آفتابنیوز : آفتاب: شصتو دومين جشنواره بينالمللي فيلم برلين كه از نهم فوريه آغاز شده است امسال در بخش مسابقه شاهد رقابت فيلمهاي شاخصي از جمله «گروگان»، «بدرود ملکه من»، «رقاص سايه» و ... خواهد بود.
شصتودومين دوره اين فستيوال امسال با فيلم «بدرود ملکه من» آغاز به كار كرد. فيلمهاي شاخصي که در روزهاي اول جشنواره به نمايشدرآمدهاند، توانستهاند نظر سينما دوستان و منتقدان را به خود جلب كنند.
بدرود ملکه من
اين فيلم که ساخته «بنوآ ژاک» است، رابطه «ماري آنتوانت»، آخرين ملکه فرانسه و کتابخوان ويژهاش را روايت ميکند ، دستمايه تازهاي براي نگاه به انقلاب فرانسه، منتها اينبار با تاکيد بر آنچه که در کاخ ورساي گذشت.
با آن که زاويه نگاه فيلم، متفاوت و جذاب به نظر ميرسد، اما فقدان يک ساختار سينمايي و زبان بصري قابل اعتنا، موجب پراکندگي حرکتهاي دوربين و بيهدفي آن ميشود.
هرچند فيلمساز سعي دارد تنش موجود در بين اشخاص را به دليل وقوع انقلاب با حرکات متعدد دوربين نشان دهد، اما گاه اين حرکات (و موسيقي رمانتيک ممتد آن که تمامي ندارد) تنها به شکل يک بازي تکنيکي خودي مينمايانند و حرکتهاي گاه مطلقاً فاقد دليل دوربين سوال برانگيز به نظر ميرسد.
گروگان روايت گروگانگيري تروريستها، حکايت تازهاي در سينما نيست. در اين فيلم به کارگرداني «بريليانت مندوزا»، با گروه تروريستي روبرو هستيم که چند فرد غربي را همزمان با واقعه يازده سپتامبر در فيليپين براي مدت بسيار طولاني به گروگان گرفتند و با خود به جنگل بردند.
طبيعتاً چنين واقعهاي ميتواند دستمايه مناسبي براي ساخت فيلم باشد، اما مشکل فيلم از آنجا آغاز ميشود که تکليف خود را نميداند.
«گروگان» در بين يک فيلم اکشن و يک فيلم شعاري در نوسان است و فقدان ساختار سينمايي و عدم شخصيتپردازي درخور، مشکلات جدي را براي فيلم رقم ميزند ضمن آن که فيلم در بسياري از قسمتها در حال شعار دادن عليه يک مذهب است و گويا در حال القاي وجود جنگي بزرگ و ريشهاي است.
فيلم روايت کشداري دارد که در آن هيچ اتفاق عمدهاي نميافتد و حتي با شخصيتهاي قوي و تاثيرگذاري هم روبرو نيستيم و نميدانيم که قهرمان فيلم (ايزابل هوپر) چرا در طول اين مدت بسيار طولاني، حتي يک بار هم سعي نميکند از دست آنها بگريزد.
رقاص سايه رقاص سايه داستان دختري است که قصد دارد در متروي لندن بمبگذاري کند.
اين فيلم به کارگرداني «جيمز مارش» داستان دختري است که جزو مبارزان ايرلندي است و قصد دارد در متروي لندن بمب گذاري کند، اما دستگير ميشود و در ازاي جاسوسي براي ماموران انگليسي آزاد ميشود.
قصه سينمايي جذابي که اينجا با پيچيده شدن روابط در يک خانواده و در واقع مرز باريک خيانت بين سه نفر از اعضاي يک خانواده (مادر،خواهر،برادر)، جذابتر از يک داستان جاسوسي ساده ميشود«مرز باريک» دوست داشتن و خيانت، و خيانت براي دوست داشتن را روايت ميکند.
در اين فيلم کسي محکوم نميشود و در واقع هر کس که خيانت ميکند، در حال حفظ جان ديگري است به همين دليل گره نهايي در شناسايي ماموري که به عنوان «رقاص سايه» شناخته ميشود، همين طور عشق ناگفته اما پديد آمده بين مامور و اين دختر که پايان دردناکي را رقم ميزند، حکايت از جهان پيچيدهاي دارند که در آن معادلات رايج راه به جايي نميبرد.
