آفتابنیوز : آفتاب: محمدحسین جعفریان در تازه ترین یادداشت خود در تهران امروز نوشت:
جناب آقاي «مرتضي تمدن» استاندارتهران كه دست بر قضا با نگارنده نيز سابقه رفاقت و مودت دارد، در جايي و درخصوص فساد در دولتهاي حال و گذشته گفتهاند: «شخص ايشان – محمود احمدينژاد- و دولت در مبارزه با فساد سربلند بيرون آمدهاند و ملت ايران هم اين را پذيرفته است. حالا شايد برخي افراد زير دست ايشان فساد و خطايي بكنند ولي مهم خود ايشان است كه بايد نام ايشان بهعنوان پرچمدار اين مسير ثبت شود!»
باري ما با اين افراد و مديران زيردست كه در لفظ عامه «دور و بريها» خوانده ميشوند نيز در ايران حكايتي داريم.گويا همين پرچمدار بودن كافي است و ديگر اهميتي ندارد پشت اين پرچم چه خبر است! آقاي تمدن با همين استدلال افزودهاند: «دولت آقاي احمدينژاد ضدفسادترين دولت در طول انقلاب بوده است!» باري ضدفسادترين بودهاند و هولناكترين اختلاس در تاريخ ايران در دولت ايشان رخ داده و اگر چنين نبودند چه ميشد؟
يكي از اخلاقيات نادرست عمده سياسيون در مواجهه با مشكلات حوزه مديريتيشان، انكار يا كوچك جلوه دادن آنهاست. اين در حالي است كه تا ما وجود اين مشكلات را در اندازه واقعي آنها نپذيريم و باور نكنيم، همتي براي حل آنها بهخرج نخواهيم داد. هرچند مثال دقيقي نيست، اما شبيه ماجراي معتادان و اقدام به ترك اعتياد است.
نخستين توصيه پزشك به فرد معتاد آن است كه بپذيرد «او يك معتاد است» و بپذيرد از رهگذر اين اعتياد هستياش در آستانه انهدام است و بپذيرد به آن وابسته شده و تا لحظه مراجعه به پزشك توان دست كشيدن از آن را نداشته و نيازمند كمك است. مشكل پزشكان هميشه با بيماراني است كه مدعياند و فكر ميكنند هرگاه اراده كنند ميتوانند اعتيادشان را كنار بگذارند و لذا هي در اين دايره پيش رفته و غرق ميشوند و بنابراين هنگامي كه آهنگ ترك و سلامت ميكنند نيز ديگر دير شده و نميتوانند. اما هنگامي اين را ميفهمند كه ديگر خيلي دير شده است.
در حالي كه كمي بيشتر از يكسال به پايان دوره رياست آقاي احمدينژاد مانده است و با وجود پروندههايي كه طي اين سالها به قوه قضائيه راه يافته، هنوز دولتمردان به فساد مالي و اقتصادي موجود در برخي بخشها – هرچند اندك – معترف نبوده و لذا براي محو آن قدمي برنميدارند و اين سبب گسترش و تشديد ماجرا ميشود. برويد ليست رشوههايي كه در پرونده اختلاس بزرگ داده شده و ارقام آن را ببينيد.
پس ما كدام يك را باور كنيم؟ حالا پروندههاي بيسرانجام كوچك و درشت ديگر بماند. جالب آنكه وقتي تعريف فساد را از دهان آقاي تمدن ميشنويم درمييابيم كه چرا دوستان با عمده مردم اتفاقنظر ندارند. ايشان گفتهاند: «فساد بيشتر در مديران مياني رخ ميدهد و علت فساد هم عدمنظارت خود دستگاههاست. (عجبا!) اول بايد فساد را تعريف كنيم. گاهي فساد يعني دزدي، رشوهخواري، اختلاس و... گاهي هم مثلا يك مدير اعتبار هزينهاي را در جاي خودش مصرف نميكند و خارج از برنامه هزينه ميكند. اين فساد نيست؟!»
باري سر حلاجي اين جملات آقاي تمدن را ندارم. اما بايد به ايشان بگويم؛ برادر من! هم شما ميداني فساد چيست و هم مردم. تعريف را بگذار براي وقت ديگر. بجنبيد تا جلوي گسترش آن را بگيريم.