وي پذيرش مسووليت ستاد فرماندهي كل قوا را مربوط به زمان پس از از دست دادن فاو عنوان كرد و گفت:« كشور به لحاظ از دست دادن فاو در شرايط حساسي به سر ميبرد و نپذيرفتن رييس ستاد به صلاح نبود؛ هرچند كه طي هفت سال قبل از آن هميشه دولت و جنگ دو بخش منفك بودند و ارتباط ارگانيك بين فرماندهي جنگ و دولت وجود نداشت. البته در دولت مهندس موسوي كميسيون ويژهي پشتيباني صنعتي و مهندسي از ابتداي جنگ تشكيل شد اما تا سال 67 دولت تنها نقش تداركاتچي داشت و پس از انتصاب آقاي هاشمي به جانشيني فرماندهي كل قوا، موسوي با تشكيل ستاد فرماندهي كل قوا و بهكارگيري تعدادي از اعضاي كابينه در آن نقش فرماندهي جنگ را بر عهده گرفت و وزرا به فراخور توانايي و مسووليت خود در آن فعال شدند. از اين به بعد مسووليت جنگ كاملا بر عهدهي دولت گذاشته شد و جلسات ستاد فرماندهي كل قوا براي پيگيري جنگ مرتبا تشكيل ميشد.»
نبوي يادآور شد:« اين ستاد در واقع جايگزين قرارگاه خاتم شد كه مسايل جبهه را پيگيري ميكرد و آقاي حسن روحاني مسووليت آن را بر عهده داشت.»
وي در پاسخ به اينكه آيا پذيرش اين پيشنهاد از سوي دولت اجباري بود؟ يادآور شد:« شرايطي كه پيشنهاد رياست ستاد فرماندهي كل قوا به دولت شد، شرايط بسيار بدي بود. اگر مهندس موسوي و دولت وي ميخواست جنتمكاني پيشه كند و دامن خود را از جنگ كنار بكشد نبايد اين مسووليت را ميپذيرفت اما شرايطي به وجود آمد كه دولت ناچار به پذيرش مسووليت شد.»
وي اين اقدام از سوي دولت را شجاعانه برشمرد و گفت:« اصولا جلسات ستاد فرماندهي كل قوا جدا از جلسات هيات دولت بود و موضوعات آن از هيات دولت كاملا مستقل بود. در اين ستاد 4-5 نفر از اعضاي كابينه حضور داشتند و شرح وظايف آنها توسط فرماندهي كل قوا مشخص شده بود؛ در حالي كه كابينه زير نظر رييسجمهوري و مجلس، امور اجرايي كشور را اداره ميكرد. البته طبعا مسووليت مضاعف بر عهدهي شخص نخستوزير و وزراي عضو ستاد گذاشته شده بود.»
نبوي در پاسخ به اينكه چهطور دولت مهندس موسوي همزمان با سامان دادن مسالهي جنگ توانست معيشت مردم را تامين كند؟ آن را به سياستهاي هشت سالهي دولت مهندس موسوي مربوط دانست و گفت:« بحث تامين معيشت از ابتدا در دولت مهندس موسوي با تشكيل بسيج اقتصادي حل شد و ربطي به فرماندهي كل قوا نداشت. دولت مهندس موسوي با طرحهايي نظير سهميهبندي كالاهاي اساسي، توزيع كنترل شدهي كالاهاي حساس، كنترل بنادر، حمل و نقل، سهميهبندي سوخت و ارز و ... توانست اقتصاد را به گونهاي شكل دهد كه مردم از حداقل معيشت برخوردار باشند در عين حال چرخ اقتصاد جنگي بچرخد.»
وي با اشاره به اينكه در آن زمان سيد محمد خاتمي معاونت فرهنگي و زنجاني معاون طرح و برنامهي ستاد و فيروزآبادي به جانشيني رياست ستاد منصوب شده بودند، تصريح كرد:« در ابتداي تشكيل ستاد فرماندهي كل قوا شرح وظايفي براي اين ستاد و ساير معاونتها نوشته شد به گونهاي كه معاونت فرهنگي ستاد، كار تبليغات جنگ را انجام ميداد و معاونت نيروي انساني، تامين نيرو براي جبهه و معاونت لجستيكي تامين تداركات جنگ و معاونت طرح و برنامه، برنامهريزي و تامين بودجه را بر عهده داشت. در اين ميان معاونت لجستيكي ارتباط بيشتري با معاونت طرح و برنامه داشت.»
معاون لجستيكي ستاد فرماندهي كل قوا در زمان جنگ اظهار داشت:« وقتي اين مسووليت را ما پذيرفتيم، تا اجراي آتشبس شش ماه بيشتر طول نكشيد. در اين فرصت كوتاه ما نميتوانستيم اقلام مورد نياز را خريداري كنيم. با توجه به اينكه شرايط ارزي كشور نيز بسيار وخيم بود، در اين فرصت كوتاه كار ما مديريت و تامين تجهيزات از دستگاههاي دولتي، صنايع دفاع و امكانات موجود كشور بود.»
