آفتابنیوز : آفتاب: اظهارات اخیر یک عضو انصار حزب الله در مورد ناطق نوری، اگرچه نشان دادکه انصار حزبالله همچنان دل خوشی از ناطق نوری ندارد حتی اگر منصور ارضی در سال 76 و پیش از انتخابات دوم خرداد در میانه روضهخوانیاش به مریدانش بگوید که اگر به ناطق نوری رای ندهید، عزاداریهایتان قبول نخواهد بود، اما به واقع ریشه اختلاف بین انصار حزبالله با ناطق نوری کجاست؟برای پاسخ به این سوال باید به بازخوانی دوران وزارت کشور ناطق نوری پرداخت: ناطقنوری در 38 سالگی قبای صدارت کشور کابینه موسوی را بر تن کرده بود.
او به سرعت 13 استاندار را تغییر داد. دستور داد تا ساختمان وزارت کشور از خیابان بهشت به خیابان فاطمی منتقل شود. او ساختمان حزب رستاخیز را بهترین مکان برای مدیریت وزارت کشور دانسته بود. ناطق با پشتیبانی میرحسین موسوی و آیتالله خامنهای در تلاش بود تا زیرساختهای متناسب با وزارت کشور را فراهم آورد اما در همین ایام، معضلی برای او آفریده شد که هرگز گمان نمیکرد این مشکل تا 31 سال بعد برای او ادامه داشته باشد.
ماجرا از آن قرار بود که یک طیف از بچههای گشت القارعه با خودروهایی که در اختیار داشتند، اقدام به برخورد با بدحجابان خیابان ولیعصر کردند؛ مسالهیی که ناطقنوری در گفتوگوی اخیر خود با نشریه نگاه پنجشنبه با عنوان جریان افراطی از آن یاد کرده است: «آن روزها توی خیابان ولیعصر عدهیی بدحجاب و با آرایش بیرون میآمدند. یک عده هم میخواستند با این افراد برخورد کنند درحالی که مسوولیت برخورد با آن اشخاص بر عهده شان نبود اما به عنوان نیروهای انقلابی و اسلامی و خودسر میآمدند و میریختند توی خیابان ولیعصر و مثلا یک پسری را که موهایش بلند بود میگرفتند و بغل جوب میخواباندند که با ماشین سرش را بتراشند و گاه پوستش را هم میکندند. یا امثال آن. امام به من فرمود این هرج و مرجها چیست؟ من بدون اینکه از امام خرج کنم، با آنها برخورد کردم.»
ناطق برای برخورد با این گشتها و عناصری که اقدام به رنگ کردن دستها و قیچی کردن موهای زنان میکردند هرگز نامی از امام نمیبرد و برای حل این معضل پس از رایزنیهای بسیار از امام مسوولیت انتصاب، عزل و ترفیع درجه به نیروهای نظامی و انتظامی را میگیرد.
مسوولیت جدید شیخ اما بر کام این جریان خوش نیامد تا آنان در یکی از همان روزها که ناطق نوری قصد داشت تا به دفتر جدیدش در خیابان فاطمی برود، با همان خودروهای گشت القارعه، اتومبیل وی را محاصره کرده و به او ناسزا گفتند و از شیخ خواستند تا کاری به کار آنها نداشته باشد.
ناطق نوری پس از این اتفاق وارد ساختمان وزارت کشور نشد و در گفتوگو با نخستوزیر وقت اعلام میکند که من تا تکلیف اینها را مشخص نکنم سر کار نمیروم.
خبر به گوش امام میرسد و ایشان هم دستور برخورد میدهند. شیخ علی اکبر ناطق نوری بلافاصله دستور تعطیل شدن گشتهای نامحسوس القارعه را صادر میکند تا عناصر افراطی و ناهیان خودسر، امنیت مردم را مخدوش نسازند و جلوهیی نادرست از نظام جدید سیاسی ایران به تصویر نکشند.
با تعطیلی گشت القارعه اما فعالیت عناصر افراطی به گفته ناطق نوری تعطیل نشد. آنها که پیش از این، قرارهای پاتوقیشان را سر کوچه حزبالله مابین خیابان نظامآباد و ایستگاه حسینی میگذاشتند، به این کوچه بازگشتند و تصمیم به حضور در جبههها گرفتند. اگرچه تا پیش از رفتن به جبهه، همواره در نمازجمعه تهران حاشیهسازی میکردند.