«آنها» آنها به کارگرداني «مالگوسکا زوموفسکا» حکايت تلاش زني است (با بازي ژوليت بينوش) براي نوشتن مقالهاي درباره زندگي «زنان بدكاره» و مصاحبهاش با دو تن از آنها.
فيلم مستقيم و بي پرده به سراغ زندگي دو تن از اين زنان مي رود، اما در عين حال شخصيت اصلي کسي نيست جز ژوليت بينوش.
نقطه قوت فيلم در نگه داشتن زاويه بيطرفي و ثبت واقعيت است. در «آنها» زنها همانقدر قرباني هستند که ديگران.
در واقع نمايش عجز و تنهايي مردها و عدم نگاه سطحي به زندگي تين زنان به عنوان يک قرباني، زواياي تازهاي از پيچيدگي روابط زناشويي و مشکلات آن ترسيم ميکند.
در واقع به رغم آن که فيلمساز يک زن است (و خود در مصاحبهها داعيه فمينيسم دارد)، فيلم از حد يک نگاه سطحي درباره حمايت از زنان فراتر ميرود و ميتواند با نفوذ در عمق احساسات شخصيت اصلياش، زواياي پنهان و ناگفتهاي را با تماشاگرش قسمت کند.
در اين راه نمايش سرخوشي (که در صحنه بداهه فراموش نشدني خوردن پاستا نمود مي يابد) با تلخي درک يک رابطه شکست خورده با همسر، با کارگرداني ظريف و دقيق و بازي ديدني ژوليت بينوش، همه چيز را آماده ميکند براي صحنه شگفت انگيز شام در اواخر فيلم که در آن با يک حرکت ظريف دوربين، تخيلات بينوش را ميبينيم.
فيلم مستند «آسمان آهني» «آسمان آهني» يک کمدي سياه درباره نازيها در قالب يک داستان علمي تخيلي است و از فيلمهاي پرطرفدار امسال فستيوال بود.
فيلم بيننده را به نيمه تاريک ماه ميبرد. جاييکه در آن نازيهاي که از جنگ جهاني جان سالم بدر بردهاند نقشه حمله به کره زمين را ميکشند.
مستند «مارلي» فيلم ديگري است که در بخش خارج از رقابتها به نمايش در آمد.
اين فيلم، مستندي در باره باب مارلي، خواننده و ترانه سراي اهل جاماييکا و سلطان رگه است.
يکي از پسران مارلي، روهان و يکي از دوستان خانوادگي آنها درافتتاحيه فيلم در برلين شرکت کردند.
کارگردان فيلم کوين مک دونالد، تصويري واقعي و دقيق از زندگي باب مارلي از بدو تولد سال ١٩٤٥ و تا مرگ نابهنگام او ١٩٨١ به علت سرطان بدست ميدهد.
فيلم، باب مارلي را هنرمندي با استعدادهاي مختلف و يک مومن به کيش خود نشان ميدهد که در زندگي به اصول خود وفادار بود.
در اين فيلم مک دونالد با دوستان، همکاران، خانواده او، بعضي از فرزندان و همسر او «ريتا» مصاحبه کرده است تا تصويري واقعي از اين مرد افسانهاي بدست دهد. باب مارلي ١٢ فرزند داشت.
به گزارش ورايتي، جشنواره برلين طي روزهاي آخر هفتهي گذشته مملو از جمعيت بود و اطراف «کاخ برليناله» در ميدان «پوتسدام» و داخل سالنهاي سينما و هم جلسات مطبوعاتي از جمعيت موج ميزد.
اين جشنواره هرساله جايزه خرس طلايي و خرس نقرهاي را به برگزيدگان بخش اصلي اهدا ميکند.
خرس بهعنوان نمادي از شهر برلين شناخته ميشود.
به گزارش ایسنا، مسال «مايك لي»، كارگردان سرشناس انگليسي رييس هيات داوران جشنواره برلين خواهد بود.
اين رويداد سينمايي امسال ١٩ فوريه با معرفي برگزيدگان در بخشهاي مختلف به كار خود پايان ميدهد.