خورد. دلیل آن هم این بود که آقای فیلمساز از روز گذشته پایش را از دفتر بیرون نگذاشته و حتی تا ساعاتی پس از ظهر نیز پای پنجره نرفته و مشغول کار بوده است. سرانجام گفت و گو را با محور دولت، مجلس و انتخابات آغاز کردیم. متن گفتگوی با سعید ابوطالب را در ادامه می خوانید.
ابتدا جایگاه قانون اساسی و آیین نامه داخلی مجلس را برای ما توصیف کنید.
روح قانون اساسی بر اصل تفکیک قوا شکل گرفته و از تمرکز قدرت در یک فرد یا یک گروه جلوگیری می کند. به دلیل کسب تجربه انقلاب مشروطه و تجربه بسیاری از کشورهای توسعه یافته در حوزه اجتماعی و سیاسی است که سبب شده است قانون اساسی پس از تدوین و رسیدن به نظر امام خمینی(ره) یک قانون اساسی مترقی باشد که از حوزه اجتماعی دفاع کرده، مردمسالاری دینی را پاس داشته و جلوی تمرکز قوا را بگیرد. واقعیت این است که تا رسیدن به ایده آل های قانون اساسی بسیار فاصله داریم.
در مرتبه ای پایین تر از قانون اساسی نیز، قانونی بسیار مستحکم تر تحت عنوان آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی را داریم. آیین نامه داخلی مجلس برخلاف اسمش که به نظر می رسد مراودات و روابط داخلی مجلس را تنظیم می کند، در واقع ادامه قانون اساسی است که توسط نمایندگان منتخب مردم تصویب می شود. این آیین نامه هم نسبت روابط داخل مجلس و هم نسبت روابط بین قوا را تعریف می کند.
به نظر شما علت کلی ضعف مجلس های هفتم و هشتم در قوانین بوده است؟
بله؛ قوانین آیین نامه داخلی یکی از دلایل ضعف مجلس هفتم و هشتم بود و این درحالی است که این آیین نامه در ابتدای مجلس هشتم با پیشنهاد آقای دکتر لاریجانی اصلاح شد و این یکی از مدیریت های درخشان ایشان بود. از آنجایی که اهمیت این آیین نامه بسیار بالاست به رأی بیش از دو سوم نمایندگان احتیاج دارد. از این رو آیین نامه داخلی ارتقا پیدا کرده است اما باز هم از قانون اساسی بسیار فاصله دارد.
به نظر من اگر زمانی قرار باشد آیین نامه داخلی مجلس تغییر کند باید این مورد هم ذکر شود که رییس مجلس حق نداشته باشد علیه یا له هیچ طرح و لایحه ای صحبت کند. نمونه این هم در کشورهای توسعه یافته سیاسی هست. زمانی ما سفری به سوئد داشتیم و از مجلس آن بازدید کردیم و دیدیم رییس مجلس تنها کسی بود که در پارلمان 200 نفره آنها حق رأی نداشت و نمی توانست له یا علیه کسی سخن بگوید و این به خاطر اجرای عدالت است. وقتی رییس مجلس طرف یک لایحه را می گیرد یا مخالف آن است، دیگران هم در نوعی رودربایستی طرف رییس مجلس را می گیرند و رأی گیری جهت دار می شود. به نظر من، ما هنوز به تعریف امام(ره) از مجلس نرسیده ایم.
تعریف امام(ره) از مجلس و قانون اساسی چه بود؟
ایشان می گفتند، مجلس خانه ملت است. مجلس عصاره فضائل ملت است. این در توصیف مجلس بود و در جایگاه قانون اساسی، امام(ره) فرمودند: مجلس در رأس امور است. در جای دیگر فرمودند: مجلس تنها قوه ای است که تمام قوا باید تبع آن باشند. این دیدگاه ایشان بود که هم در قانون اساسی متبلور بود و هم به نظر من بر می گردد به تجربه امام از انقلاب و تاریخ مشروطه. ایشان بسیار به شخصیت مدرس علاقه مند بودند و در خاطراتشان نیز ذکر شده است که حضرت امام(ره) به سالن مجلس قدیم تشریف می آوردند و مذاکرات را از نزدیک می دیدند. بنابراین امام(ره) موضوع مردمسالاری، دموکراسی، جمهوری اسلامی و مفهوم رابطه قدرت و ملت را به خوبی تشخیص می دادند و نظریه های بسیار مترقی داشتند. از این رو وقتی خبرنگاری از ایشان پرسید شما به چه رأی می دهید. ایشان در پاسخ گفتند: به جمهوری اسلامی رأی می دهم، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. بنابراین نظام اسلامی در دیدگاه امام خمینی(ره) به جمهوری اسلامی بر می گردد. نظام جمهوری اسلامی کاملا به رأی و نظر مردم اتکا دارد و این رأی در مجلس تبلور پیدا می کند. در همین رابطه هم امام خامنه ای جمله ای دارند: مجلس نماد مردمسالاری نظام ماست.
