آفتابنیوز : آفتاب: با پایان گرد و غبار حاصل از رقابت میان علی لاریجانی و حداد عادل و مشخص شدن ترکیب نیروها در مجلس جدید، حالا بهتر ميتوان نتایج کلان رویارویی چند ماه گذشته و مناسبات شکل گرفته در پارلمان نهم و عرصه سیاسی کشور را ارزیابی کرد. طبیعتا در چهار سال آینده در پی وقوع اتفاقات و بحثهای مختلف جمعبندیها و تحلیلهای گوناگونی به تناسب هر ماجرایی میتوان ارائه کرد. با این وجود، برخی نتایج و جمعبندیها وجود دارد که از همین آغاز کار قابل ارزیابی بوده و اگر اتفاق خاصی روی ندهد تا پایان چهار سال مجلس نیز وجود خواهد داشت که میتواند مبنای پیشبینیها، ارزیابیها و تحلیلها قرار بگیرد و در بزنگاههای آینده مورد استفاده ناظران امور پارلمان قرار بگیرد.
جایی که همه اقلیتند
گرچه در نگاه اول به نظر میرسد که علی لاریجانی مرد همهکاره مجلس نهم شده و طیف پایداری نیز توانسته اقلیت قدرتمندی تشکیل دهد، اما حقیقت این است که حالا هیچ کس در مجلس قدرت ندارد و نیروها و چهرههای اصلی مدعی، از توانشان کاسته شده و جز با ائتلاف و امتیازدهی نمیتوانند عرض اندامی کنند.
مجلس نهم را میتوان مجموعه جزایری در نظر گرفت که هرکدام داعیههای خاصی دارد، اما توان چربش بر دیگر جزایر را ندارد. در این میان تیم حامی علی لاریجانی را باید تیم هوشمندی درنظر گرفت که موقعیت به دست آمده را بلافاصله شناخت و در صدد بهرهبرداری از آن برآمد. با این وجود مروری بر افراد راهیافته به پارلمان نشان میدهد که از قدرت و نفوذ لاریجانی تا حدی قابل ملاحظهای کاسته شده است و بسیاری از یاران و حامیان متنفذ و کارکشته او از حضور در مجلس بازماندهاند.
از همان هیات رئیسه مجلس میتوان به جهانبخش محبینیا و محسن کوهکن اشاره کرد که حالا جایی در پارلمان ندارند. در سطح روسای کمیسیون نیز غیبت حمیدرضا کاتوزیان و علی عباسپور تهرانی قابل توجه بوده و شکست نمایندگان شاخصی همچون حجت الاسلام علی بنایی و حشمتالله فلاحتپیشه نيز وزن طرفداران اصیل لاریجانی را تا حد قابل ملاحظهای کاهش داده است. در این میان پیروزی لاریجانی در انتخابات به واسطه بهرهگیری از توان نیروهای شهرستانی گمنامی صورت گرفت که گرچه رایشان به کار میآید، اما نیروی تشکیلاتی استخوانداری به حساب نیامده و نمیتوان روی آنها به عنوان هسته تیم لاریجانی حسابی باز کرد.
این اتفاق برای جبهه پایداری و تیم فراکسیون انقلاب اسلامی هم به شکل دیگری روی داد. گرچه این طیف بسیاری از نیروهای شاخص مجلس هشتم را در مجلس نهم نیز دارد، اما شکست چهرههای پر سر و صدایی همچون ستار هدایتخواه، ولی اسماعیلی، محمدجواد ابطحی و حسن نوروزی و نیز شکست کاندیداهای مهمی همچون حسین جلالی (رئیس دفتر آیتالله مصباح) حجتالاسلام ذوالنور و پروین احمدینژاد، انتظارات این طیف را فراهم نکرد و اين امر سبب خواهد شد كه در چهارسال آینده پایداریون نیز در مشاجرات کلامی و رویاروییهای طیفی، از ضعف نیرو رنج برند. همین وضعیت برای اصلاحطلبان هم به طرز بارزتری دیده میشود. این طیف آنچنان نحیف و کم توان شده که حتی امکان تشکیل فراکسیون هم ندارد و اصلاحطلبان اعلام کردهاند با توجه به قلت نیروها تشکیلاتی ایجاد نخواهند کرد. اصولگرایان سنتی و نیز محسن رضایی هم نیروهای نزدیک به خود را در مجلس نهم نمیبینند و به این غیبتها باید اضافه کرد چهرههای اصلی فراکسیون مدیریت شهری که در مجلس نهم حضور ندارند و جای آن ها را افراد تازه واردی گرفتهاند. به این ترتیب اولین نتیجه قطعی انتخابات را باید شکسته شدن توان تشکیلاتی طیفهای مختلف و لزوم رایزنی و ائتلاف طیفهای تضعیف شده برای رسیدن به نتیجه دانست. ائتلافهایی که احتمالا در موضوعات مختلف، مقطعی بوده و هربار با توجه به سطح رایزنیها نتایجی غیرقابل پیش بینی در پی خواهد داشت.
