آفتاب: صفارهرندي، وزير ارشاد سابق، كه به قول خودش در پايان كار در كابينه «تنها به قدر يك عدد» براي احمدينژاد مهم بود و صرفا به دليل از رسميت نيفتادن كابينه عزل نشد، در برنامه تلويزيوني «ديروز، امروز، فردا» به اظهار نظر درباره جريان اصلاحات پرداخت. او همانند بسياري از اصولگرايان شرط بازگشت اصلاحطلبان به ميدان قدرت را توبه و اعلام ندامت آنها عنوان كرد و براي رسيدن به اين نتيجه طبيعي است كه شرح مفصلي از گناهان آنها را برشمرد تا نهايتا خواست توبه براي آنها معني پيدا كند. آنچه در اين نوشته به آن ميپردازيم، بررسي صحت و سقم اظهارات صفارهرندي نيست بلكه ارتباط منطقي جملات وي با يكديگر و همچنين تلاش براي فهم سياسي آنهاست.
صفارهرندي در اين برنامه تلويزيوني ميگويد: «يك طيف سياسي كه در فتنه 88 عملكرد ويژهيي داشته و در مقابل نظام قرار گرفته، اخيرا تغيير رويه داده است.»
آيا اين جمله به اين معناست كه طيف مذكور ديگر نميخواهد در مقابل نظام بايستد؟ آيا اين طيف تصميم گرفته در انتخابات شركت كند در حالي كه سال 88 انتخابات را تحريم كرده بود؟ صفار براي اين سوالات پاسخي ندارد و منظور وي از تغيير رويه تا پايان گفتوگو معلوم نميشود.
شايد منظور وي اين است كه سال 88 طيف اصلاحطلب از نظام خارج شده و حالا ميخواهد برگردد چرا كه ميگويد: «تنها كساني توان همراه كردن مردم را دارند كه اتهام وابستگي و كمك گرفتن از بيرون را از چهره خود مبرا كرده يا اصلا اتهامي نداشته باشند.»
صفارهرندي به درستي از كلمه «اتهام» استفاده ميكند اما باز هم ميتوان از او پرسيد اين اتهام كجا ثابت شده است؟ آيا اتهامزنندگان توانستهاند ادعاي خود را ثابت كنند؟ كجا و در چه محكمهيي؟ آيا اقرار زباني اصلاحطلبان و عملكرد و سابقه آنها، ماندن و تحمل اتهامها و محدوديتها خود نشان نفي اين اتهام نيست؟ نكته ديگر اينكه از نظر وزير ارشاد سابق اصلاحطلبان براي بازگشت نبايد اتهامي داشته باشند كه به نظر ميرسد منظور ايشان جرم است چرا كه كسي نميتواند جلوي طرح اتهامي را كه التزامي به اثباتش هم نيست، از خود بگيرد. مساله ديگري كه مجري برنامه بايد مطرح ميكرد، اين است كه اصلاحطلبان كجا و از چه مجرا و تريبون و رسانهيي ميتوانند بيايند و اين اتهامات را پاسخ گويند؟ وقتي از يك رسانه ملي به آنها اتهام براندازي و وابستگي به خارج زده ميشود، در همان رسانه ميتوانند افكار عمومي را قانع كنند؟ آيا برنامه ديروز، امروز، فردا تنها تريبوني براي آقاي صفار و دوستان ايشان است يا تريبوني ملي؟
يكي ديگر از دعاوي آقاي صفار اين است كه «از آنجا كه اوباما به درخواست كنگره در مورد ميزان بودجه مصرفي اين كشور در فتنه 88 صحبت كرده، فتنهگران بدانند كه مردم دلشان نسبت به آنها صاف نميشود.» اگر از نظر وي به خاطر اين اتهام كه همانطور كه خود آقاي صفار معترف است، ربطي به اصلاحطلبان ندارد و اگر هم شكواييهيي هست، نسبت به اوباما و كنگره امريكا باشد دل مردم با اصلاحطلبان صاف نميشود، ديگر توبه كردن چه راهحلي است كه پيش پاي اصلاحطلبان ميگذارند؟ اگر مسلم گرفتن موهوماتي چون وابستگي و براندازي عليه كساني كه خود از پايهگذاران سيستم بودهاند، چنين پرطرفدار است، سوال «توبه براي چه؟» ميتواند همسنگ توبه از چه طرح شود.
شايد اين سوال براي شما هم به وجود آيد كه منظور صفار هرندي از اصلاحطلبان دقيقا چه كساني هستند. او خود به روشني ميگويد درون اين طيف هم «نماز شبخوان وجود دارد و هم كمونيست» يعني وي طيفي از تهران تا لندن از يزد تا واشنگتن را اصلاحطلب ميداند و شايد منظورش از اصلاحطلبهاي تندرو خارج رفتهها باشند؟ پاسخ اين سوال منفي است. او در جملهيي منظورش را از اين عبارت مشخص ميكند: «جريان اصلاحطلب تندرو قبل از انتخابات مجلس نهم متوجه شد كه وزنكشياي كه به آن اعتقاد داشت به نفعش نيست و مشاركت هم بالاي 60 درصد است، در نتيجه به صورت پنهاني راي دادند و از خود علامتي برجاي گذاشتند و هماهنگ كردند كه از اين موضوع تصوير نيز بيرون بيايد؟»
منظور او از اصلاحطلب تندرو را متوجه شديد؟ او به راي دادن خاتمي در دماوند اشاره ميكند يعني دقيقا كسي كه از سوي طيف راديكال متهم به اعتدال و محافظهكاري است. حالا بگذريم از اينكه وزنكشياي كه صفار به آن اشاره ميكند، در عالم واقع رخ نداد و خود اصولگرايان هم اعتراف كردند كه اين انتخابات رقابت ميان اصولگراها بود. نكات قابل توجه در اين گفتوگو بسيار است؛ نكاتي كه نشان ميدهد پيدا كردن نخ تسبيحي ميان جملات و اتهامات اصولگرايان كار به غايت دشواري است. صفار هرندي در اين گفتوگو از اختلافات اصولگرايان نام ميبرد و آنها را به تدوين استراتژي فراميخواند اما اصلاحطلباني را كه براي تدوين راهبردهايشان ابزاري ندارند، مواخذه ميكند و از آنها ميخواهد با هم مرزبندي كنند. او استعفاي نمايندگان مجلس ششم را از جمله اتهامات نابخشودني اصلاحطلبان ميداند اما حاضر نيست به مقايسه آن استعفا با قهر 11 روزه بپردازد.
هدف از اين نوشته پيدا كردن تناقضهاي اين گفتوگوي تلويزيوني در جريدهيي كه تيراژش با مخاطبان تلويزيون قابل قياس نيست، نبود بلكه آن را ميتوان نشان از غيرسياسي شدن مباحث روز دانست و به اين سوال پاسخ داد كه چرا بحث و گفتوگويي درنميگيرد چرا كه اصلا محل نزاعش روشن نيست. آنچه هست جملات پراكندهيي است كه الزامي به ارتباطشان با هم وجود ندارد.
ثمينا رستگاری/ روزنامه اعتماد