وظیفه مجلس در برابر دولت چیست و ویژگی های شاخص مجلس شورای اسلامی را نسبت به پارلمان های سایر کشورها توضیح دهید.
مجلس وظیفه دارد، جلوی انحصار قدرت توسط رییس جمهور را بگیرد. چه آن وقت که نخست وزیری بود و چه الان که ریاست جمهوری است و چه بعدها که ممکن است حکومت سیاسی ما عوض شود و اشکالی هم ندارد. همانطور که امام خامنه ای در سخنرانی های اخیر خود در کرمانشاه فرمودند: می شود به موضوع نظام پارلمانی هم فکر کرد. زیرا نظام کنونی ما شبیه نظام نیمه ریاستی و نیمه پارلمانی مانند کشور فرانسه است. بدین ترتیب که رییس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب شده و تحت نظارت مجلس است. البته مجلس ما بسیار قدرتمندتر از بسیاری از قانون های اساسی کشورهای پارلمانی و نیمه پارلمانی است. مجلس ما تنها مجلسی است که این قدرت را دارد تا رییس جمهور را عزل کند، در حالی که رییس جمهور با رأی مردم انتخاب می شود. مصداق آن نیز بنی صدر است. هیچ قدرتی در ایران نمی تواند مجلس را منحل کند. هیچ قدرتی نمی تواند مانع مصوبات مجلس شود. این ها مشخصات بسیار درخشان مجلس ماست.
سعید ابوطالب، فیلمساز و نماینده مجلس هفتم شورای اسلامی
به نظر شما مجلس ما توانسته است از تمام ظرفیت هایی که می گویید به درستی استفاده کند؟
خیر، این قدرت به طور کامل به دست نیامده است و این در حالی است که قانون اساسی اجازه می دهد نماینده ها در تمام امور کشور حق دخالت داشته باشند و به صراحت آمده است که نمایندگان بابت اظهارنظرهای خود قابل تعقیب و توقیف نیستند و اصطلاحاً مصونیت سیاسی و پارلمانی دارند. نماینده ها می توانند ساختار دولت را تغییر دهند. نماینده ها می توانند سیستم بودجه و برنامه ریزی دولت را تغییر دهند. نماینده ها می توانند تغییرات اساسی در ساختار فرهنگی و اجتماعی کشور ایجاد کنند. این قدرت در هیچ کدام از نظام های سیاسی سایر کشورها و حتی کشورهایی که دو پارلمان شامل کنگره و سنا دارند، یافت نمی شود. اما متأسفانه ما این تأثیرگذاری را در مجلس نمی بینیم.
مهم ترین نقاط ضعف مجلس حاضر(هشتم) چه بوده و دلایل آن را چه می دانید؟
مجلس از نظر بعد نظارتی موفق نبوده است. البته هر دو مجلس هفتم و هشتم در باب تقنین و قانونگذاری مترقی بوده اند. اما قوانین زمانی ارزش پیدا می کند که به خوبی اجرا شود و عامل درستی اجرای قوانین، عملکرد نظارتی مجلس است که متأسفانه مجلس از این بازوی خود به درستی استفاده نمی کند.
این موضوع که مجلس هشتم از لحاظ بعد نظراتی ضعیف بود، عوامل متعددی دارد. یک دلیل آن این است که مجلس هنوز نتوانسته آیین نامه داخلی درخور مجلس و همسو با قانون اساسی تصویب کند و به اجرا بگذارد. در خصوص قانون اساسی هیچ کس جز قوه مقننه در آن دخیل نیست. بنابراین این خود مجلس است که باید مجدداً قدرت خود را از قانون اساسی دریافت کند.