وضعیت دو قطبی
این خبر خوبی برای اصولگرایان نیست، اما برخي معتقدند حالا دیگر باید پذیرفت که اصولگرایان کاملا دوپاره شدهاند و وضعیت در میان اصولگرایان به شکل کاملا دوقطبی در آمده است. زمینههای دو قطبی شدن اصولگرایان البته از ماههای قبل کاملا هویدا بود و در جریان انتخابات مجلس به صورت روشن مشخص شد که اصولگرایان همه در یک گلیم نگنجند و راهی که برخی چهرههای شناخته شده در پیش گرفتهاند از مسیر اعتدال و عقلانیت به دور بوده و سرانجام نامشخصی در پی دارد. با این وجود همچنان این امید در نزد برخی بزرگان و ریش سفیدان وجود داشت که اختلافات ایجاد شده ناشی از رقابت انتخاباتی بوده و با پایان رقابت فصل رفاقت فرا میرسد. این اتفاق در هفتههای گذشته رخ نداد و رقابت پارلمانی جدیدی کلید خورد و عدم تشکیل فراکسیون واحد اصولگرایان و تشکیل دو فراکسیون نشان داد که دو قطبی شدن اصولگرایان در مجلس نهم و در عرصه سیاسی بسیار جدی است. در یک سوی این قطب اصولگرایان منتقد، اصولگرایان سنتی و چهرههای معتدل جبهه اصولگرایی حضور دارند و هسته اصلی قطب دیگر را افراد شاخص جبهه پایداری و طیف ایثارگران تشکیل میدهند. با این وجود در شرایطی که اصولگرایان مستقل و منتقد و سنتی همه در کنار هم حضور دارند، همچنان این ابهام وجود دارد که آیا طیف ایثارگران (یا به عبارتی رهپویان) میتواند با فراکسیون انقلاب اسلامی (طیف پایداری) به تفاهم برسد و در یک جبهه قرار بگیرد یا خیر؟ هرچه باشد ایثارگرانیها داعیههای خاص خود را دارند و در زمان انتخابات نیز با پایداری به اختلاف خوردند و این تنها حمایت از حدادعادل بود که این دو طیف را در هفته اول تشکیل مجلس کنار هم نشاند. پیوند رهپویان (ایثارگران) با پایداری یا احتمال جدایی این دو از هم موضوع مهمی است که در ماجراها و یارگیریهای مجلس آینده نقش جدی ایفا میکند.
یک جناح بی فراکسیون
برای اولین بار در نظام جمهوری اسلامی، حالا یکی از جناحهای رسمی فراکسیونی در پارلمان نخواهد داشت. پیشتر، چه آن زمان که اصطلاح چپ و راست متداول بود، یا زمانی که اصلاحطلب و اصولگرا متداول شد همیشه دو جناح برای خود در مجلس تشکیلاتی راهاندازی میکردند و کار فراکسیونی را جدی میگرفتند. حالا اصلاحطلبان اعلام کردهاند که به خاطر کم بودن تعداد نفرات تصمیمی برای راهاندازی فراکسیون نداشته و کار خود را مستقل و بدون تشکیلات به پیش میبرند.
به گزارش شفاف،جالب است که اعلام این تصمیم هیچ واکنش مخالفآمیز یا تائیدآمیزی به همراه نداشت و فعالان سیاسی جناح های مختلف اصلا به روی خودش نیاوردند که چنین تصمیمی گرفته شده است. احتمالا بی تاثیر بودن و خنثی بودن فراکسیون اقلیت در مجلس هشتم و ناکارآمدی آن باعث شده که وجود این فراکسیون برای اهالی سیاست در حکم عدم محسوب شده و منصرف شدن از راهاندازی آن نیز خیلی به چشم نیاید.
به هر حال آنگونه که تا به حال مشخص شده، هیچ یک از اصلاحطلبان راه یافته به پارلمان (مثلا محمدرضا تابش و یا غلامرضا تاجگردون) از این پس با عنوان عضو فراکسیون اقلیت یا عضو فراکسیون خط امام مصاحبهای انجام نخواهد داد و نهایتا باید آنها را نماینده اصلاح طلب مجلس نامید. این افراد احتمالا در چهار سال آینده حمایت خود را از علی لاریجانی و اصولگرایان منتقد استمرار بخشیده و فراکسیون مدیریت شهری هم میتواند روی توان آنها حساب کند.
به این ترتیب در همین هفتههای آغاز به کار مجلس نهم، سه نتیجه کلان که در مناسبات آینده تاثیر میگذارد قابل ردیابی بوده و باید دید، قطبی شدن وضعیت اصولگرایان، پیوند احتمالی ایثارگران و پایداری و بی فراکسیون شدن اصلاحطلبان در چالشهای آتی و بحثهای مناقشهبرانگیز پارلمانی چه نمودی خواهد داشت.
دليل راي نياوردن اصلاح طلبي همين خصوصيت مردممونه عزيز جان!!