کمپ ترک اعتیاد کلبه سبز برای بیماران این مرکز فقط یک کمپ برای ترک اعتیاد زنان نیست بلکه تا رسیدن حمایت های اجتماعی منزل اصلی آن هاست.
آرزویشان فقط داشتن یک خانه است
چهرهای بشاش دارد امید در عمق نگاهش موج میزند، میآید آرام کنارم مینشیند. خدای من! زن به این جوانی چرا باید وارد گردابی سیاه شده باشد؟
فقط 29 سن دارد و 16 سال بوده که معتاد است، معتاد؛ آن هم به ماده ای خانمان سوز به نام کریستال.10-12 باری است که ترک کرده گاهی به اجبار پا به کمپ گذاشته و گاهی نیز خواسته خود بوده اما هر بار بعد از خروج از کمپ دوباره مصرف کننده مواد شده است ولی این بار دیگر دوست ندارد که از کمپ خارج شود....
در جواب سؤالم داستان زندگیش را تعریف میکند: نامم آرزوست، متولد سال 69 هستم و از 13 سالگی معتاد به کریستال شدم.
پدرم ساقی بود و به همین خاطر به زندان افتاد در همان زمان که مادرم متوجه شد معتاد شدم (سن 13 سالگی) من را به عقد یک مرد 37 ساله که کمی معلولیت داشت ولی از وضع مالی خوبی برخوردار بود، درآورد.
یکی دو سال بعد از این ازدواج پشیمان شدم و به هیچ عنوان دوست نداشتم با او زندگی کنم چراکه تازه فهمیده بودم دوست داشتن یعنی چه. اما شوهرم من را خیلی دوست داشت و هر کاری انجام می داد تا من بمانم و او را ترک نکنم.
شوهرم هم معتاد بود و هر موادی که می خواستم برای من تهیه می کرد، اما هیچ وقت مهرش به دلم ننشست و در سن 20 سالگی وی را ترک کردم و به خانه مادرم بازگشتم.
اگر این مرد یک بار من را تشویق به ترک کردن می کرد و من از معضل اعتیاد خلاص می شدم و چیزی از او یاد می گرفتم شاید دوستش می داشتم اما او به خاطر اینکه وابسته به او بمانم و نتوانم ترکش کنم، هر موادی که اراده می کردم را در اختیارم قرار می داد.
پرسیدم: «تا حالا ترک کرده بودی؟»
جواب داد: آره، تا به حال 10-12 مرتبه ای ترک کرده ام اما دوباره بعد از گذشت مدت کوتاهی به سراغ مواد رفتم، مادرم مصرف کننده مواد است و زمانیکه از کمپ خارج می شدم هیچ مکانی جزء منزل او را برای اقامت نداشتم در نتیجه بعد از مدت کوتاهی دویاره کشیدن مواد را شروع می کردم.
الان پنج ماه است که در کمپ هستم و دوست ندارم از اینجا بیرون بروم و دوباره بیرون رفتن من از کمپ برابر با دوباره معتاد شدن است.
کمپ کلبه سبز به خوبی از من حمایت کرده اما این حمایت ها تا چه زمانی باید ادامه یابد، تنها چیزی که دوست دارم داشته باشم تا دوباره به سراغ اعتیاد نروم یک کار برای درآوردن خرج زندگی و یک خانه که بتوانم در آن پاک زندگی کنم.
خانه تنها انگیزه برای پاک ماندن
سارا زن بهبودیافته 29 ساله دیگری است که کریستال مصرف می کرد تا بتواند یک تنه تمام کارهای خانه، خانه ای که در آن 21 نفر زندگی می کردند را به تنهایی انجام دهد، پدرش او را با قیمت دو میلیون و 200 هزار تومان به یک مرد توزیع کننده مواد مخدر فروخت.
دلیل معتاد شدنش را شوهرش می داند و می گوید 11 ساله بودم که مادرم فوت کرد و پدرم من را به یک مرد 39 ساله فروخت. در ابتدا شوهرم معتاد به تریاک بود اما بعد از گذشت مدتی کریستال مصرف می کرد.