مسئله دوم سیستم غیراصولی انتخابات ماست. از آنجایی که نظام سیاسی ما ساختار حزبی ندارد و احزاب، بدیل مشخص و متغنی در کشور نداشته و از آنجایی که اصناف و سندیکاها، نمایندگی طبقات اجتماعی را برعهده نمی گیرند، نمایندگان مجلس نیز بیشتر از اینکه نماینده یک جناح یا جریان باشند، نماینده خودشان هستند. این باعث می شود هر نماینده با توجه به ویژگی های شخصی و به نسبت کاریزمایی که در شهرستان خود دارد، وارد مجلس شود. بنابراین هنگام ورود به مجلس، تازه متوجه می شوند نیازمند یک ایجاد نظام و همگرایی بین خودشان هستند. این مورد در خصوص نمایندگان حاضر در لیست ها هم صدق می کند زیرا آنها نیز سلایق سیاسی مختلفی دارند. از این رو ترکیب همه مجالس را در یک سال اولیه نمی شود به قطع و یقین توضیح داد. این عدم همگرایی در کنار عدم وجود فراکسیون های قوی و تعیین کننده در مجلس، باعث بیهوده تلف شدن قدرت مجلس می شود و نمی تواند به خوبی بر دستگاه های دیگر نظارت کند.
در خصوص یکی از نقاط ضعف مشترک مجلس هفتم و هشتم باید بگویم، رهبر معظم انقلاب اسلامی، بارها و بارها در جلساتی در هر دو مجلس، به نمایندگان سفارش کردند که: شما مطالبات منطقه ای، استانی و محلی خود را کنار بگذارید. درست است که یک نماینده از یک حوزه انتخابیه رأی می آورد، اما به محض ورود به مجلس نماینده کل ملت ایران می شود. اما از آنجایی که باز هم ساختار انتخاباتی ما مشکل دارد و حزبی وجود ندارد تا نماینده را حمایت کند، نماینده ناچار است برای کسب حمایت به دستگاه های دولتی و اجرایی متصل شود.
دلیل دیگر، دخالت دولت های وقت در انتخابات است. طبیعتاً دولتی که سر کار است، رسانه در اختیار دارد، حمایت استانداری ها را دارد، ثروت و امکانات دارد، از این باب نماینده هایی که به دولت نزدیک ترند، شانس بیشتری دارند. مجلس هشتم صحن ضعیفی داشت، زیرا دولت به طور غیرمستقیم در انتخابات دخالت کرد. یعنی نماینده هایی وارد مجلس شدند که حتی اوایل دوره هم زمزمه های وکیل الدوله بودنشان به گوش می رسید و حتی آن را ابراز می کردند. این در حالی است که وظیفه مجلس، نظارت بر قوه مجریه است.
اگر ممکن است برای ضعف بعد نظارتی مجلس مثالی بزنید که موضوع بهتر روشن شود.
در مجلس هشتم بسیاری از سؤالات و تذکرات به صورت فرمالیته بوده و نتیجه عملی نداشته اند. زیرا بسیاری از دستگاه ها خود را پاسخگو نمی دانند. مثلا دیده شده است در طول دوره مجلس بیش از صدها تذکر به وزرای آموزش و پرورش، راه و ترابری و غیره داده شده که همه آنها بی نتیجه مانده است. از این رو سایر دستگاه ها نیز احساس نوعی امنیت کرده و تذکرات را جدی نمی گیرند. از طرفی نمایندگان نیز هنگام انتخابات از سوی دولت حمایت شده و به خاطر نبود سیستم حزبی، پاسخگو نبوده اند و هیئت رییسه نیز تذکرات را پیگیری نکرده است، اینها همه و همه باعث شده است بعد نظارتی مجلس ضعیف شود.