اما با پایان جنگ، جوانان پرشور مذهبی دیگر پاتوق همیشگیشان را هم از دست داده بودند تا اینکه تصمیم به احیای تشکیلات کردند. چنین بود که سال 70 با عنوان انصار حزبالله اعلام موجودیت تشکیلاتی کردند.
حسیناللهکرم، مسعود دهنمکی، سعید قاسمی، حجتالاسلام پروازی، عبدالحسین محتشم، امیر فرشاد ابراهیمی، حمید استاد و کیانوش مظفری از عناصر سرشناس این جریان بودند که در این میان امیرفرشاد ابراهیمی و کیانوش مظفری از انصار حزبالله جدا شدند.
انصار حزبالله از گروههای اصلی منتقد دولت سازندگی و اصلاحات و از حامیان سرسخت محمود احمدینژاد بوده است و ناطق نوری شاید بیش از هر فرد دیگری هویت و ماهیت این جریان را میشناسد و بهتر از هر شخص دیگری جنس این کلام آقای سعید قاسمی را میفهمد که او را تهدید میکند که «اگر به تضعیف دولت ادامه دهد، انصار حزبالله عنان پاره میکند و سراغ او میرود، همانطور که در مشهد دیدیم.»
با توجه به اظهارات شفاف حاج سعید قاسمی طرح چند سوال خالی از لطف نیست؟
1-رهبری انقلاب بارها نسبت به بداخلاقیهای سیاسی و رفتارهای افراطی، احساسی و خالی از برهان و منطق گلایه کردهاند. آیا رفتاری که دوستان و مریدان آقای سعید قاسمی در مشهد انجام دادند یک رفتار منطقی، غیرافراطی، دینی و اخلاقی بوده است؟
2-سعید قاسمی یکی از دلایل ایجاد اغتشاش در سخنرانی ناطق نوری را تلاش وی برای تضعیف دولت عنوان کرده و در ادامه هشدار میدهد که اگر تضعیف دولت ادامه پیدا کند، حزبالله عنان پاره میکند و اتفاقات مشابه آنچه در مشهد رخ داد، دوباره پدید میآید. ایشان باید به این سوال پاسخ دهند که به واقع تضعیف دولت (بهانه انصار حزبالله) انگیزه حمله به ناطق نوری بوده است یا اینکه ریشه این رفتارها را باید در زمان تصدی وزارت کشور شیخ علیاکبر ناطقنوری دانست؟ چرا که تضعیف دولت اگر بهانه پرتاب بطری آب به سوی رییس دفتر بازرسی رهبری باشد، آقای قاسمی پس از خانهنشینی 11 روزه محمود احمدینژاد، تندترین انتقادات را نسبت به وی داشت و از کلمات تندی در قبال مرد محبوب انصار حزبالله استفاده کرد و حالا با ادعای حمایت از دولت، ناطق نوری را تهدید میکند.
3-آقای سعید قاسمی در بخشی از گفتوگوی خود مدعی شدهاند که ملاک، حال فعلی افراد است و برای حزبالله مهم نیست که ناطق نوری در بیت رهبری است. ایشان باید به این سوال پاسخ دهند که اگر شیخ علیاکبر ناطق نوری از «حال» مناسبی برخوردار نبود به واقع آیا رهبری نظام، ایشان را به عنوان بازرس ویژه رهبری منصوب میکرد؟
4-آقای قاسمی همچنین باید به این پرسش مهم پاسخ دهند که به واقع مسوولیت تمام اتفاقات مشابهی که در سالهای گذشته رخ داده را میپذیرد. رفتارهایی که جامعه از آن با عنوان اقدامات جریان خودسر و لباسشخصیها یاد میکند.
به گزارش اعتماد، جدای از این پرسشها این گونه به نظر میرسد که اغتشاشی که حاج سعید قاسمی پای منبر شب قدر شیخ علی اکبر ناطق نوری در مشهد به آن اعتراف میکند، واکنشی به حضور احتمالی ناطقنوری در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده است. باید دید ناطقنوری چه واکنشی را در قبال تهدید عضو ارشد انصار حزبالله خواهد داشت؟ آیا ناطق به راه جدیدی که در آن پا گذاشته است ادامه میدهد یا آنکه سکوت میکند؟ هر چه شود باید گفت اختلاف انصار حزبالله با ناطق نوری، نماد و نمود دو گرایش موجود سیاسی در کشور است؛ درگیری افراطیون با اعتدالیون.