خانواده شوهرم من را به عنوان کلفت گرفته بودند نه عنوان یک عروس و همسر و مجبور بودم تمام کارهای خانه را انجام دهم و همسرم همیشه می گفت من تو را برای کلفتی آورده ام و اگر ناراحت هستی پدرت پول را بیاورد و تو را برگرداند.
از 12 سالگی شروع به مصرف مواد کردم و بعد از گذشت کوتاهی شوهرم کریستال را آورد و گفت این سنگ سفیدی است و آن را بکش و من نیز ندانسته آن را مصرف کردم و وفتی این ماده را مصرف می کردم می توانستم کارهای خانه را با انرژی بیشتری انجام دهم.
اما این تمام ماجرا نبود؛ آن ها در بسیاری از اوقات به این زن مواد نمی دادند و در هنگام خماری وی را اذیت می کردند تا او را وابسته به خودشان نگه دارند.
از بد روزگار پسرش نیز به دنیا آمد و این خانواده حتی شیرخشک هم برای وی نمی خریدند و سارا مجبور بود بارها به او آب قند دهد و بالاخره مجبور شد تا در شش ماهگی او را به دختر خاله شوهرش بدهد و اکنون پسرش 17 سال سن دارد.
سارا در ادامه می گوید: 18 ساله که شدم به خاطر عذاب هایی که می دادند بدون شناسنامه مجبور به فرار از خانه شوهر به خانه خواهرناتنی خود شدم، حتی اکنون یارانه من را خانواده شوهرم می گیرند.
"خواهر ناتنی من هم توزیع کننده مواد مخدر بود و در منزل او همه نوع مواد را مصرف کردم. تا به حال سه مرتبه کشیدن مواد را ترک کرده ام اما بعد از هر مرتبه خارج شدن از کمپ به دلیل اینکه جایی برای ماندن نداشتم به پاتوق ها می رفتم، هر جا که می رفتم مکان مصرف مواد بود و دوباره مصرف کننده می شدم".
سارا دوباره مواد را ترک کرده و دوره ترک درمانش به پایان رسیده اما برای اینکه دوباره تبدیل به مصرف کننده نشود فعلا در کمپ کلبه سبز زندگی می کند چراکه هیچ جایی برای زندگی کردن ندارد.
تنها آرزویش داشتن یک خانه است و ادامه می دهد: تنها انگیزه من برای پاک ماندن یک خانه است و اینکه دغدغه پرداخت اجاره آن را نداشته باشم، خانه ای که بتوانم با پسرم در آن زندگی کنم.
همسران معتاد از علل مهم اعتیاد زنان در خراسان شمالی
احمد ریواده دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان شمالی می گوید: مهمترین علت اعتیاد زنان در این استان خانواده های آن ها هستند، همچنین در برخی از خانواده ها شوهران معتاد زنان خود را معتاد می کنند تا همسران آن ها با آن ها همراه شوند.
وی اضافه می کند: در برخی از خانواده ها نیز والدین معتاد هستند که این امر بر روی فرزندان آن تاثیر گذاشته و موجب شده است تا دختر و پسران آن ها نیز معتاد شوند.
وی اظهار می کند: یکی دیگر از دلایلی که موجب شده تا زنان و دختران خراسان شمالی به سوی استفاده از مواد مخدر گرایش پیدا کنند، ضعف حمایت های اجتماعی از آن هاست و همین امر نیز سبب شده تا مانایی درمان اعتیاد نیز در آن ها کمتر وجود داشته باشد.
ریواده ادامه می دهد: به عنوان مثال اگر یک مرد معتاد باشد حمایت های اجتماعی همچون حمایت های خانواده، حمایت های شغلی و ... از آن ها انجام می شود اما از زنان و دختران چنین حمایت هایی صورت نمی گیرد.
وی توضیح می دهد: یکی دیگر از عواملی که موجب می شود تا زنان این استان معتاد شوند نگاه سنتی آن ها به مواد مخدر است به عنوان مثال هنوز در تعدادی از خانواده ها این نگرش وجود دارد که مواد موجب بهبود سرماخوردگی، التیام زخم سوختگی و ... می شود.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان شمالی می گوید: 10 درصد از معتادان این استان را زنان تشکیل می دهند.