به نظر می رسد این حس مصونیت از پاسخگویی، در معاونین رییس جمهور بیش از هر فرد دیگری دیده می شود و عملکرد آنها نیز از آنجایی که سازمان های آنان به طور مستقیم تحت نظارت مجلس نیستند، به درستی بررسی نمی شود. به نظر شما تبعات عدم نظارت بر این سازمان ها چیست؟
وقتی می گوییم باید نظارت در مجلس قوی تر باشد، منظور ما این نیست که مجلس این حق را دارد که سنگ اندازی کند. اما واقعا در دولت نهم و دهم قانون گریزی دولت بسیار مشاهده شد. این عدم پاسخگویی به این شیوه، حتی در دولت اصلاحات هم نبود. با توجه به تجربه ای که از مجلس هفتم داشتم، حدود یک و نیم سال اول این مجلس همزمان با دولت دوم آقای خاتمی بود. دولت آقای خاتمی به مراتب نسبت به دولت نهم و دهم در برابر مجلس پاسخگوتر بود. همانطور که مستحضرید، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مجلس چند صد متر بیشتر فاصله ندارد، از این رو هرموقع یک عضو کمیسیون فرهنگی اراده می کرد، یکی از مسئولان وزارت ارشاد در کمتر از یک ساعت جهت پاسخگویی حاضر می شد، با اینکه می توانستند حضور نیابند و سر باز بزنند، می توانستند بگویند شما از طریق قانونی اقدام کنید و چند هفته دیگه حاضر شوند، اما این حس پاسخگویی را داشتند. اما مسئولان دولت فعلی تا جایی که بتوانند از پاسخگویی می گریزند.
آیا مصداقی دارید که نشان دهد نظارت بر دستگاه های تحت امر مستقیم رییس جمهور از جمله معاونین وی، خالی از اشکال است؟
من به خاطر دارم زمانی که در کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم بودیم، خدمت حضرت امام خامنه ای رسیدیم و به صراحت از ایشان پرسیدیم که آیا ما می توانیم از دستگاه های زیر نظر حضرتعالی مثل تلویزیون و دیگر مجموعه ها، تحقیق و تفحص کنیم. ایشان فرمودند: بله حتما این کار را بکنید و شما مجازید و بلکه وظیفه دارید این کار را انجام دهید.
لطفا نمونه ای از قانون گریزی های دولت فعلی را ذکر کنید.
یکی از مصادیق قانون گریزی دولت به ارائه لایحه بودجه در اوایل سال 90 باز می گردد. دولت وظیفه دارد لایحه بودجه را طوری تنظیم کرده و به مجلس ارائه کند که مجلس نیز در ماه های آخر سال فرصت داشته باشد آن را بررسی کند و تغییرات لازم را اعمال نماید و پس از تصویب از نظر شورای نگهبان بگذرد تا در ابتدای سال، قانون بودجه ابلاغ شود. اما متأسفانه دولت برای تحت فشار قرار دادن مجلس، در تاریخ مقرر آن را تحویل نداد.
رابطه میان دولت دهم و مجلس هشتم را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من در این دوره آقای احمدی نژاد توانسته است از سقف اختیارات خود استفاده کند و هرگز تن به تعامل ندهد و برعکس آن، مجلس این دوره از کف قدرت خود نیز استفاده نکرده است. کف اختیارات مجلس هم سؤال از رییس جمهور درخصوص فعالیت های سازمان های تحت نظر مستقیم وی است. وقتی در خصوص سازمان انرژی اتمی، سازمان محیط زیست، سازمان میراث فرهنگی و غیره از رییس جمهور سؤال شده و به وی تذکر داده می شود، طبیعتاً مسئولین این سازمان باید به نوعی احساس نگرانی کرده و احساس پاسخگویی بیشتری کند زیرا به خاطر عملکرد ضعیف آنها از رییس جمهور توضیح خواسته شده است. اما به این دلیل که نمایندگان از قدرت خود استفاده نمی کنند، آنها احساس مصونیت می کنند و این نوعی ناهماهنگی در ایجاد روابط به وجود می آورد.