نبوي با اشاره به عمليات مرصاد تصريح كرد:« ستاد فرماندهي كل قوا به دليل نبود خط دفاعي تقريبا پس از دو ساعت از شروع حمله منافقين از آن مطلع شد و در اين مدت مهاجمان از اسلامآباد غرب گذشته و در راه كرمانشاه بودند. ستاد فرماندهي كل قوا بهترين محل مقاومت را گردنهي حسنآباد در 30 كيلومتري كرمانشاه تعيين كرد. در اين مكان منافقين يك اشتباه بزرگ مرتكب شدند و چون دستور داشتند كه 24 ساعته به تهران برسند،عليرغم وجود مقاومت نيروهاي ما در گردنه پراكنده نشده و گردنه را از دو طرف دور زدند و اين مساله موجب شكست آنها شد.»
وي يادآور شد:« نيروهاي ما در آن شرايط نيروهاي متفرقه و بدون فرماندهي واحد و تعدادشان بسيار كم بود. با توجه به نيروهاي رزمي حتي يگان حفاظت شخصيتها نيز به اين عمليات اعزام شدند.»
نبوي گفت:« بالاخره مقاومت در گردنهي حسنآباد، منافقين را تا صبح متوقف كرد و هليكوپترهاي هوانيروز اول صبح با موشكباران توانستند آنها را شكست دهند.»
معاون لجستيكي ستاد فرماندهي كل قوا در زمان جنگ دربارهي نحوهي ارتباط اين معاونت با ارتش و سپاه اظهار داشت: « رابطهي ما تامين تداركات براي سپاه و ارتش بود. البته بعضا چون حسابكشيهاي سختي ميكرديم موجب رنجش دوستان ميشد. ما براي تامين نيازهاي نيروهاي مسلح خواستار اطلاعات بوديم و ظاهرا اين كار قبلا چندان مرسوم نبود و وزارت دفاع و دولت هرچه نيروهاي مسلح تقاضا ميكردند، در حد توان در اختيارشان ميگذاشت.»
وي دربارهي اينكه آيا معيارهاي خاصي براي دادن امكانات به نيروهاي مسلح داشتند؟ گفت:« تنها سالي به عنوان لجستيك برنامهي تداركات نيروهاي مسلح را تنظيم ميكرديم سال 68 بود. تامين نيازها را با اولويتها در دستور قرار داديم و اولويتها به ترتيب تحقيقات، تعمير و نگهداري تجهيزات، توليد اقلام دفاعي و خريد خارجي بود.»
وي ادامه داد:« از جمع درآمد ارزي سالهاي 65 تا 67 كه ساليانه حدود 6-7 ميليارد دلار بود، امكانات جنگي تامين ميشد. 3 ميليارد مستقيما به جنگ اختصاص داده ميشد و 2 ميليارد نيز به كالاهاي اساسي و حساس مورد نياز مردم و تنها يك ميليارد براي ساير نيازهاي كشور باقي ميماند.علاوه بر تخصيص نيمي از درآمد ارزي كشور، كليهي دستگاههاي دولتي در طول جنگ و خصوصا در حملهي بزرگ آنچه داشتند در اختيار جنگ ميگذاشتند.»
نبوي دوران جنگ را به چند مرحله تقسيم كرد و گفت:« يك ماه اول غافلگيري بود كه عراق به سرعت در ايران پيشرفت كرد و بخشهايي از جنوب و غرب كشور را تصرف كرد. دورهي دوم تثبيت بود كه نيروهاي مسلح توانستند خود را سازماندهي كنند و در مقابل تهاجم ايستادگي كرده و تقريبا جلوي پيشرويهاي جديد را بگيرند. دورهي سوم با شكست محاصرهي آبادان شروع ميشود و با فتح خرمشهر به پايان ميرسد. تا اين مرحله جنبهي دفاعي جنگ وجه غالب آن بود.»
وي ادامه داد:« در اواخر اين مرحله قطعنامهي 598 صادر و بلافاصله از سوي عراق پذيرفته و از سوي ايران محافظت شد؛ چرا كه ما در انتظار يك پيروزي بزرگ، سپس پذيرش آتشبس بوديم.»
نبوي در پايان گفت:« مرحلهي پنجم جنگ پس از بازپسگيري فاو از سوي عراق آغاز و تا پذيرش آتشبس ادامه مييابد و زماني كه آتشبس را پذيرفتيم وضعيت ما در جبههها بسيار بحراني بود و امكان داشت هر لحظه جنوب ايران جدا شود و آن زمان امام چون دريافتند كه خطر بزرگي در كمين است آتشبس را پذيرفتند.»