آفتابنیوز : آفتاب: عصر ایران نوشت: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: " نگاه کن چه چیزی گفته می شود، نگاه نکن چه کسی می گوید." ؛ این ، نه یک دستور دینی صرف یا موعظه اخلاقی که یکی از فرمول های پیشرفت هر جامعه ای است.
هر گاه مردمان جامعه ای خود را از قید حب و بغض افراد رهانیده و به حق و باطل سخنان و اعمال آنها توجه کرده اند ، مسیر ترقی شان گشوده شده است ولی جوامعی که ملاک ها و میزان هایشان ، نه "حق و حقیقت" که "افراد و گروه ها" بوده اند ، با سر به زمین خورده اند. کشورهای جهان سوم که پر هستند از قهرمانانی که مردم آنها را می پرستند ، مصداق عینی این ماجرایند.
به هزار تأسف باید گفت که جامعه ما به شدت از عمل به آموزه ارزشمند حضرت علی علیه السلام فاصله گرفته است و عمدتاً نگاه می شود که "چه کسی" می گوید و اکثراً کاری ندارند که "چه چیزی" گفته می شود!
یک مثال از ماجراهای همین ایام اخیر می زنم: فیلم "گشت ارشاد" ساخته سعید سهیلی، با اعتراض برخی گروه های خاص و با این عنوان که ارزش ها را به سخره گرفته است، از ادامه اکران بازماند. این در حالی است که این فیلم با استقبال بسیار گسترده مردم مواجه بود و توانست در همان چند روز نخست اکران نوروزی، نیم میلیارد تومان بفروشد.
سال گذشته نیز در چنین ایامی، فیلم اخراجی ها، بر پرده سینماها بود. در آن فیلم هم مانند "گشت ارشاد" برخی خط قرمزهای ساختگی ( و نه واقعی ) به طنز گرفته شده بود.
با این حال، نه تنها مدعیان ارزشگرایی، علیه آن فیلم به خیابان نریختند و از تریبون های عمومی علیه اش نطق نکردند و از اکران به زیرش نیاوردند، بلکه زمین و زمان را برای تبلیغش بسیج کردند و به مدارس و ادارات بلیت های ارزان و مجانی دادند تا خدای ناکرده دیدن آن فیلم را از دست ندهند!
به راستی مگر جز این بود که اگر می خواستند، می توانستند مته به خشخاش بگذارند که اخراجی ها به "بچه های جبهه و جنگ" اهانت کرده است و آنها را ریاکار و معتاد و جیب زن و سارق و لوده معرفی کرده است؟!
جالب این جاست که در فیلم گشت ارشاد ، افرادی که با لباس نیروهای ارزشی به اعمال خلاف می پردازند ، جعل عنوان کرده اند ولی در اخراجی ها ، جعل عنوانی در کار نیست و عناوین مجرمانه و موهن فوق الذکر ، به کسانی اطلاق شده که به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور داشته و واقعاً اسیر و جانباز هم شده اند.
حال به سوال قبلی برمی گردیم: علت این منع و آن تشویق چه بود؟ چرا با اخراجی ها آن مهربانی ها را کردند و با گشت ارشاد این جفاها را؟
پاسخ را می توان در عمل معکوس به دستور حضرت علی علیه السلام یافت: اینان ، کاری ندارند چه حرفی گفته می شود ، بلکه به گوینده کار دارند! اگر خودی باشد (خودی هم با تعریف مضیق خودشان!) ، هر چه گفت نوش است و شهد و عسل ! ولی اگر کسی خارج از دایره تنگ شان سخنی بگوید ، ولو آن که عین حق باشد ، باید منکوب و محکوم شود مخصوصاً اگر آن حرف حق ، حرف حسابی متضمن نقد و انتقاد هم به اینان باشد!
اخراجی ها را مسعود ده نمکی ساخته بود، بنابر این چه جای وهن ارزشها در آن؟ ولی گشت ارشاد را سعید سهیلی ساخته است که عضو گروهی که ده نمکی عضوش بود، نیست و سوابق طلایی(!) او را ندارد.
بنابراین، فارغ از این که اخراجی ها چه می گوید و گشت ارشاد از چه مینالند، باید از اولی حمایت کرد و بر دومی تاخت زیرا در قاموس اینان که خود را شیعه دو آتشه علی علیه السلام می دانند ، باید به "گوینده" نگریست که کیست نه به "سخن" چه چیست!
قبل از عید هم عده ای به "جدایی نادر از سیمین" تاختند و مدعی شدند که در این فیلم چون چند ایرانی دروغ گفته اند، پس علیه ایران سیاه نمایی شده است اما همین افراد، آیا نمی توانند با همین بهانه، جلوی فعالیت شبکه "آی فیلم" را هم بگیرند که فیلم ها و سریال های ایرانی را برای کشورهای عربی پخش می کند؟ فیلم ها و سریال هایی که به مقتضای قصه هایشان، پر هستند از انسان هایی که دروغ می گویند، دزدی می کنند، آدم می کشند، کلاهبردای می کنند و ...!اما هیچ اعتراضی به "آی فیلم" نیست ( ما هم معتقدیم که جای اعتراضی هم نیست).
علت این که آقایان دلسوز حیثیت ایرانی(!) علیه جدایی نادر از سیمین، رگ گردن متورم می کنند، این است که آن را فردی غیرخودی که حتی در مواردی کراوات هم زده است(!) ساخته که نامش اصغر فرهادی است ولی "آی فیلم" را بچههای خودی در صدا و سیما بر روی آنتن می فرستند!
این "مساله"، تنها در عرصه سینما بروز و ظهور ندارد و همه شؤون سیاسی و اجتماعی کشور و جامعه را در بر گرفته است؛ اگر روزنامه کیهان انتقاد کند، به عنوان " منتقد منصف" از دست رئیس جمهور جایزه می گیرد ولی اگر فلان روزنامه یا سایت که با آقایان پالوده نمی خورد همان نقد را مطرح کند، متهم می شود به سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی و آب به آسیاب دشمن ریختن و نهایتاً هم سر و کارش با توقیف و هزار مشکل دیگر است!
اگر زوجه مکرمه جناب الهام، به همه کسانی که بار انقلاب را از قبل از 1357 تا دوران جنگ و امروز بر دوش کشیده اند ، هر چه خواست نثار کند ، آقایان با این ادعا که "آزادی بیان" داریم در مملکت ، بالای چشمش را فوت هم نمی کنند ولی اگر فلان وبلاگ نویس نصف همین حرف ها را بنویسد ، باید با ترس و لرز وبلاگش را رفرش کند که فیلتر شده است یا نه؟!
چرا چنین است؟ چون عادت کرده اند "به گوینده نگاه کنند ، نه به حرف" و این است یکی از رموز عدم پیشرفت شایسته جامعه ما. تعارفی هم در کار نیست ، تا عادت های زشتی چون همین مورد را ترک و اصلاح نکنیم، سرنوشتی جز نگریستن حسرت بار به پیشرفت های ملل دیگر نخواهیم داشت.