نقاط قابل قیاس مجلس های هفتم و هشتم کدامند؟
هر مجلس سه رکن دارد: هیئت رییسه، صحن و کمیسیون ها. همه تصمیمات مجلس در این سه محل گرفته می شود. در مجلس هفتم صحن خوبی داشتیم و غالب نمایندگان مجلس هفتم بعد از مجلس ششم که به نظر من بدترین مجلس بعد از انقلاب اسلامی بود، نمایندگانی شجاع و مستقل بودند. با این حال هیئت رییسه مجلس هفتم بسیار بسیار ضعیف بود و قدرت صحن و کمیسیون ها را از آنها می گرفت. اما در مجلس هشتم برعکس شد. به نظر من با تغییراتی که در ابتدای کار در آیین نامه داخلی مجلس ایجاد شد، نشان داده شد که هیئت رییسه مجلس با وجود آقایانی چون باهنر، صدر، حاج آقا ابوترابی و دیگر کارپردازان، عملکرد خوبی دارد اما برعکس آن، صحن مجلس خوبی نداشتیم. متأسفانه صحن با هیئت رییسه همراه نبود.
به نظر شما پیشنهاد اصلاح آیین نامه داخلی مجلس از سوی دولت چه معنایی می تواند داشته باشد و آیا اصلا دولت حق ارائه چنین پیشنهادی را به مجلس دارد؟
دولت فعلی تا جایی که توانسته از سقف اختیاراتش استفاده کرده است، تا جایی که توانسته است تن به اجرای قوانین مجلس نداده است. برای مثال نهایت کاری که ریاست جمهوری هنگام تذکر نمایندگان به یکی از مسئولان دولتی انجام می دهد، این است که وی را جا به جا کند و سمت دیگری به او بدهد. این نکته ای که شما گفتید را من نشنیده ام، اما اگر واقعا صحت داشته باشد بسیار غم انگیز است که دولت نه تنها قانون گریزی می کند بلکه در برخی امور غیرمربوط به خود نیز دخالت می کند.
از دیدگاه شما چرا هر دو مجلس هفتم و هشتم تا این حد در برابر دولت سکوت اختیار کردند؟
به نظر من مجلس هفتم و هشتم که مجالس اصولگرایی هم هستند، بسیار نجابت به خرج دادند. آنها برای اینکه نمی خواهند رنجشی در خاطر مقام معظم رهبری ایجاد شود، به دولت سخت نمی گیرند و در تعاملات عقب نشینی می کنند که جنگ قدرت پیش نیاید و کشور آسیب نبیند. اما دولت از این موضوع سوءاستفاده می کند و با رسانه هایی که در اختیار دارد به قوه مقننه و قوه قضاییه دست درازی می کند و علیه آنها سخن می گوید.
در مجلس هفتم همواره رویکردی انتقادی نسبت به روند مصلحت اندیشی ریاست آن، آقای حداد عادل و رییس جمهور وجود داشت. البته این نقد را تا حدودی هم به ریاست مجلس هشتم وارد می دانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اینکه بگوییم ریاست های مجلس هفتم و هشتم به مصلحت با دولت نهم و دهم مدارا کردند، بسیار خوش بینانه است. مخصوصاً درباره ریاست مجلس هفتم باید گفت که آقای حداد عادل نسبت به دولت قبلی آقای احمدی نژاد بسیار مصلحت گرایی کرد و این بهترین تعبیر ممکن است و باید گفت مجلس از وظایف خود شانه خالی کرد تا خود را با دولت درگیر نکند و به نوعی با دولت معامله کرد. مثل رد کردن طرح استیضاح وزرا، طرح تحقیق و تفحص از قوه قضاییه که ایشان انقدر با این طرح بازی کردند تا اینکه هیچ وقت به سرانجام نرسید.
غیبت های نمایندگان در صحن علنی مجلس همواره یکی از نگرانی های امام خامنه ای بوده و هست. اصولاً چرا نمایندگان غیبت می کنند و تبعات منفی آن چیست؟
متأسفانه برخی از نماینده ها شغل دوم و سوم داشتند. برخی نماینده ها استاد دانشگاه، رییس بیمارستان، امام جماعت مساجد، قاضی دادگاه ها و غیره بودند، که این باعث می شد برخی از آنها سر جلسات حاضر نشوند. به نظر من نمایندگی آنقدر مسئولیت بزرگی است که کسی که آن را می پذیرد باید از سایر کارها چشم بپوشد. چنانچه خاطرم هست، در جلسه ای که امام خامنه ای با نمایندگان مجلس هفتم داشتند فرمودند: شما این 4 سال را کاری غیر از نمایندگی نکنید و دنبال کار دنیا نباشید و خودتان را وقف مردم کنید. اما در واقع کمتر به این توصیه حضرت آقا عمل می شد. البته گاهی هم ممکن بود اگر نماینده ای در صحن نبود همزمان در یک کمیسیون ویژه حضور داشت و یا مشغول رسیدگی به امورات حوزه انتخابیه خود بود. شنیده ام که این اواخر قانونی مبنی بر عدم اشتغال نمایندگان به شغل های دیگر تصویب شده است که البته از سرانجام این قانون اطلاعی ندارم.
باید گفت اغلب غیبت ها مربوط می شود به رسیدگی نماینده ها به حوزه انتخابیه خود. بعضاً دیده شده است نمایندگان هنگام طرح مسائل مهم مملکتی در حوزه انتخابیه خود به سر می برند و یا در وزارتخانه دنبال پیگیری مشکلات منطقه ای خود هستند که البته کار اشتباهی است اما بدین معنی نیست که غیبت نماینده حکم بیکاری و در استراحت به سر بردن او را داشته باشد.
خب به نظر شما چرا این غیبت ها پیش می آید، آیا نمایندگان تک شغله، برای رسیدگی به امور منطقه ای خود وقت کافی ندارند؟
به نظر من این از اشکال های دیگر سازوکار مجلس است که البته می تواند در مرکز پژوهش های مجلس بررسی شود. هیچ پارلمانی در هیچ جای دنیا دارای جلسات متعدد در طول هفته نیست. شاید بسیاری از جلسات علنی مجلس نیاز نباشد. یا به نظر من بسیاری از تذکراتی که نمایندگان در ابتدای جلسه ارائه می کنند وقت صحن را می گیرد. می توان بسیاری از فعالیت ها را ابتدا در کمیسیون ها مطرح کرد، بعد آنها را علنی کرد.
تحلیل شما از چگونگی ارتباط میان مجلس شورای اسلامی و رسانه ها چیست؟
من معتقدم که رسانه ها و مجلس از نظر جامعه شناسی سیاسی در یک تقسیم بندی قرار می گیرند. یعنی مجلس نماد مردمسالاری حکومت بوده و وظیفه آن نظارت بر دستگاه های دیگر است که این کار تا حدودی مشابه کار رسانه است. رسانه ها نیز سخنگوی مردم بوده و چشم آنها هستند و بر تمام قوا نظارت می کنند. بنابراین رسانه ها و مجلس در تقسیم بندی قدرت سیاسی در یک مکان قرار می گیرند. رسانه و مجلس باید متمم یکدیگر بوده و یاری رسان هم باشند. به نظر من روابط این دو باید بسیار قوی تر باشد. رؤسای مجالس شورای اسلامی باید با مدیر رسانه های بزرگ و تأثیرگذار از قبیل رادیو و تلویزیون، روزنامه ها، سایت های خبری و غیره جلسات مداوم داشته باشند. اگر مجلس قصد دارد کار نظارتی قوی انجام دهد به ابزار رسانه نیاز دارد. همچنین برای فرهنگ سازی یک قانون جدید وجود رسانه ضروری است.
منتها متأسفانه برخی رسانه های ما که دولتی هستند در برابر مجلس موضع گیری کرده و بعضی رسانه های دیگر هم نسبتی با مجلس پیدا نمی کنند. یا رسانه ها مجلس را یاری نمی کنند و به جای قدرت بخشیدن به نمایندگان آنها را تخریب می کنند و یا مجلس برای محدودیت رسانه ها قوانینی را تصویب می کند که هر دوی اینها اشتباه است و مانع هماهنگی رسانه و مجلس می شود.
در پایان لغات زیر را با عباراتی کوتاه توصیف کنید:
نمایندگی: شغل نیست
فیلمسازی: لذت بخش ترین شغل دنیا
مجلس هفتم: هیئت رییسه ضعیف
مجلس هشتم: صحن ضعیف
مجلس نهم: ادامه مجلس هشتم
حداد عادل: معلم خوب
لاریجانی: سیاستمدار قهار
رسانه ملی: دچار افسردگی مزمن
قالیباف: مدیر عملگرا
هاشمی: ذخیره انقلاب
به گزارش شفاف.